• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 3919)
دوشنبه 16/10/1387 - 23:57 -0 تشکر 81554
* جلوه های عاشقی *

سلام
صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین / ارباب ما معلم عیسی ابن مریم است


این روزها دیگه زمین و آسمون ، جن و انس و ملک ذکرشون فقط شده حسین حسین...

ما هم در این تاپیک ذکر یا حسین زمزمه خواهیم کرد...

حدیث داریم که شیعیان ما هر وقت ذکر حسین بر زبونشون جاری بشه از دیدگانشون اشک جاری میشه...

پس همین اولش حواسمون جمع باشه که چی داریم میگیم...

اینطور نشه در این تاپیک بیاییم و دست خالی بریم بیرون که اگه اینطور بشه مشکل از خودمونه و باید بریم ببینیم با این دل چه کردیم که اینهمه ناپاک شده که ذکر حسین رو میشنوه و دیدگان عرق شرم بر خود جاری نمی کنند...

 

پس اگه عجله داری اصلن مطلب رو نخون و برو بعدا بیا چون مطالبی که در اینجا قرار میگیرد مطالب معمولی نیست که بر حسب عادت بیاییم و گذرا فقط بخونیم و بریم.

یعنی با قلبت وارد این محفل بشو


در تجارتخانه دنیا زیان ها دیده ام...عمر خود دادم تباهی را خریدم
درد من این است در کنج دل آشفته ام ... دیگر از درمان دردم ناامیدم


خوب در اینجا هر کس مداح خودش میشه و ابیاتی که گذاشته میشه رو چند بار برای دل خودش زمزمه میکنه تا حداقل کسانی که توفیق حضور در مجالس ذکر اهل بیت (علیهما السلام) را ندارند از این فیض لایتناهی بی نصیب نشند...

تا به نوعی اسممون در لیست دوستداران حقیقی این خاندان ثبت بشه.


باور کنیم که یه قطره اشک پاک که با شنیدن ذکر یا حسین و معرفت به امامت آن حضرت از چشمامون جاری میشه همانند آتشی است که بر انبار گناهانمون می افتد و ان شاء الله که با عنایت خاص آن حضرت دلامون آنچنان صیقل پیدا کنه که انوار هدایت رو جذب کنیم...

اگه دلمون با ذکر یا حسین زنده نشه دیگه هیچ ذکری در عالم پیدا نخواهیم کرد.


یا ابن الحسن
کاش همراه تو ای خیمه نشین فاطمه... من به آن وادی زینب میرسیدم

یا علی
التماس دعا
 

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

سه شنبه 17/10/1387 - 0:9 - 0 تشکر 81555

سلام علی قلب زینب الصبور

این مطلب پایین داستان نیستا سر سری بخونی و بری...یکمی با توجه قلب بخونیم ...التماس دعا

*****************************

یکی بود یکی نبود ، به زیر گنبد کبود
یه دختر سه ساله ای  ،  که نام او رقیه بود
شبها به یاد مادرش  ،  دوری رو هی بهونه می کرد
بابا حسین آروم آروم  ،   موهاشو هی شونه میکرد
رقیه جان رقیه جان
رقیه جان رقیه جان

به دخترش میگفت عزیز ،  به درد بابا مرهمی
شبیه مادر منی  ،   با تو نمی مونه غمی
میگفت که دختر بابا  ،   بذار چشاتو بوس کنم
آرزومه عزیز من  ،  یه روز تو رو عروس کنم
لباسشو عوض می کرد  ،   اونو رو شونش می گذاشت
هر جا می رفت اونم می برد  ،   هیچ جا تنهاش نمی ذاشت
رقیه جان رقیه جان
رقیه جان رقیه جان

