• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 704)
دوشنبه 31/4/1392 - 11:57 -0 تشکر 624382
ادبیات شفاهی و روایی

بر گرفته از http://negarnaderi.blogfa.com/post/14 

ادبیات شفاهی قدیمی ترین نوع ادبیات است  که هزاران سال پیش از صنعت چاپ و خواندن و نوشتن، به صورت پدیده همه گیر فرهنگی رواج یافت. این نوع ادبیات در دل تودة مردم جا داشت و زنده بودن و پویائی آن نیز مدیون روایت هایی بود که از جمعی به جمع دیگر نقل گردید . گرچه صنعت چاپ کم کم از اعتبار آن کاست ، اما هیچ وقت نابود نشد زیرا که زبان رمزگونه و استعاری آن که حاکی از چگونگی اندیشه، آئین، آداب، غرور ملی و نحوه زندگی گذشتگان بود به عنوان میراث فرهنگی مورد توجه بود و هست.

دوشنبه 31/4/1392 - 12:0 - 0 تشکر 624383

بشر اولیه در پاسخ به سؤالات پیرامون خود کمتر از مشاهدة عینی استفاده می کرد و ترجیح می داد آنچه که برایش اهمیت دارد اعم از سعادت، خوشبختی، کمال و همچنین ناشناخته های پیرامون خود را در تلفیق با تخیل به گونه ای که خود در انتظار آن است بیان کند. تمامی این اندیشه ها چه به صور ساده افسانه ای یا صورت های پیچیده اسطوره گون که زادة تخیل فردی بود، برای جمع ساخته می شد تا احساسات، اعتقادات و افکار آنها را سازمان دهد. این پدیده فرهنگی توسط ناقلان در میان مردم نقل شد. و به صورت نوعی از ادبیات، گونه شفاهی  از نسلی به نسل دیگر انتقال یافت. قابل ذكر است این نوع از ادبیات آنقدر كاربرد داشت كه حتی بسیاری از ادیان، دعوت به جهان بینی و ایدئولوژی دین خود را از طریق ادبیات شفاهی در میان مردم ترویج نمودند زیرا تعداد کتب و دست نوشته ها بسیار کم بود و مهم ترین طریق برای قرار دادن آن در دسترس همگان بیان شفاهی ادیان به زبان خلاقه و تخیل و تحریک احساسات بود. در نتیجه برجستگان مذهبی از طریق بیان شفاهی مردم را به دین و اعتقادات دعوت می کردند.


کم کم با اختراع چاپ و  باسواد شدن مردم ادبیات شفاهی جای خود را به کتاب داد و گونه ادبیات شفاهی به ادبیات کلاسیک بدل گشت و شکل جدید ادبیات مکتوب را پذیرفت. از بهترین نمونه های ادبیات شفاهی می توان به قصه، اسطوره، حماسه و افسانه اشاره کرد.

دوشنبه 31/4/1392 - 12:1 - 0 تشکر 624385

 قصه :

داستان، قصه، افسانه، حکایت های عامیانه همواره مترادف هم استفاده شده اند و اغلب اوقات تفکیک پذیری خاص به تناسب ساختار و بار معنائی در آنها به وجود نیامده، چرا که جنبه خلاقه ذهنی و ساختار ساده ابتدائی باعث گشته این گونه تصور شود که آنها اصطلاحات به هم آمیخته اند.


«معمولاً به آثاری که در آنها تأکید بر حوادث خارق العاده بیشتر از تحول و تکوین آدم ها و شخصیت هاست، قصه می گویند. در قصه محور ماجرا بر حوادث خلق الساعه می گردد. حوادث، قصه ها را به وجود می آورد و در واقع رکن اساسی و بنیادی آن را تشکیل می دهد بی آنکه در گسترش و بازسازی قهرمان ها و آدم های قصه نقشی داشته باشد. به عبارت دیگر، شخصیت ها و قهرمان ها، در قصه کمتر دگرگونی می یابند و بیشتر دستخوش حوادث و ماجراهای گوناگونند.قصه ها شکلی ساده و ابتدائی دارند و ساختمانی نقلی و روایتی. زبان اغلب آنها نزدیک به گفتار و محاوره عامه مردم و پر از اصطلاح ها و لغات و ضرب المثل های عامیانه است».1


