به نام خدایی که همین نزدیکی هاست
سلام
از ما بخواهید!
«ازدواج آگاهانه حق شماست»؛ شعار قشنگ و جالبی است، اما آیا واقعا یك تشكیلات اداری میتواند برای آدم همسر دلخواه و مناسبی پیدا كند؟
بیایید با هم سری به چند تا از این موسسات همسریابی بزنیم و ببینیم حرفشان چیست. آن وقت دیگر قضاوت با خودتان. برای پیدا كردن یك موسسه این كاره، كافی است لای یك ضمیمه آگهی روزنامهای پرتیراژ را باز كنید،در بخش «خانواده» یا «آموزش»، حتما دو- سه مورد پیدا میكنید كه جملاتی از این دست در كادری كوچك نظرتان را جلب میكنند: «همسر دلخواهتان را از ما بخواهید»!
به یكی از این بنگاهها كه در خیابان جمهوری است، تلفن میزنیم:
- الو؟ موسسه فرهنگی خانواده (...)؟
- بله، بفرمایید.
خانمی از آن طرف خط با عجله در مورد شرایط و مدارك لازم برای عضویت توضیح میدهد. پیداست سرشان خیلی شلوغ است: «یك قطعه عكس تمامقد و واضح بیاورید، جدید باشد. 25 هزار تومان حق عضویت سالانهتان (!) میشود.»
همین؟ عجب شرایط سختی! مدیر موسسه یك روحانی است كه دكتر صدایش میكنند اما خانم منشی نمیداند آقای مدیر چه جور دكترایی دارد: «فكر میكنم مشاوره... برای الاهیات!»
گویا روال كار هم اینطوری است: «اطلاعاتتان گرفته میشود، چند روز بعد میآیید برای انتخاب همسر. یكسری از افراد را به شما پیشنهاد میدهیم و اگر جوابتان مثبت بود، برای شما قرار ملاقات میگذاریم تا همدیگر را ببینید و...»
هر مشاوره ساعتی 10 هزار تومان و هر ملاقات حضوری 5 هزار تومان؛ این نرخ این بنگاه است. مدیر موسسه از افراد پیشرو در قضیه همسریابی است كه حتی با BBC هم مصاحبه داشته، اما از طرف همكاران به فعالیت سنتی و عدم دقت در معرفی افراد به یكدیگر متهم میشود.
یك بنگاه دیگر در خیابان نزدیك پل چوبی هم به همین ترتیب، با كمی پایین و بالا، درست مشابه بنگاه قبلی عمل میكند. مدیر مونث موسسه حسابی سرش شلوغ است و كاسبهای همسایه، قصههای زیادی برای تعریف كردن دارند؛ قصههایی درباره مراجعان، گردانندگان و خلاصه خیلی چیزهای دیگر كه حیف، نمیشود نوشت!
ادامه دارد...