تا که یه روز به دخترش  ،  گفت که میخواد بره سفر
رقیه به بابا میگفت :  ،  منم ببر منم ببر منم ببر
دخترک قصه ما  ،   باباش رو خیلی دوست می داشت
دلش نمیخواد که بره  ،   یا اونو تنهاش میگذاشت
شیرین زبونی کرد و گفت  ،   برای من سوغات نخر
من التماست میکنم  ،   دخترت رو با خودت ببر
دل بابا طاقت نداشت  ،  گریه هاشو نگاه کنه
بغض بکنه آه بکشه  ،  زندگیش رو تباه کنه
تموم اهل خونه رو  ،  برد با خودش سوی بلا
رفت به زمینی که حالا  ،   بهش میگند کرببلا
تو اون زمین آدم بدا  ،  جمع شده بودند برای جنگ
یه مشت حسود کینه ای  ،   یه عده نامرد دو رنگ
تا که یه روز ظهر بابا گفت  ،  دختر ناز و با وفا
بیا بشین روی پاهام   ،   دارم میرم پیش خدا
رقیه جان رقیه جان
رقیه جان رقیه جان

گوش بده حرف پدر رو ،  دختر خوب و مهربون
من که دارم میرم ولی ،  تو پیش عمه ات بمون
با گریه گفت بابا حسین ،  میام و تو هم می برم
موقع اومدن برات  ،  گوشواره سوغات میارم
بابا حسین رفت به آسمون  ،  دیگه به پیشش برنگشت
دختر غصه مونده بود  ،  تنها و بی کس توی دشت

بعد بابا اون آدما ،  خیمه ها رو آتیش زدند
رقیه هی کتک میخورد ،  میگفت بابا اینا بدند
آدم بدا به دخترت  ،  می زدند و می خندیدند
بسته بودند دست اونو  ،   به یک طناب می کشیدند
دختر خسته توی راه  ،   پای برهنه می دوید
یکی از اون آدم بدا  ،  اومد و موهاشو کشید
به عمه میگفت انگاری  ،   بابا منو دوست نداره
خودش میگفت میام پیشت  ،   برام یه گوشواره میاره
اومد بابا ولی چه زود  ،   یه سر که دیگه تن نداشت
موهاشو پاک کرد و آروم  ،   اونو رو دامنش گذاشت
هق هق هق
حرفشو گفت به پیش بابا ، آروم آروم داشت میشکست
بابا رو تو بغل گرفت ، بعد چشاشو آهسته بست
هق هق هق
دخترک قصه ما ، فرشته بود و پر کشید
با پدرش رفت آسمون ، رفت تا که به خدا رسید

یا علی

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

سه شنبه 17/10/1387 - 13:2 - 0 تشکر 81573

السلام علیك یا ابا عبد الله...

مدد از عمه گرفتم كه مرا راه برد

یك قدم برد ولی دست به دیوار گرفت...

سه شنبه 17/10/1387 - 21:7 - 0 تشکر 81599

به نام خدا

در کتاب لاله ای از ملکوت که درباره عارف بزرگ آقای حاج شیخ جعفر مجتهدی است نوشته است:

....آقای مجتهدی گفنتد: حضرت ولی عصر (ع) می فرمایند:

هرکس بااین دو بیت شعر متوسل به عمویم قمر منیر بنی هاشم حضرت عباس (ع) بشود حتما" حاجتش برآورده خواهد شد،

وسپس شروع به خواندن کردند بیت اول و در فاصله بین بیت اول و دوم نیم ساعت با شدت تمام گریستند، آنگاه بیت دوم را خوانده وباز حدود نیم ساعت شدیدا" گریه کردند، آنگاه دو بیتی را روی کاغذ نوشتیم که عبارت بود از:

یادم زوفای اشجع ناس آید      وز چشم ترم سوده الماس آید

آید به جهان اگر حسین دگری    هیهات برادری چو عباس آید

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
چهارشنبه 18/10/1387 - 0:1 - 0 تشکر 81613

سلام علی قلب زینب الصبور

مکن ای صبح طلوع...


عاشورا نمایش اوج خوبی هاو نهایت پاکی ها ، در برابر اوج بدی ها و نهایت حیوانیت هست لذا چنین مصیبت عظمایی هر موجود زنده ای را تحت تاثیر خود قرار میدهد... حتی سنگ هم بر این مصیبت خون گریه کرد...پس خداوند را شاکریم که چشمانی گریان برایمان قرار داده...چراکه هر چشمی نمیتونه برای حسین گریه کنه... خداوند را شاکریم که پدران و مادران ما را حسینی قرار داد که الان اینجا هستیم...وگرنه مطمئن باشیم گریه برای امام حسین هم بدون عنایت و دعوت آن حضرت امکان پذیر نیست.


