• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
ورزش و تندرستی (بازدید: 659)
جمعه 4/5/1392 - 16:15 -0 تشکر 625820
نام این سه نفر از تاریخ کوهنوردی ایران پاک نخواهد شد

3 کوهنورد مفقود شده ایرانی زنده نیستند
کوهنورد مشهور آلمانی در نامه‌ای به مسئول باشگاه کوهنوردی آرش اعلام کرد سه کوهنورد ایرانی به دلیل از دست دادن آب بدن دیگر زنده نیستند.
توماس لامل آلمانی، کوهنورد و جست‌وجوگر مشهور کوهستان که برای پیدا کردن کوهنوردان مفقود شده ایرانی (آیدین بزرگی، پویا کیوان و مجتبی جراحی) در قله برودپیک پاکستان چند روزی را مشغول کار بود و با بالگرد به عکس برداری از منطقه مورد نظر پرداخته بود آخرین نظر خود را در خصوص این جست‌وجو به همایون بختیاری، مسئول باشگاه کوهنوردی باشگاه آرش اعلام کرد.این نامه به شرح زیر است:«متاسفانه من باید با تلفنم این نامه را برایت بنویسم. امروز آخرین کنفرانس مطبوعاتی را داشتیم که در آن من توانستم نظراتم را بیان کنم. من کاملا اطمینان دارم و به علت ارتفاع بالا و از دست دادن آب بدن (dehydration) هیچکدام از این سه نفر دیگر زنده نیستند. نظر دیگر من این است که به دلیل اینکه آنها جای بسیار دور از مسیر نرمال و در ارتفاعی حداقل 7500 متری قرار دارند هیچ شانسی برای پایین آوردن آنها وجود ندارد. هلی‌کوپتر تنها می‌تواند نفرات را از ارتفاع 5800 متری به پایین بیاورد. هر چیزی که بالاتر از این ارتفاع باشد باید به‌وسیله انسان حمل شود.»

جمعه 4/5/1392 - 16:16 - 0 تشکر 625821

دبیر باشگاه کوهنوردی آرش پس از جلسه با خانواده های سه کوهنورد مفقود شده ایرانی در برودپیک گفت: این سه نفر (بزرگی، جراحی، کیوان) کار بسیار بزرگی انجام دادند و در تاریخ کوهنوردی ایران ماندگار شدند.


همایون بختیاری در گفت و گو با ایسنا اظهار کرد: در جلسه روز گذشته، خانواده های این عزیزان را دعوت کردیم تا آخرین عکس های گرفته شده را نشان دهیم و وضعیت را تشریح کنیم که خوشبختانه همه انها با دیدی منطقی و آگاهانه پذیرفتند که فرزندان‌شان را از دست داده‌اند و امکان امداد رسانی به آنها وجود ندارد. باور این قضیه برای خانواده ها بسیار سخت است که دیگر فرزندشان بین آنها نیست.


وی افزود: توضیح دادیم که تلاش برای پایین آوردن آنها یعنی به خطر انداختن جان چند نفر دیگر که خوشبختانه خانواده های این عزیزان پذیرفتند لازم نیست آنها را به پایین بیاورید و از سوی دیگر امکان این عملیات امداد رسانی وجود ندارد.


دبیر باشگاه کوهنوردی آرش با اشاره به اینکه خودش به عنوان یک کوهنورد دوست دارد در کوهستان جان خود را از دست دهد، گفت: این عزیزان کوهنوردان بسیار قابلی بودند و رفتن آنها ضایعه بزرگی برای کوهنوردی ایران بود اما آنها با کار بزرگی که انجام دادند در تاریخ کوهنوردی ایران ماندگار شدند. آنها آنقدر برای ما عزیز بودند که گویی پسرم را از دست داده‌ام.


وی ادامه داد: قرار است کمیته ای تشکیل شود و دلایل این حادثه را از بعد فنی بررسی کند ما در این چند روز بیشتر به کارهای امداد رسانی می پرداختیم و زمان بررسی های فنی در مورد کار بزرگ آنها وجود نداشت. در این جلسه قرار است دلایل بروز این حادثه را تا آنجا که می توان توضیح داد برای علاقمندان موشکافی کنیم. همچنین قرار است مراسم یادبود و تجلیلی برای آنها طی 10 روز آینده گرفته شود و در انجا فیلم ها و عکس های موجود را به نمایش بگذاریم.