دوشنبه 31/4/1392 - 12:2 - 0 تشکر 624386

با این تعاریف باید گفت كه قصه شامل هر نثر بانظمی ست كه از نظر ساختار ساده و قالب روایی دارد و برای سرگرمی نقل می شود و تخیل از اركان اصلی آن است كه روایت كننده جهت مفرح شدن و جذاب بودن آنچه كه می گوید در قصه بهره زیادی از آن می برد . گرچه بسیاری از قصه ها تركیبی از تخیل و واقعیت اند اما به لحاظ بافت شفاهی قصه ، همواره بر واقعیت ها زوائدی سرگرم كننده اعمال گشته است . لذا باید گفت افسانه ، حكایت ، قصه ، مثل و لطیفه هم قصه اند ، قصه هایی آمیخته به تخیل و فرق شان در میزان بكارگیری تخیل در آنهاست لذا قصه انواع مختلف دارد . اگر بار تخیل در قصه بسیار زیاد شود و از آفریده هایی همچون جادوگر ، پری ، غول و هرچه غیر ممكن و عجیب بهره جوید كه به هیچ وجه تحقق پذیر نیستند . آنگاه تخیل بر واقعیت چیره گشته بافت ایجاد شده از قصه به افسانه مبدل می گردد . اگر قصه كوتاه و دارای پند و اندرز باشد آنگاه بافت قصه عبرت آموز و حكایت شكل می گیرد و ....


امروزه نوعی دیگر از قصه با عنوان داستان كوتاه و رمان در عرصه ادبیات وجود دارد كه دارای ساختاری پیچیده و بن مایه های اندیشمندانه است و به گونه ای ست كه مطابق با وقایعه پیرامون نگاشته می شود و تلطیقی ست از آنچه كه در اجتماع می گذرد . این نوع ادبیات فنی ترین نوع قصه است كه پیچیده و متنوع اندو در آن وقایع گره می خورد و شخصیت ها پابرجا و استوارند به گونه ای كه برای رسیدن به هدف مبارزه و تلاش می كنند . خصوصیات و ویژگی آنها گرچه مانند افراد معمولی ست اما در جایگاه خود افراد متمایز و برجسته ای هستند كه بر اساس سیر حادثه كه می آفرینند بحران را تا سرانجام طی می كنند هیچ نیروی زمینی و مافوق الطبیعه به آنها كمك نمی كند در پایان گاه پیروز و گاه ، محكوم به نابودی اند ، پایان مفرح در آنها اصلاً مهم نیست بلكه یكسری شبكه در تنیده و پیچیده شروع عملی را توسط ذهن خلاقه و داستان پرداز نویسنده تا انتها به پیش می برند .

دوشنبه 31/4/1392 - 12:3 - 0 تشکر 624387

قصه هایی كه از گذشته تا امروز باقیمانده اند چندان با زندگی نامتناسب نیستند گرچه واقعیت را مطابق آنچه كه ملموس است عرضه نمی كنند و به عمد قصه را متفاوت از زندگی عادی بیان می كنند تا گوینده یا راوی ، ذهن مخاطب را در اختیار گیرد و با عنصر سادگی وبه زبان عامه روایتی را بگوید كه قابل درك و فهم و مورد پسنده توده مردم باشد.


مشخصات قصه كه در بافت جامعه ابتدایی شكل پذیرفته و عمری به درازای كلام دارد چنین است :


· محتوی آنها نو و تازه نیست و مربوط به زمان های دور و از یاد رفته است. آنچه که مشهود است فرهنگ فولکلور و آداب و رسوم و عقاید خرافه گذشتگان است كه در قصه ها مكرراً از آنها یاد می شود .


· چون ساختار نقلی دارد با حوادث خلق الساعه و عجاب انگیز سعی می کند مخاطب را به شگفتی وادارد.


·  قهرمان قصه ها ایستایند و نسبت به نتایج اعمالشان هیچ واکنشی نشان نمی دهند و تحول نمی پذیرند. یعنی قهرمان در پایان قصه همان است که در ابتدای قصه بوده و حوادث تأثیری بر روحیة قهرمان ندارد.


· تقدیر و سرنوشت پیش برنده حوادث در قصه اند و قهرمان از سرنوشت مختوم خود نمی تواند بگریزد.


·  زمان و مکان در قصه ها فرض اند.


· هدف قصه ها کشش و سرگرم کردن شنونده است.


·  هر حادثه نسبت به حادثة دیگر قصه جداگانه ای را می آفریند که همگی آنها به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به هم ارتباط می یابند.