قلبی که نام حسین بر اون هک شده ...وقتی ذکر مصیبتی از اهل بیت میشنوه ، دیگه به این فکر نیست باید گریه کنه...ناخودآگاه اشکش جاری میشه...


شب عاشورا در کربلا چه خبر بود؟...این ابیات رو بخونیم تا یکمی بفهمیم امشب بر امام حسین و یارانش چه گذشت... التماس دعا

این طرف نوای قرآن ، صدای نافله ی شب
اونطرف صدای خنده ی دشمن از مستی لبالب

اینطرف همه خدایی همگی احساس دارند
اونطرف نقشه برای چشمای عباس دارند

اینطرف شرمنده یک مرد که امون نامه آوردند
اونطرف سه تیر زهری که به حرمله سپردند

اینطرف از شوق پرواز بی قرار بی قرارند
اونطرف حرمله و شمر در کمین و انتظارند

اینطرف یه مرد خسته پی جمع کردن خاره
اونطرف یه قاتلی که داره فکر گوشواره
هق هق هق هق
اینطرف داره یه خواهر پیرهن کهنه می یاره
اونطرف یکی توفکره چطور انگشتر درآره
هق هق هق
اینطرف کودک و زن ها دلفکار و نگرونند
اونطرف برای ...

ya ali

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

چهارشنبه 18/10/1387 - 12:56 - 0 تشکر 81655

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای حاج غلامحسین یزدان پناه نقل می کردند: شیخی از اهل منبر، خیلی مشتاق دیدن آقای مجتهدی شده بود، تا اینکه متوجه میشود آقا در منزل آقای حاج حسین مینایی بسر می برند. وقتی به آنجا میرود و میخواهد وارد خانه گردد، یکمرتبه آقا ازدر دیگر خانه خارج می شوند، آقای مینایی بطرف آقا دویده و به ایشان می گویند، این شیخ خیلی مشتاق  دیدن شماست و مدتهاست می خواهد شمارا ببیند.

آقا می فرمایند: او می خواهد مرا ببیند. اما من نمی خواهم اورا ببینم.

وقتی آقای مینایی علت آنرا سوال می کنند، آقا می فرمایند:

50 سال است بر روی منبرها روضه حضرت سیدالشهدا(ع) را می خواند اما تاکنون پلکهای چشم خودش تر نشده است و سپس آقا از آن محل می روند. وقتی آقای مینایی کلام اایشان را برای آن شیخ بازگو می کنند، او تصدیق می نماید.

چشم گریان به عزای تو به هر کس ندهند

                            اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
چهارشنبه 18/10/1387 - 12:59 - 0 تشکر 81656

سلام ...MICROعزیز

ببخشید که در کنار شعرهای شما مطالبی می نویسم.....

التماس دعا

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
پنج شنبه 19/10/1387 - 15:54 - 0 تشکر 81807

سلام علی قلب زینب الصبور


عمه سادات بی قراره
غصه و غم هاش بی شماره
تموم غصه اش غم یاره
***
کودکان را با نوازش خواب کرد...رو به سوی دوست در محراب کرد
ساعتی تنها عبادت کرد
بی صدا سمت برادر رفت باز
گوییا سمت مادر رفت باز
گفت جسم خونین برادر را
رفتنت را دیدم ای نور دو عین
رفتی و جای تو خالی ای حسین
یک طرف آتش به جسم یاس بود
یک طرف بر نی سر عباس بود
غنچه ها را جوهر نیلی زدند
بچه ها رو یک به یک سیلی زدند
هق هق هق