بختیاری یاد آور شد: این عزیزان کار بسیار بزرگی انجام دادند که در سطح جهان تنها کشورهای معدودی قادر به انجام آن هستند. ما پیش از این عزیزانی مانند اوراز، اسفندیاری، نعمتی و چندین عزیز دیگر را در هیمالیا از دست داده ایم اما آنها در تاریخ کوهنوردی ایران ماندگارند. قطعا صعود آنها به برودپیک و ایجاد مسیر جدیدی برای صعود و به اهتزاز در آوردن پرچم مقدس ایران در بالای قله کمتر از صعود به اورست نبود و شاید اهمیتی برابر با آن داشته باشد.


وی افزود: شرایط منطقه را برای خانواده های آنها توضیح دادیم و خواستیم که اگر اجازه دهند شجاعی و سعدی که همراه چند باربر و آشپز در آنجا حضور دارند به پایین بیایند که این عزیزان با روی بسیار خوش قبول کردند اما قرار شد چادرهای کمپ 3 باقی بماند. این برخورد منطقی و آگاهانه خانواده ها یکی از چیزهایی بود که بار مشکلات ما را بسیار کم کرد.


دبیر باشگاه کوهنوردی آرش گفت: این حادثه خیلی تلخ بود و باورش سخت است که دیگر در کنار مانیستند و هر روز منتظر هستی تا از در وارد شوند. به هر حال آنها کار بزرگی کردند. نامشان از اذهان ما و تاریخ کوهنوردی ایران پاک نخواهد شد.


وی در پاسخ به این سوال که برخی کارشناسان معتقدند شاید این افراد توان فنی لازم برای این صعود را نداشتند گفت: متاسفانه این افراد از روی ناآگاهی خود این مسائل را مطرح می کنند. این تیم کوهنوردی تجربه خوبی داشت و تمام قابلیت های فنی لازم برای این صعود را داشت. آنها طی دو سال گذشته صعودهای زیادی انجام داده بودند و کاملا آماده بودند. آنها در ارتفاع 8 هزار متری و آن هم در برودپیک مسیر جدیدی برای صعود را به نام ایرانی ها ثبت کردند که از عهده کشورهای معدودی بر می آید. سه کوهنورد از دست رفته ما با این صعود خود نشان دادند که توان فنی لازم را دارند، پس این حرفها بی مورد است. این عزیزان در مسیر بازگشت دچار حادثه شدند که این موضوع ارتباطی به توان فنی آنها ندارد.


جمعه 4/5/1392 - 16:19 - 0 تشکر 625823


نامه تکان‌دهنده یکی از سه کوهنورد مفقود شده در هیمالیا


25-358.jpg

یکی از سه کوهنورد ایرانی که در نزدیکی قله برودپیک هیمالیا مفقود شده، پیش از اعزام نامه ای تکان دهنده نوشته که حالا منتشر شده است.


به گزارش ایسنا، سه کوهنورد ایرانی در خوشبینانه ترین برآوردها در حالی شرایط بسیار سختی را در نزدیکی قله ۸۰۴۷ متری برودپیک یا همان K۳ سپری می‌کنند که جامعه ورزش برای بازگشت ایشان دعا می‌کند اما ظاهراً تنها فشار هوا، سرمای استخوان‌سوز و شرایط جوی در وقوع چنین وضعی نقش نداشته است.


در کنار وضعیت مبهم این کوهنوردان، انتشار متن یک نامه بسیار تکان دهنده بود؛ متنی که شاید نشان دهد کوهنوردان ایرانی را با تنگ نظری‌هایمان و با عدم همراهی کافی در ارائه اطلاعات و تجربیات صعودهای پیشین و حتی شاید سنگ اندازی‌هایی، خودمان در هیمالیا دفن کرده‌ایم.


پرستو ابریشمی کوهنورد زن ایرانی در وبلاگ خاک خوب با بیان اینکه، «آیدین بزرگی» یکی از سه کوهنورد صعودکننده به قله از او خواسته تا پس از صعود آنها، نامه اش را منتشر کند، متن این نامه را روز سفراین گروه از ایران به پاکستان منتشر کرده است.


