تبیان، دستیار زندگی

بسم الله الرحمن الرحیم

دوستانِ عزیزِِ تبیانی ...سلام

گفته اند تقلید در احکام و فروع دین جایز است ، اما در اصول دین ، راه تقلید را بسته اند .

نظر شما در مورد حرمت تقلید در اصول دین چیست ؟؟؟

چگونه می شود انسان ها در اموری مانند اصول دینشان تنها گذاشته شوند و به آنها اجازه تقلید ندهند؟؟؟

آیا حرام بودن تقلید در اصول شامل تقلید از ائمه اطهار -علیهم السلام -هم می شود؟؟؟

دوست عزیز منظور شما از این که تقلید حرام است چیست؟

ما مسلمانان یکی از ارکان دینمان تقلید از مجتهدین است

پس مسئله کجاست؟

من فکر می کنم این یه نوع ارزش قائل شدن برای انسان و احترام به درک و عقل بشر و همچنین فطرت اوست. اصول دین را آنقدر چیزهای مسلم و محکمی هستند که هر کس به تبهایی بتواند به آنها دست یابد . اما چیز دیگری که به ذهنم می رسد آنست که وقتی بخواهیم از یک الگو یا یک شیوه ی خاص پیروی کنیم می بایست در مورد اصول و کلیات آن هیچ شک و شبهه ای وجود نداشته باشد. اگر در اصول دین تقلید جایز باشد شاید این گمان برود که چون یقین به اصول حاصل نشده همیشه جای شک و شبهه باقی خواهد ماند . ازینرو در دین دار شدن گام اول را باید محکم برداشت ، یعنی خود فرد با تحقیق و تعقل به اصول برسد و با قبول کلیات ، جزئیات آن هم قابل پذیرش خواهد بود(البته با توجه به شرایطی). و آخرین چیزی هم که وجود دارد در واقع به نوعی اثبات حقانیت اسلام در مقابل دیگر ادیان کنونی را نشان می دهد. اسلام برای اینکه کسی مسلمان شود می گوید این اصول من است ، حال می باید در مورد آنها تحقیق کنی و اگر درست بودند مسلمان شوی یعنی اینکه اینقدر این اصول محکم هستند که جای هیچ سوال و ابهامی نمی ماند . اما در دیگر ادیان مثل مسیحیت این چنین نیست. اصولی مثل تثلیث و ... در این دین همیشه مورد سوال بوده و هست.

و سوال آخر رو هم می شود به این صورت جواب داد که بلی می شود . اما دو شرط و یا مساله وجود دارد. اول آنکه چون امامان حقانیت خود را از دین می گیرند پس تا زمانی که اصول دین مورد قبول قرار نگرفته(یعنی دین هنوز مورد قبول نیست) نمی شود از اجزای آن استفاده کرد . به زبان ساده تر از یک چیز برای اثبات خود آن نمی شود استفاده کرد ، مثلا بگویند هوا سرد است چون سرد است یا اینکه مسیحیان اعتقاد می گویند کتاب های چهارگانه الهام خداوندند چون کلیسا می گوید در حالی که کلیسا خود مشروعیتش را از کتاب مقدس می گیرد ، پس این نمی تواند دلیل خوبی باشد.

اما منظر دوم آنکه برای پی بردن به یک حقیقت می توان از هر ابزاری استفاده کرد . هر ابزاری که صلاحیت آن برای ما مشخص شده باشد . مثلا ما زندگی امیر مومنان رو می خوانیم و درباره ی آن تحقیق می کنیم و می بینیم که ایشان انسان خوب و صادقی هستند و برای من می تواند حرفهای ایشان منبع درستی تلقی شود و یا حداقل راهنما باشد(بدون آنکه من ایشان را به عنوان امام قبول داشته باشم).

بسم رب المهدی

سلام دوستان گلم  .
خیلی ممنون از صدرای عزیز بابت بحث با ارزش و پخته ای که مطرح کردند . از جناب مای میل هم ممنونم بابت تفکر و تعقلشون در مباحث

ابتدا نظر دوستمون rashidcels که در مورد تقلید فرمودند من از زبان خودم بگم ؛  اینکه فرمودند تقلید از ارکان دین ماست به نظر من منظورشون این بوده که همان احکام معمولی نیز اگر بر طبق تقلید از مجتهد اعلم نباشه در صورتی که فاقد احتیاط کامل باشه باطل و افسون خواهد بود . فکر میکنم منظورشون این باشه که اگه باشه کاملا صحیح هست.

در مورد اصول دین ؛ بله کاملا و دقیقا مطرح شده که تقلید جایز نیست و همانظور که دوستمون فرمودند ارزش و مقام تعقل و درک و فهمی که در دین ما قرار داده شده شاید دلیل بارزی باشه که راههای تقلید رو میبنده . شاید خدا اینو دوست داره که بنده هاش در قیامت سر بالا باشند و از نعمت عقلی که بهشون داده  به خود ببالند و خدای خودشون رو به اون شکل شاکر باشند
این به عقیده من خیلی زیبا تر از اونی هست که با پیروی و تقلید به دست اومده باشه حتی اگر جایز هم میبود !!