· قهرمانان قصه آدمهای بسیار معمولی ای هستند كه به دنبال سرنوشت به سعادت می رسند . معمولاً در قصه ها قهرمان از اقشار بسیار ضعیف جامعه است گاه یك خصیصه منفی همچون كچل بودن ، نقص عضو و یا سفید بودن موهایش او را از سایرین جدا می كند . اما عاقبتی كه در انتظارش است چیزی جز سعادت و خوشبختی نیست .


·گرچه بیشتر جنبة خلاقه و غیرواقعی دارد اما تحقق آن امکان پذیر است.

دوشنبه 31/4/1392 - 12:3 - 0 تشکر 624388

از نمونه های بارز قصه می توان حسن کچل را نام برد که همگان با آن آشنائید. «حسن که یک مو در سر نداشت بسیار تنبل و تن پرور بود. روزی مادرش به حقه ای او را از خانه بیرون می کند. حسن در زیر درختی می نشیند. تعداد زیادی مگس او را دور می کنند. حسن برای خوابیدن ترجیح می دهد خود را از شر آنها رها کند پس تعداد زیادی از مگس ها را می کشد و در بالای سر خود می نویسد «صد تا را کشتم، صد تا را در راه خدا آزاد کردم، صد تا هم فرار کردند». در همان لشکر شکست خورده شاه از کنار حسن می گذرند. هیکل بزرگ و تن پرور او را می بینند و نوشته بالای سرش را می خوانند به خیال آنکه حسن کچل پهلوان است او را با خود به دربار می برند. پادشاه او را پذیرا می شود و دستور می دهد اسبی برای حسن فراهم سازند. حسن کچل که از اسب سواری می ترسد می گوید که او را به اسب ببندند. اسب چموش و سرکش به سرعت می تازد. حسن بدبخت در میان راه از ترس خود را به درختی می آویزد. ریشه های درخت بسیار سست بوده و درخت از جا کنده می شود. لشکر دشمن حسن کچل گنده را می بینند که با درختی بزرگ و در پشتش سپاهیان بسیار است. پس فرار را بر قرار ترجیح می دهند. حسن کچل با عزت و احترام به کاخ می رود و با دختر شاه ازدواج می کند و با سربلندی به نزد مادرش بر می گردد».

دوشنبه 31/4/1392 - 12:3 - 0 تشکر 624389

در ساختمان ساده و ابتدائی قصة «حسن کچل» خصوصیات گفته شده کاملاً مشهود است. زمان و مکان آن معلوم نیست یعنی در زمان کدام پادشاه؟ در کدام سرزمین بوده؟ قهرمان قصه یعنی حسن کچل خود نقشی در حادثه ندارد بلکه ناخواسته تسلیم سرنوشت است. گرچه وقایع یاد شده غیرمعمول است اما هر قسمت می تواند واقعیت پیدا کند و قهرمان قصه نیز همان است که در ابتدای قصه بود و تحولی در شخصیت او پیدا نمی شود. سایر خصوصیات و مشخصات قصه نیز در آن کاملاً بارز است.


در مبحث فوق برداشت از قصه همان ادبیات خلاقه است که تودة مردم از گذشته آن را پذیرفته اند و بیشتر جنبة خیالی و غیرواقعی دارد اما تحقق پذیر است .  سادگی چه در بیان یا ساختار باعث گردیده در میان تودة مردم قابل درک و فهم باشد و در دوران های تاریخی سینه به سینه نقل گردد.

دوشنبه 31/4/1392 - 12:4 - 0 تشکر 624390

اسطوره

اسطوره ها نقل و روایتی هستند که در آن خدایان و نیروهای قدسی و مینوئی نقش اساسی دارند. به عبارتی اسطوره روایاتی از باورهای قومی در باب خود، جهان و خدا یعنی کلاً عالم هستی و مابعد الطبیعه است که به زبان داستان گونه بیان می شود.


در نخستین ادوار تاریخ بشریت، عقل انسان برای پاسخگویی به اتفاقات طبیعت و پیرامون خود جوابی نداشت لذا با توسل به تخیل خود و علل مافوق طبیعی به سؤالاتی که در ذهنش ایجاد می گشت پاسخ می گفت گرچه پاسخ ها موقت بودند اما بدین طریق اندیشه اش را ارضا می کرد و نسبت به علل چیزها عکس العمل نشان می داد.