آیدین بزرگی که حالا وضعیت نامعلومی در ارتفاعات سرد و استخوان سوز هیمالیا دارد، در نامه‌اش، چنین آورده است:


«به نام برودپیک، به امید تغییر


من وتو یکی دهانیم


که با همه آوازش، به زیباتر سرودی خواناست.


من و تو یکی دیدگانیم


که دنیا را هر دم، در منظر خویش تازه‌تر می‌سازد.


نفرتی


از هر آنچه بازمان دارد، از هر آنچه محصورمان کند، از هر آنچه واداردمان، که به دنبال بنگریم.


دستی


که خطی گستاخ به باطل می‌کشد.


من و تو یکی شوریم


از هر شعله‌ ای برتر، که هیچ گاه شکست را بر ما چیرگی نیست


چرا که از عشق رویینه تنیم.


و پرستوئی که در سرپناه ما آشیان کرده است


با آمد شدنی شتابناک


خانه را از خدائی گمشده لبریز می‌کند.


شاملو


این ماییم، دوباره اینجاییم. با هم هستیم ولی تنهاییم. اینجاییم نه از برای خودخواهی، نه از برای خودنمایی، اینجاییم از سر عشق، اینجاییم از سر شور، از سر غرور. اینجاییم از برای رشد، از برای اوج، از سر جنون، اینجاییم برای پایان، پایان یک آغاز، پایانی که آغازی بلند پروازانه تر را نوید دهد.

پایانی که پایان نیست، که شالوده ی آغاز است، که پشتوانه ی آغاز است، که تیر خلاصی است بر نتوانستن ها، بر خود کم بینی ها، بر در حصار ماندن ها، بر گرفتار تکرار شدن ها. آری تیر خلاصی است بر ماندن ها، نرفتن ها، نرسیدن ها، غروبی است برای این فرسایش ها و طلوعی است برای ریشه زدن ها، برای شکوفه دادن ها. بوی خوش تغییر است و مهر ابطال است بر راکد بودن ها.

می خواهیم مال خودمان باشد، راه خودمان باشد، مسیر خودمان باشد، طناب خودمان باشد، از نفس و عرق خودمان باشد. می خواهیم توانستن را معنی کنیم، می خواهیم تغییر را زندگی کنیم، می خواهیم خواستن را بفهمیم، خواستن را بخواهیم. می خواهیم روی آن بزرگ مردی را سفید کنیم که مویش در این راه سفید شد، که قلبش در این راه شکست، که روحش در این راه درد کشید. می خواهیم پیرمردی را شاد کنیم که بغض به گلو نشسته اش فریاد شد، و فریادش به دادگاه برده شد. می خواهیم راهی را برویم که درست است، که رو به اعتلاست. می خواهیم طعنه بشنویم، مسخره شویم، مضحکه شویم، پول هایمان را هدر بدهیم، بدویم، گریه کنیم، خطر کنیم.

می خواهیم کوهنورد باشیم، می خواهیم میراث بران شایسته ای باشیم، نمی خواهیم زیر چتر زور باشیم، نمی خواهیم کور باشیم.

آری، ما اینجاییم، تا یادی از کوهنوردی اینک مرده ی کشورمان کنیم، تا کوهنوردی مان را دوباره ورق بزنیم، تا یادگاری از خودمان به جا بگذاریم، توشه ای برای کوهنوردان آینده ی کشورمان. اینجاییم تا بر تن یک کوه هشت هزار متری یادگاری خودمان را بنویسیم، نام ایران مان را حک کنیم، اینجاییم تا دوباره زنده شدن را زمزمه کنیم.

چه کسی است که بتواند جلوی عزم ما بایستد؟ عزم ما از ذره ذره ی وجود کوهنوردان ایران است. عزم ما بی پولی را نمی شناسد، عزم ما خطر را می هراساند، عزم ما نیازی به اجازه‌ی پشت میز نشینانی ندارد که خود را رئیس و سرپرست می دانند، که خود را تافته ی جدا بافته می دانند، که خود را نخبه می پندارند، که خود را کوهنورد می دانند، که آنان اند که محتاج عزم مایند، که آنان اند که زیر چتر مایند. عزم ما نامه و گواهی و مجوز شورا نمی خواهد.

