تبیان، دستیار زندگی

 

 قربان هلالت بروم ای مه شوال
 آورده ام از فرط خوشی در دو سه تا بال

سی روز به امید وصالت سپری شد
 خم شد کمرم در رمضان همچو یکی دال

گرچه رمضان نیست فراتر زسه ده روز
 از بهر من این ماه بُود بیشتر از سال

افطار و سحر گرچه خودم را خفه کردم
اما وسط روز شدم ضایع و بیحال

لاغر شدم و زرد مثال نی قلیان
 رخسار من اکنون شده چون خربزۀ کال

یک چیز مرا مایه امید و توان بود
آن عید سعیدی که رسد باز به هر حال

ممنونتم ای ماه شب اول شوال
 در آمدنت چون که نفرموده ای اهمال

زیبا تری ای ماه هلالی تو برایم
از ماه شب چارده آن بدرک رمّال

در فطر ببین باز چه سوری بچرانم
هرچند شود این حرکت باعث اسهال

خیلی باحال بود
امسال ماه رمضون الحق واسه روزه داران سخت بود خدا روزه همشون و قبول کنه.

سلااااام
خیلی جالب بود

ناخداگاه یاد این افتادم
رفتن ماه رمضون مثل پرت شدن مادر شوهرت از طبقه چهارم ساختمون و افتادنش روی سقف ماشین اخرین سیستمته
نمیدونی بخندی یا از ناراحتی زار بزنی:)))))))))))

عیدتون با یه روز تاخیر مبارک

سلام
خیلی زیبا..
شاعرش محمد جاوید شاعر طناز وخوب کشورمونه..

سلام به دوستان گل و طنز پرداز

سلام و عرض ادب به مدیر عزیز و گرامی
یک دنیا محبت تقدیم مدیر عزیز و دوست داشتنی:)

من ارادتمند شماهستم.اما  نظرم رو درباره ی مادر شوهربزرگوار( :دی ) بذارین باقی بمونه

مادرشوهر بنده خداهم مثل گل میمونه:دی
که بنده خدا رو هم تو مجلس عروسی و شادی میبرن هم تو مجلس عزا و ناراحتی:|

موجود مظلومیست که نامش به غلط بد جا افتاده
و از این نام در کاکتوس های خار دار هم استفاده میشه
اما خوشبختانه
این موجود پر قدرت و باصلابت ثابت کرد که از محبت خارها گل میشود
ماهم به محبت این موجود ایمان اوردیم.و تسلیم نظر شماهستیم:)