یا علی

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

جمعه 20/10/1387 - 0:45 - 0 تشکر 81876

سلام علی قلب زینب الصبور

گلی گم کرده ام می جویم او را
به هر گل می رسم می بویم او را


گل من یک نشانی در بدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت


اگر یابم گلم در خاک و در خون
به آب دیدگان شویم گلم را

،،،

حسین جان ای آبروی دو عالم / نگین سلیمان به حلقه خاتم

خداحافظ ای برادر زینب

خداحافظ ای یار و یاور زینب

التماس دعا

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

چهارشنبه 2/11/1387 - 16:54 - 0 تشکر 84183

عابدان خوانند زین العابدین مولای دینش *** عارفان خوانند در عالم امام العارفینش
عرشیان خوانند عرش کبریا روی زمینش *** خوبرویان جهان محو جمال نازنینش
بی دعای او عبادت روح در پیکره***کیست این زینت دین زیب دعا ، زین العباد


سلام
قبل از هر چیز فرا رسیدن شهادت راوی کربلا سیدالساجدین امام زین العابدین علیه السلام به پیشگاه بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه و شما دوستداران ولایت تسلیت باد.


امشب به روایتی شب شهادته این بزرگواره...برای اینکه بفهمیم در خونه چه خاندان جود و کرمی را میزنیم این مطلب رو با توجه دل بخونیم:




وقتی مختار قیام کرد ، عاملین شهادت امام حسین (ع) را یکی یکی اعدام می کرد... خبر رسید به مروان ابن حکم لعنت الله علیه(از دشمنان همیشگی و قدیمی دین و ایمان که تو همین زیارت عاشورا هر روز و هر ساعت لعن خدا ، جن و انس و ملک تا قیامت بر اوست) ... که مختار همه عاملین شهادت امام را به خاک و خون میکشد و خانواده شان را آواره میکند...

مروان این موضوع را به زنش گفت که چه کنیم؟!...مختار قاتلین حادثه کربلا را می کشد و خانه آنها را ویران و زن و بچه شان را آواره میکند...

آنگاه زنش میگوید که شنیدم خانه زین العابدین جای امنیه...بیا ما را به خانه امام سجاد ببر تا در امان باشیم...

مروان میگه نمیشه...آخه ما پدرشرا کشتیم... برادرهاش را کشتیم...و برادرزاده هاش را اسیر کردیم.


زنش میگه اینا خاندان جود و کرم هستند...

بهر حال مروان راضی میشود و با زن و بچه اش به خانه امام سجاد میرود...در را میزند و امام در را باز میکند ...

آنگاه مروان به امام میگوید : مختار قیام قیام کرده و قاتلان کربلا رو میگیره ...من ، زن و بچه ام را آوردم نزد شما...تا در پناه شما باشند.


امام علیه السلام می پذیره و تاریخ ثبت کرده که مدتها زن و بچه مروان نزد امام مهمان بودند.




حالا میخوام بگم ...دشمنان حضرت هم از در خانه ایشان دست خالی برنگشتند... مگه ممکنه مایی که دوستدار ایشان هستیم ، بیاییم و امام دست رد بر سینمون بزنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


مشکل ما همون باور هستش...ما اول باید باور کنیم که کی هستیم...کجا هستیم...با کی طرفیم.
اینطور نگیم که شاید امام قبولمون کنه!...اینطور شک نداشته باشیم!...باید باور کنیم که با یه خاندانی طرفیم که از خودمون بر خودمون مهربون ترند.


 یا علی

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

چهارشنبه 2/10/1388 - 0:14 - 0 تشکر 171513

سلام

کربلا بسته دوری

مردم از این دوری

بی قرار بی قرارم

کربلا خسته حالم

این شبا تو خیالم

سر رو شش گوشه میذارم

وقتی شبا بی قرارم

سرمو رو تربت میذارم

تو رو به یادم میارم

دلبر و دلدارم

قربون روضه هات

عطر سینه زنات

قربون پرچم حرم کربلات

خاطره اولین بار

نگاه به صحن علمدار

دلم رو کرده گرفتار

دلتنگتم ای یار

منو و یه دل هوایی

خسته شدم از جدایی

میخوام بشم کربلایی

مردم ز تنهایی

نمیگم عاشم

آخه نالایقم

میدونم آقا جون

برات آیینه دقم

کربلا تا جونم

آرزومه بتونم

عاشقونه زائرت شم

کربلا دل دوباره

روز و شب ناله داره

کی مبشه مسافرت شم

یا علی

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.