با سلام خدمت دوستان مخصوصا جناب سعیدان که این بحث را مطرح کردند
اینکه این پدر اشتباه داشته بحثی نداره و همه قبول داریم اما نباید یکطرفه قضاوت کرد درست است که والدین نباید بین فرزندانشان فرق بگذارند اما این به این معنا نیست که به تمام آنها یک چیز بدهند و برای همه یک کار بکنند به هر کس به اندازه خودش باید برسند و این نقطه ضعف در رفتار این پدر دیده می شود اما بعضی از فرق ها هم ناشی از بعضی مسائل دیگر است پدر اگر اجازه نمی داده که دخترش به دانشگاه برود و زیاد در اجتماع وارد شود قصد تباه نشدن دخترش را داشته چون دختر طوری آفریده شده و وظایف او را خدا طوری قرار داده که در خانه بیشتر می تواند مفید باشد و شاید همین کار این پدر دختر را از بسیاری از مشکلات دور کرده باشد مشکلاتی که دختران دیگری که آزادی داشتند و به جامعه وارد شدند از آن رنج می برند و خیلی چیزها را از دست داده اند که با آن مدرک و کارو... که بدست آورده اند قابل مقایسه نیست البته این را هم قبول دارم که ممکن است ایشان زیاده روی کرده باشد و تاثیر بدی گذاشته باشد
احساس من این است که خود ذهنیت منفی که این دختر نسبت به پدر دارد مشکلات را بزرگتر جلوه می دهد اینکه انسان بداند این کارها از روی دلسوزی است نه غرض ورزی خیلی از مشکلات را حل می کند درضمن ما باید خودمان را جای پدر بگذاریم که می بیینیم جامعه بسیاری از افراد را خراب کرده شاید ما هم چنین تصمیمی بگیریم
البته فرصت حرف زدن به فرزندان دادن و به حرف آنها گوش دادن و شخصیت دادن به فرزند قطعا لازم است و نباید بین فرزندان فرق گذاشت در حدیث داریم که شخصی دو فرزند داشت یکی را در حضور پیامبر بوسید پیامبر فرمود چرا دیگری را نبوسیدی . قطعا این مسائل می تواند تاثیر گذار باشد اما اینکه چطور می توان این پدر را قانع کرد که رفتارش غلط است با مستقیم گویی نمی توان پس باید راه دیگری بیابیم مثلا می شود خانواده او را به سمت رابطه و دوستی خانوادگی با خانواده ای بکشانند که در آن پدر با فرزندانش خیلی صمیمی است
می توانند کتابهایی در مورد روابط خانواده و تربیت فرزند در خانه قرار دهند طوری که جلوی دید او باشد
اگر ایشان به مسجد می رود
باید با روحانی مسجد صحبت کنند تا در منبر بصورت غیر مستقیم وقتی ایشان حضور دارند از حقوق فرزندان و لزوم فرق قائل نشدن بین آنها صحبت کند