عزم ما ریشه در ذات ما دارد، ریشه در پیشکسوتان ما دارد، ریشه در عمق وجود آنانی دارد که زندگی شان را وقف کوهنوردی این کشور کرده اند. عزم ما عزم جوانی است، عزم پرواز است. عزم ما عاشق است، شکست را نمی شناسد، کارشکنی را نمی فهمد، استهزا را عار نمی داند، طعنه را ننگ نمی شمارد، عزم ما فقط آنجا را می بیند، راس آن ستیغ بلند را.

گفتم ما تنهاییم. ولی نه، ما تنها نیستیم. هزاران چشم به راه ماست، هزاران دست دعاگوی ماست. چشمان مادرم، دستان پدرم، نگاه دوستانم، همه پشتوانه ی ماست. ما تنها نیستیم، چند دهه کوهنوردی پر افتخار پشت ماست، این همه کوهنورد نو جو و نو طلب پشت ماست. پشتوانه‌ی ما ارز دولتی نیست، حکم قهرمانی نیست، مقام نخبگی نیست. پشتوانه ی ما های و هوی نیست، جنجال نیست، مصاحبه نیست، تلویزیون نیست. پشتوانه ی ما باربر بیچاره نیست، کپسول اکسیژن نیست، طناب ثابت نیست.

پشتوانه ی ما عرق جبین ماست، صدای نفس نفس زدن های ماست، بغض در گلوی ماست، اشک حلقه شده در چشم ماست. پشتوانه ی ما سکوت ماست، صبر ماست. پشتوانه ی ما تویی، تو که چند سال تلاش ما را شکست ندانستی. پشتوانه ی ما تویی، نه آن حسودی که از ضعف خودش ما را مسخره می کرد، نه آن ضعیفی که خودش جسارت پیمایش صد متر را در طناب خودش ندارد، نه آن کسی که هیمالیانوردی اش در یومارش خلاصه است، نه آن کسی که قهرمان دروغین است.

پشتوانه ی ما تویی، تو که با نگاهت، تو که با صدایت، تو که با امیدت، با امیدت به آینده ای روشن برای کوهنوردی این مملکت، ما را راهی می کنی. پشتوانه ی ما تویی که صد متر راه از مسیر اعتلا را بر هزاران متر راه از مسیر تکرار ترجیح می دهی.

می گویند نمی توانید، می گویند کشته می شوید، می گویند شما را چه به این کارها! نخبگان ما نتوانستند، شما که اصلا نخواهید توانست. می گویند راهتان را می بندیم، پایتان را می گیریم. می گویند هیمالیا مال ماست، صعودش هم مال ماست، افتخارش هم فقط مال ماست، کیف و کوکش هم مال ماست، عشق و حالش هم مال ماست. می گویند بروید چند ماه دیگر جواب نامه تان را می دهیم، می گویند مگر بچه بازیست، مگر به این آسانی است! می گویند آنجا هییییییییییمااااااااااالیییییییییاسسسسسسسسست، توچال نیست!

می گوییم بترسید، دیر یا زود سردمداریتان به پایان می رسد، می گوییم این صعود برای شما کابوس است و این کابوس رویای ماست. می گوییم نتوانستن برای ما ننگ نیست، قله برای ما هدف نیست. می گوییم جرات نداشتن ننگ است، هراسیدن ننگ است، درجا زدن ننگ است. می گوییم آری هدف قله نیست، هدف اعتلا است، هدف تجربه کردن است، هدف دیدن است، لمس کردن است، هدف آموختن است، از شکست درس گرفتن است.

می گوییم به شکست های ما بخندید، از ته دل، از سر کیف، نوبت ما نیز می رسد، آن زمانی که شکست های قبلی مان مانند نبردبانی ما را به بالای بالا می رساند. می گوییم اینک بخندید، خنده ی شما هرچه بلند هم باشد در آن پایین ها مانده است.