در مورد سوال دوم و سوم اجازه بدید به اتقاق نظرم رو بگم ؛
مسلما انسانها تنها گذاشته نشده اند ؛ در اموری مثل اعتقادات هم این جور نیست که مانند صحرای تاریک و بدون هیچ نور و روشنایی به حال خود رها بشند و نه از جاده خبری باشه و نه راهبر !


خدا در مورد عقاید ، دو حجت برای انسان قرار داده . داخلی و خارجی . حجتی که در باطن هر کس قرار داده شده همون عقله ، این عقل روشنایی فوق العاده ای جلوی راه ایجاد میکنه و وقتی از نعمت خدادادی از اون یاد بشه میفهمیم هیچ وقت انسان تنها به حال خودش رها نشده !

حجت دیگر وجود استاد ! راهنما و پیشوا است . که این هم به نظر من جدای از مسائل تقلیدی میشه ! همیشه حجتی از خدا روی زمین قرار داره که تمام حرکات و رفتارش میشه عین اعتقادات صحیح !
وقتی انسانی به این عقیده میرسه ( توجه کنیم ) به این عقیده میرسه ! که یک شخص الهی در زمین وجود داره ، پس تقلید از او در تمام زمینه ها چه احکامی چه اعتقادی چه اخلاقی و ... جایز و ممکنه . و این چیزی جز اصول دین نیست ! در نتیجه مورد سوم به عقیده من منفی میشه 

علی علی  

بسم الله

با سلام به تمامی عزیزان

قسمت دوم سوال بنده در مورد حیطه و قلمرو فعالیت و کاشفیت عقل در مورد اعتقاد به اصول دین است.

یعنی بُرد عقل در اثبات و اعتقاد به این امور چقدر است؟

و آیا باید در این امور تعقل بما هو تعقل کرد یا که نه همینقدر که یک اعتقاد سطحی هم پیدا شد کفایت می کند؟

و اینکه برخی قائلند که برخی از اصول مانند معاد از افق عقل انسان خارجند با این جمله که تقلید در اصول جایز نمی باشد چگونه جمع می شود ؟

ضمناً باز هم از ارائه نظرات و همکاریتان تشکر صمیمانه می کنم

سلام علیکم؛

هر دانه ای که در خاک نهاده می شود باید تلاش کند ریشه بدواند تا سر از خاک بر آرد سپس به سوی نور خورشید برگ می گشاید.

لیس للانسان الا ما سعی. انسان در ابتدا با لطف الهی باید تلاش کند و با عقل و فطرت که لطف الهی است اصول را دریافت نماید، سپس شکوفا شده و در فروع تابع می گردد. 

به خاطر اینكه خدا بهت عقل و شعور رو الكی نداده... داده كه ازش استفاده كنی. و با وجود اون تقلید در اصول حرامه.

بسم الله

با سلام و تشكر از عزیزانی كه به این بحث پاسخ دادند.

برخی از دوستان دلایل خوبی را مبنی بر حرام بودن تقلید در اصول دین ارائه دادند اما یك ایرادی كه به آنها وارد است این است كه دلایل آنها عام است و شامل فروع دین هم می شود یعنی اگر آها را بپذیریم باید حرمت تقلید در فروع را هم قبول كنیم درحالی كه اینگونه نیست.

با سلام دوباره  

اما دوست گرامی جناب mymail سوالی که پس از مطالب شما مطرح می شود این است که مرز این تعقل و تفکر در اصول دین تا کجاست ؟

یعنی آیا رسیدن به یک علم سطحی و عامی کفایت می کند یا که خیر؟

و چه نوع تعقلی در بحث اصول دین که شامل توحید ، معاد ،نبوت و عدل و امامت می شود لازم و بایسته و شایسته است ؟؟

ازونجایی که عقل انسان ناقص هست (دلایل زیادی هم وجود داره) و حتی دین هم برای راهنمایی همین عقل آمده است ، پس نباید انتظار داشت که با تعقل در اصول بتواند همه ی معارف رو درک کند . 

من فکر می کنم که همین قدر که آدمی با تفکر و تعقل در اصول دین به  صحت اون اصول و همچنین حقانیت اسلام پی ببره کافی هست. البته بعدها می تواند از طریق معارفی که دین به او می آموزد به درجات بالاتری از شناخت و درک برسد.

اصول دین، پایه‌های اعتقادی دین است که نخست باید به آنها ایمان آورد و سپس به فروع‌  دین که از آن بر خواسته‌ است پای‌بند بود. اهمیت اصول دین چنانچه از نام آن پیداست به حدی است که اگر کسی به آنها ایمان نداشته باشد از دین خارج است و اعتقاد به اصول دین باید از روی تحقیق باشد نه تقلید . بنابراین با توجه به اهمیت این موضوع تصمیم به ساخت کتابی جامع درباره اصول دین مقدس اسلام گرفتم تا این مطالب در دسترس مردم قرار گرفته و به تقویت پایه های اعتقادات مردم منجر شود .
این کتاب را می توانید از سایتهای زیر دانلود کنید

http://drop.io/usuledinhamrah7611
http://www.4shared.com/file/83868546/9e947ea5/usule_din_hamrah.html