۶۱. نماز را در حالت خواب خواندم و اصولاً به یاد مولایم نبودم.
۶۲. دعای عهد را نخواندم.
۶۳. عبرت از احوالات دنیا نگرفتم.
۶۴. حب دنیا خیلی دارم و حقیقتاً نفس در کنترل شیطان است و نه در کنترل خودم.
۶۵. واجبات را متوجه نبودم.
۶۶. دقت در نیات وجود نداشت.
۶۷. نفس خیلی طغیان کرد.
۶۸. قلب متوجه خداوند تبارک و تعالی نبود.
۶۹. آمادگی برای مرگ وجود نداشت.
۷۰. احساس مسئولیت کم بود.
۷۱. نظم کم بود.
۷۲. تفکر و تعمق وجود نداشت.
۷۳. چشم آزاد بود و بیهوده به اطراف نگاه می کرد و گاهی به محارم الهی برمی خورد که متاسفانه حتماً بر قلب نیز تاثیر سوء گذاشته است.
۷۴. ذکری که موجب صعود شود وجود نداشت.
۷۵. آنچه نباید می گفتم، گفتم.
۷۶. شهوت خواب پیدا کردم.
۷۷. ریا کردم و خواستم سواد خود را به رخ دیگران بکشم.
۷۸. در حال خنده نوعی غفلت در خود احساس کردم.
۷۹. در مقابل روی کردن دنیا سوی خودم سست بودم و دائماً در ذهنم بود.
۸۰. تعارف و تمجیدها وسوسه می نمودند.