به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام
کمبود این بحث واقعا حس می شد.
تشکر از دوست عزیز.
خانواده : نه. با ینکه من خیلی از اخلاقیات خوبمو از خانواده ام یاد گرفتم و خیلی
چیزای خوبه دیگه وجود داره که باید از همین خانواده یاد بگیرم ولی اجتماعی شدنو نه.
گروه همسالان : همسالان دوره ی مدرسه که نه ولی از همسالان دانشگاهی یه چیزای خوبی یادگرفتم.
اینکه چطور استرس خودمو هنگام حرف زدن کنترل کنم.
یا چطوری حرفمو بیان کنم تا همه بفهمن .
مدرسه : به جرات می تونم بگم تلخ ترین خاطرات و بدترین لحظات زندگیم تو مدرسه اتفاق افتاد.
البته من فقط با تعداد اندکی از معلما و یا ناظم و مدیران مدرسه هام مشکل دارم و بقیه شون خیلی خوب بودن.
اما همین تعداد اندک کل ذهنمو پر کردن.
مدرسه بیشترین سهمو در منزوی کردن من داشت.
دانشگاه : تقریبا هر پیشرفتی که در اجنماعی شدن داشتم مربوط به دانشگاه میشه.
در کل من آدم گوشه گیر ، آروم و ساکت و خجالتی هستم که اگه نبودم الان به این محیط مجازی دلبسته نمی شدم.
خیلی وقتا فکر می کنم که این محیط باعث می شه از اجتماع بیشتر دور شم و حتی به ترک اینجا هم فکر کردم.