http://sajjadmsn.persianblog.ir/post/46
در روزگار سلطه کیانیان بر ایران، کاووس کیانى که داستان صفا و نزهت بهشتى مازندران یا رزمین دیوان را از زبان نغمهساز مىشنود، به وسوسه رامشگر آهنگ تسخیر مازندران مىنماید: *شنیدم یکى نو سخن بس گران که شه دارد آهنگ مازندران* پس با لشگرى گران به مازندران مىرود،اما در تلاقى دو سپاه، سپاهش از دیوان مازندرانى (مازنى ـ مزنى) شکست مىخورد و خود نیز اسیر دیو سپید مىگردد.قبل از ورود آریائىها به این سرزمین طوایف مختلفى در آنجا سکونت داشتهاند. از جمله این اقوام مىتوان از تپورىها، آماردها و کادوسىها نام برد. اقوام تپورى در مازندران زندگى مىکردند. آماردها در نواحى کوهستانى بین رودخانه هزار آمل و تنکابن تا دیلمستان و سفید رود به سر مىبردهاند. کادوسىها نیز در گیلان سکنى گزیده بودند.
دوره مادها در زمانى که فلات ایران به خصوص نواحى زاگرس صحنه جنگ و خونریزى آشوریان و اقوام دیگر بود، مردمان نواحى جنوبى دریاى خزر در آرامش و امنیت و شرایط مناسب اجتماعى زندگى مىکردند و اقوام نواحى دیگر به آنها پناهنده مىشدند. یکى از طوایفى که به نواحى جنوب خزر پناهنده شده است طایفه مغان، یکى از طوایف شش گانه ماد بوده است. در دوره حکومت آرته یس مادى (شاه قبل از دیا اکو) جنگى بزرگ بین کادوسیان و مادها اتفاق افتاد. علت این جنگ بدبینى یکى از پارسىهاى صاحب نفوذ در دربار شاهى به نام پارسد (پارساداس) نسبت به شاه بود. او زمانى از شاه رنجیده خاطر گردید و با سه هزار نیروى جنگى به سرزمین کادوسها مىرفت و حمایت آنها را جلب مىکند و آنها بر علیه مادها تحریک نمود. آرته یس سپاهى انبوه را به مقابله با او فرستاد. در جنگى که بین آنها رخ داد، سپاه ماد شکست خورد و کادوسىها پارسد را به پادشاهى خود انتخاب کردند.