می گوییم ما از آن بالا به شما می خندیم، از آن بالا همه صدای مارا خواهند شنید، همه پیام ما را خواهند گرفت. می گوییم این پاداش ماست، این نتیجه ی صبر ماست، نتیجه ی پایمردی ماست، نتیجه ی جرات کردن ماست، نتیجه ی اشکهای ماست، نتیجه ی چند دهه کوهنوردی ماست که شما پایتان را بر گلویش گذاشتید، نمی گذارید بلند شود، نمی گذارید نفس بکشد. ولی ما از آن بالا پا بر گلوی شما خواهیم گذاشت، ما از آن بالا شما را پایین خواهیم کشید، ما از آن بالا ترانه ی زندگی را برای کوهنوردی مان خواهیم خواند، دست در دست هم، غرق شادی، غرق غرور، غرق افتخار.

نه ما تنها نیستیم، این کوه با ماست، هنوز هم در عکس هایمان کنارمان ایستاده، هنوز هم نگاهش که می کنیم صدایش را می شنویم. ما را می خواند، به مکتب خانه ی عشقش، به مدرسه ی زندگی اش، مدرسه ی کوهنوردی اش. مشتاق آموختن است، آموختن جسارت، آموختن خود باوری، آموختن پیشرفت. ما را می خواند به بهشت گم شده اش، ما را می خواند با همه ی بادهای سهمگینش، با همه ی بهمن های مهیبش، با صدای خرد شدن یخهایش. با آن که بر همه ی دنیای اطرافش محیط است، با آنکه همه را از بالا می بیند، اما ما را می خواند تا محاط ما شود، ما را می خواند تا خودش را خاک پای ما کند. نه به این خاطر که ما کسی باشیم، نه به این خاطر که ما در مقابلش عددی باشیم، که خود می دانیم در دریایش مثل حبابی هستیم و در آسمانش کمتر از ذره ی کاهی.

ما را می خواند چون می داند در فضای ماتم زده و درمانده ی کوهنوردی کشورمان، فقط اوست که می تواند دست ما را بگیرد. ما را می خواند چون می داند به او پناه آورده ایم، ما را می خواند چون می داند که ما فرعیم و اصل صدها یا شاید هزاران کوهنورد جوانی هستند که باید با مرام و مکتبش تربیت شوند. ما را می خواند چون خودش بزرگ است، رو به بالاست و از سر به زیر بودن ها خسته است، ما را می خواند چون جسارت تعرض به حریمش را داشتیم، چون پیام ما پیام ما نیست، پیام کوهنوردان ایران زمین است، پیام تغییر است.

نه این ما نیستیم. تنها هم نیستیم. این شمایید. شما که این راه را ادامه خواهید داد، شما که این تفکر را زنده نگه خواهید داشت، شما که فریب تکرار را نخواهید خورد، در باتلاق عاشقان میز و صندلی فرو نخواهید رفت. این شمایید که غرور مایید، که پیشران مایید، که انگیزه ی مایید. این دستان شماست که دعا گوی ماست، که خیرخواه ماست. این شمایید که همیشه زنده خواهید ماند، که آینده متعلق به شماست، که آینده متکی به شماست. آری این شمایید، فقط کافیست بخواهید، بهترین ها را، رشدکردن ها را، بالاترین ها را، اولین ها را.»

جمعه 4/5/1392 - 16:30 - 0 تشکر 625830


در مکان‌یابی کوهنوردان مفقود شده تعلل شد



مشاور وزیر ارتباطات گفت: اپراتور بین‌المللی ماهواره‌ای و سازمان متبوع مرتبط با این موضوع، بدون توجه به جان انسان‌ها و به بهانه تحریم همکاری مناسبی با وزارتخانه نداشتند. 


به گزارش تسنیم، علی افتخاری با بیان اینکه این وزارتخانه به محض اطلاع از مفقود شدن سه کوهنورد ایرانی، فعالیت خود را برای برقراری ارتباط با آنان آغاز کرد، گفت: به محض اطلاع از مفقود شدن این کوهنوردان در رشته کوه‌های هیمالیای پاکستان با پیگیری‌های مستمر و بی‌وقفه شخص رئیس جمهور و دستور خاص مقام عالی وزارت ارتباطات، کارگروه ویژه‌ای تشکیل و با ارتباط مستمر با سفارت ج.ا.ا در چین و پاکستان از همان ساعات اولیه تیم‌های فنی برای برقراری ارتباطات با این کوهنوردان تشکیل شد. 


