مرعشیان
در سنهٔ ۸۹۷هجری آقا رستم حاکم مستقل سوادکوه سلسلهٔ آلروزافزون را بنیان گذاشت. این حکومت کوچک که در ابتدا فقط در سوادکوه میزیست کمکم در اوایل دههٔ ۹۰۰ سراسر مناطق مرکزی و شرقی طبرستان را تحت فرمان گرفت و به مبارزه با مرعشیان پرداخت، چنانچه در سال ۹۰۴هجری کمالالدین بن شمسالدین مرعشی که بهتازگی حکومت پدرش را ارث بردهبود را بهقتل رساند و بزرگان مرعشیان تا زمان مرگ آقا رستم روزافزون از خود حرکتی نشان ندادند ولی پس از مرگ وی شخصی به نام عبدالکریمبن عبداللهبن عبدالکریم که از بزرگان مرعشی بود حکومت مازندران را بهدست گرفت و در این زمان حکومت شاهاسماعیل دهسال داشت.
در زمان پادشاهی خانکوچک (۹۳۹-۹۶۸) وی به صفویان تسلیم شد و به رسم آن زمان خیرالنساء بیگم که دختر خانکوچک بود به همسری محمد خدابنده درآمد و حاصل این ازدواج شاه عباس بود که بعدها پادشاه صفویان شد.
پس از این شاهان صفوی متعدد در کار مرعشیان دخالت میکردند و در واقع مرعشیان به عاملان صفوی تبدیل در مازندران تبدیل شده بودند.
شخصی به نام میرعبدالکریمبن عبداللهخان که ارثأ حاکم قسمتی از مازندران شدهبود، با زهر در شوال۹۷۲هجری خودکشی کرد و قلمروش به میرعزیزخانبن میرعبدالله واگذار شد. اما شاه تهماسب یکم وی را به زندان انداخت.
پس از وی شخصی معروف به میرزاخان بهجای پدر به قسمتی از مازندران رسید و پس از مرگ شاهتهماسب سراسر قلمرو مرعشیان را فتح کرد. وقتیکه دختر میرعبداللهخان (فخرالنساء بیگم) ملکهٔاعظم ایران شد و به همسری محمدخدابنده درآمد، دستور داد تا میرزاخان به قزوین برود. ولی وی نافرمانی کرد و به قلعهٔ فیروزشاه پناه برد و سربازان اعزامی به او اطمینان دادند که در امان باشد ولی سپس خیانت کردند و او را بهقتل رساندند.
رابینو، تاریخنگار انگلیسی، از نامهای را فاش میکند که میرزاخان برای ملکه فرستاده بود:
مرا به قصاص خون پدرتان که کشتهام حکم ندهید چون آنگاه کودکی بیش نبودم...
پس از مرگ وی عموی ملکه (میرعلیخانبن سلطانمحمود) حاکم مازندران منصوب شد. سرانجام پس از مرگ وی شخصی بهنام میرمراد بن سلطانمحمود حکومت مرعشیان را برعهده گرفت و در اواخر قرندهم هجری با عزل وی توسط
شاهان صفوی این حکومت عملأ منقرض شد.[