وی عنوان کرد: به محض اطلاع از این موضوع، در اولین گام تلفن‌های همراه این عزیزان جهت برقراری تماس و نبود هرگونه محدودیتی به صورت کامل از نظر مالی شارژ شد تا محدودیتی از نظر رومینگ و برقراری ارتباط نداشته باشند که البته با توجه به عدم امکانات کافی در آن نقطه احتمال برقراری تماس با تلفن GSM تقریباً غیر ممکن به نظر می‌رسید. 


مشاور وزیر ارتباطات با اعلام اینکه در دومین گام، جهت نقطه‌یابی و اطلاع از طول و عرض جغرافیای دقیق کوهنوردان، مکاتبات و پیگیری‌های مستمری با اپراتور تلفن ماهواره‌ای بین‌المللی که کوهنوردان با خود به همراه داشتند، برقرار شد اظهار داشت: متاسفانه این اپراتور بعد از ۴۸ ساعت اطلاعات مربوط به مکان جغرافیایی کوهنوردان را در اختیار وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات قرار داد که آن هم با فشارهای متعدد و تلاش مستمر و برقراری ارتباط با نهادها و مجامع بین‌المللی حوزه مخابرات و فناوری اطلاعات موفق به دریافت این مشخصات و اطلاعات شدیم. 


او با بیان اینکه این اپراتور بین‌المللی ماهواره‌ای و سازمان متبوع مرتبط با این موضوع، بدون توجه به جان انسان‌ها و به بهانه تحریم همکاری مناسبی با وزارتخانه نداشتند، تصریح کرد: از این سازمان‌ها باتوجه به اینکه جان انسان‌ها در میان بود، انتظار بیشتری می‌رفت تا در جهت نجات جان این سه کوهنورد همکاری و تعامل کاملی با ما داشته باشند که متاسفانه این اتفاق رخ نداد.

جمعه 4/5/1392 - 16:31 - 0 تشکر 625831

باشگاه آرش: خانواده سه کوهنورد مفقود شده به پایان عملیات جستجو رضایت دادند




باشگاه کوهنوردی آرش در اطلاعیه‌ای خبر از اعلام رضایت خانواده‌های سه کوهنورد مفقود شده در قله برودپیک مبنی بر پایان عملیات جستجو داد.



به گزارش پایگاه خبری ورزش ایرانی، متن این اطلاعیه بدین شرح است:در روز سوم مرداد نشستی با حضور خانواده های بزرگی، جراحی،کیوان و دست اندرکاران برنامه ی برودپیک، هیات مدیره ی باشگاه آرش و گروهی از کارشناسان و نمایندگان گروه ها و باشگاه های کوه نوردی برگزار شد که در آن ضمن گفتگو در مورد کلیات برنامه و ارزش صعود انجام شده، در باره ی ادامه فعالیت جستجو نیز صحبت شد. در این جلسه، گزارش آخرین عملیات جستجو ارایه شد. 


پس از گفتگو درباره ی شرایط منطقه و نظرات کوه نوردان و راهنمایان حاضر در منطقه و دیگران، خانواده های محترم بزرگی، کیوان و جراحی با پذیرش نظر کارشناسان، موافقت خود را با پایان یافتن عملیات جستجو اعلام کردند.


همچنین قرار شد که یک مراسم بزرگداشت و معرفی صعود از سوی باشگاه آرش برگزار گردد و پس از آماده شدن گزارش برنامه و گردآوری تمامی اطلاعات ممکن، در نشستی تخصصی، مسایل و مشکلات فنی این برنامه نیز بررسی گردد.





جمعه 4/5/1392 - 16:32 - 0 تشکر 625832


خاطره یک آمریکایی از سه کوهنورد مفقود شده ایرانی




شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز): Scott Powrie کوهنورد آمریکایی که در مسیر فتح قله برودپیک هیمالیا با آیدین، مجتبی و پویا همراه بوده است، در مورد آنها، سخاوتشان نوشته و گفته که آنها از بهترین آدم‌هایی بودند که او در زندگی اش دیده است.

به گزارش خبرنگار شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز)، اسکات در وبلاگ شخصی اش چند عکس هم از تیم سه نفره ایران گذاشته و نوشته است: «برای من جالب بود. حتی در طول صعود هم وقتی یکی از دوستان ما پایش از ۶ جا شکسته بود، مجتبی با اینکه خودش خیلی خسته بود بازهم به او کمک کرد که او را پایین بیاورند. حتی بچه‌ها غذاهای ایرانی که با خودشان آورده بودند و برای کل سفرشان بود را با بچه‌ها تقسیم کردن. آنها می‌خواستند نشان بدهند که ایرانی‌ها چقدر مهمان نواز هستند و در نهایت هم پرچم ایران را آن بالا برافراشتند.
اسکات که از اتفاق به وجود آمده برای سه همسفرش در هیمالیا ناراحت است ادامه می‌دهد: «کوهنوردان با استعدادی بودند. در ۱۰ ژوئن در اسلام آباد نخستین برخورد من با آنها اتفاق افتاد. آنها برای بالا رفتن مصمم بودند. من حس کردم که تیم ایران نمی‌خواهد صبر کند. این تیم متشکل از مردان خوب، زیبا و متفکر بود. دوستی من با این سه نفر در مکان‌های عجیب و غریب و در شرایط عجیب و غریب شکل گرفت. تیم آنها با کیفیت بود. من پشت سر این سه نفر حرکت می‌کردم.»

اسکات از خاطراتش در طول مسیر حرف می‌زند و می‌گوید: «من چند کلمه فارسی هم از آنها یاد گرفتم مثلا اینکه چطور می‌گویند متشکرم. من می‌توانم همین چند کلمه را در کالیفرنیا آموزش بدهم. آنها همراه خودشان پنیر ایرانی، گوشت، سبزیجات، ماست، میوه‌های خشک و آجیل داشتند. آنها می‌خواستند ما از غذاهای محلی که همراهشان هست امتحان کنیم. یک چیزی بگویم؟ یکی از کوهنوردان ما دچار حادثه شد و پایش از ۶ جا شکست. مجتبی نزول کرد و با اینکه خسته شده بود به برایان کمک کرد و او را نجات داد. در این دنیا من به اندازه کافی خوش شانس بوده ام که در مکان‌های مختلف با آدم‌های مختلف زندگی کرده‌ام. برخی‌ها خوب بوده اند و برخی‌ها هم بد. در برخی موارد نادر شما می‌توانید انسان هایی را ملاقات کنید که در بیرون کشیدن احساسات از دل شما توانایی دارند. مانند یک نور سفید از شادی. تعداد کمی از این افراد خاص روی زمین زندگی می‌کنند. آیدین،مجتبی و پویا از این مردم نادر بودند. جهان این جوانان را از دست داد و من هم آنها را از دست دادم. آنها دوستان من بودند و من دلتنگ دیدنشان هستم. آنها شخصیت، استعداد و توانایی‌های زیادی از کشوری که آمده بودند را نشان دادند.»

شنبه 5/5/1392 - 5:25 - 0 تشکر 626050



پسرانی که جان شان را برای این نام گذاشتند: مسیر ایران


روزنامه گاردین انگلیس در گزارشی از حادثه تلخ برای 3 کوهنورد ایرانی نوشت اگرچه دیگر بعید است امید به بازگشت 3 کوهنورد ایرانی باشد اما نام آنها تا ابد در تاریخ ورزش ایران می ماند.


به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین ؛ گاردین یکی از سرشناس ترین رسانه های خبری دنیا روز دوم مردادماه در گزارشی به حوادثی پرداخت که برای 3 کوهنورد ایرانی در قله برودپیک رخ داده است. در این گزارش با بررسی اتفاقاتی که برای این 3 جوان ایرانی رخ داده است ، به مرور فتح بزرگ قله K3 توسط این سه ورزشکار پرداخته و حادثه تلخی که برای شان در مسبر بازگشت به کمپ اصلی رخ داده است.

گروه ایرانی یکی از سخت ترین صعودها را از مسیر تیغه بلند یخی در دستور کار داشت و برای اولین بار این مسیر را به نام خود ثبت کرد. بچه های ایران اما در مسیر بازگشت دچار سانحه شدند و 8 روز از این اتفاق تلخ گذشت تا تقریبا دیگر امیدی به بازگشت شان نباشد.


مسیر ایران


در این گزارش آمده است:« اگرچه هنوز مردم ایران باور ندارند ، این 3 دیگر بر نمی گردند اما این بچه ها با کار بزرگ شان ، نام شان و نام ایران را در تاریخ کوهنوردی دنیا ماندگار کردند. آنها جنگیدند و جان شان را گذاشتند برای این نام{ مسیر ایران}»

آیدین بزرگی ، پویا کیوان و مجتبی جراحی 3 عضو تیم صعود کننده به قله k3 در پاکستان بودند که پس از صعود موفق به قله در مسیر بازگشت اسیر بهمن شدند و حالا ورزش ایران آنها را گم کرده است. درست مثل اوراز و عباس جعفری .

یادشان گرامی.

لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

شنبه 5/5/1392 - 9:58 - 0 تشکر 626082

seyed68 جان ممنونم
یادشان گرامی

شنبه 5/5/1392 - 19:19 - 0 تشکر 626438

بهروز رها گفته است :
[quote=بهروز رها;558041;626082]seyed68 جان ممنونم
یادشان گرامی


خواهش میکنم بهروز رها عزیز

تنها کاری بود که می تونستم برای این سه عزیز انجام بدم

یادشون گرامی

لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

سه شنبه 8/5/1392 - 18:30 - 0 تشکر 627483

فتح الله زاده:از شنیدن حادثه برای سه کوهنورد ایرانی افسرده شدم/حاضرم به محل بروم و موضوع را پیگیری کنم

علی فتح الله زاده درباره مفقود شدن سه کوهنورد ایرانی در برودپیک عنوان کرد:اتفاقات فوتبالی مجال و فرصت این را به ما نمی دهد که درباره اینچنین مسائلی صحبت کنیم اما واقعیت این است که از روزی که این اتفاق افتاد من خیلی ناراحت شدم.می توانم بگویم در شوک بدی فرو رفتم و افسرده شدم.

مدیرعامل باشگاه استقلال گفت:حاضرم خودم به محل حادثه رخ داده برای کوهنوردان رشید ایرانی بروم تا ببینم آنجا چه می شود کرد و آیا می توان ردی از دوستان یافت یا نه.


علی فتح الله زاده درباره مفقود شدن سه کوهنورد ایرانی در برودپیک عنوان کرد:اتفاقات فوتبالی مجال و فرصت این را به ما نمی دهد که درباره اینچنین مسائلی صحبت کنیم اما واقعیت این است که از روزی که این اتفاق افتاد من خیلی ناراحت شدم.می توانم بگویم در شوک بدی فرو رفتم و افسرده شدم.


وی ادامه داد:از مسولان و دوستانی که در این زمینه دستی بر آتش دارند درخواست می کنم دست روی دست نگذارند و همه تلاش کنیم تا ردی از این عزیزان بگیریم.من هنوز نا امید نیستم .در کوهنوردی چنین اتفاقاتی می افتد اما بارها شده است که حادثه دیدگان به زندگی برگشته اند.باز هم می گویم خیلی امیدوارم.


مدیرعامل استقلال درباره اینکه خواهر یکی از این سه کوهنورد مفقود شده گفته به او تسلیت نگویید و برادرش زنده است عنوان کرد:من هم این طور فکر می کنم.از خدا می خواهم در این روزها و شب های عزیز این سه عزیز را به دامن خانواده هایشان بازگرداند.من هم هر کاری از دستم بربیاید انجام می دهم.


فتح الله زاده که خود در سالهای گذشته تجربه کوهنوری و فتح قله 5137 متری آرارات در کشور ترکیه را داشته است افزود:هر کاری در این زمینه از دستم برمی آید را با جان و دل انجام می دهم.حتی حاضرم خودم به محل حادثه رخ داده برای کوهنوردان رشید ایرانی بروم تا ببینم آنجا چه می شود کرد و آیا می توان ردی از دوستان یافت یا نه.باز هم از همه مسولان و تصمیم گیران درخواست می کنم که این مساله را جدی تر پیگیری کنند.

سه شنبه 8/5/1392 - 18:34 - 0 تشکر 627486

واقعا اتفاق بسیار نا خوشایندی برای ملت ایران بوده است


یادشان تا ابد در قلب ایران و ایرانی نقش خواهد بست


یادشان گرامی باد

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.