اسطوره ها زاده پرسش انسانی و جزء ادبیات شفاهی هستند که بر اثر تلفیق اندیشه های اولیه پیدایش پدیده های طبیعت، قصه های سرگرم کننده ، افسانه های پهلوانی و بر اثر قوه تخیل، استعداد ها انسانی و عمومی شکل یافته اند. لذا امروزه اسطوره ها روایتگر تفکر، زندگی و اعتقادات گذشتگان اند و با پیام رمزی که در آنها نهفته است در رده ادبیات زنده و پویا همواره باقی مانده اند و زبان ادبی رمزگون شان روحیات و زیربنای فرهنگی و قومی را آشکار می کند.


اسطوره ها گرچه زائیدة استعداد فردی اند. اما ماندگاری خود را مدیون مالکیت و تصرف توده ای و دریافت جمعی می دانند. چرا که مردمان قبیله و قوم سؤالات فلسفی خود را با روایت های اسطوره ای پاسخ می گفتند. این روایت ها در میان قوم نقل می شد و به صورت شفاهی پاسخ های فلسفی برای عموم بیان می گردید و در ذهن شکل می گرفت و جز باورها و اعتقادات قابل احترام بود.

دوشنبه 31/4/1392 - 12:5 - 0 تشکر 624391

از خصوصیات بارز اسطوره ها عبارت است از :


به تخیل بیش از مشاهده اعتقاد دارد


برای تبیین پدیده ها به عالم فوق طبیعی توسل می جوید


-   اغلب قهرمانان آن خدایانند


وقایع آن در عالم ازلی و نامحدود اتفاق می افتد


یکی از موضوعات مهم آن چالش میان مرگ و زندگی است


امروزه این گونه ادبیات شفاهی که روزگاری با توسل به قدرت مافوق طبیعی تمامی حرکات و رفتارها را به خدایان منسوب می کرد با پیشرفت علم و استفاده از قدرت قوه مشاهده در پاسخگوئی به فلسفه طبیعت راه دیگری را پیش گرفت. چرا که دیگر نمی تواند پاسخگوی رازها باشد و فقط خود به عنوان زبان رمزی شکوه و عظمت باورهای پاک گذشتگان را عرضه می کند.


اسطوره چه شکل تکامل یافته افسانه ها باشد و یا با از دست دادن پایه و اساس دینی به افسانه تبدیل شده باشد در هر حال زاده تخیل خلاقه بشری است که روایت در آن ساختار منظم دارد. از جائی شروع به جائی ختم می شود و موضوع اش مقدس و والاست و بهترین نوع از ادبیات شفاهی است.

دوشنبه 31/4/1392 - 12:6 - 0 تشکر 624392

حماسه :

حماسه گونه ای دیگر از ادبیات شفاهی ست که مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی ، مردانگی ، افتخارات و بزرگی های قومی یا فردی است. موضوع آن در مورد امر ارزشمندی است که افراد ملتی یا قومی در آن ذی نفع اند. در حماسه فداکاری، پهلوانی، عواطف و احساسات مختلف مردمان که سرشار از مظاهر میهن پرستی است ملاحظه می شود.


حماسه در اقوامی به وجود آمد که در طول تاریخ حیات ملی خود برای رسیدن به استقلال و دفاع از مرز و بوم و تحکیم مبانی ملی، دوره های خطر را گذرانده و با اعمال پهلوانی و دفاع حماسه را آفریدند. تمامی این رشادت ها مایه ظهور روایاتی گشت که به صورت این نوع از ادبیات شفاهی سینه به سینه نقل شد. لذا این نوع از ادبیات ماندگاری اش مدیون علایق و عواطف ملت برای وجوه عظمت و نبوغ قومی است و از سوی دیگر استادی و مهارت نقل آن است که شفاهاً در میان مردم جا گرفت و نسل اندر نسل بیان شد. گرچه در بیان این حوادث و اتفاقات، به تدریج بر اثر نقل ناقلان حماسه ها به نوعی دچار دگرگونی گشتند اما مهارت و استادی و قدرت وصف و آهنگ کلام آنها در تحریک عواطف و احساسات حماسه را زنده نگه داشت.


بنابراین حماسه افکار، عواطف و علایق یک ملت است که در عین بیان جنگ آوری پهلوانی، جان فشانی و قهرمانی مملو است از آثار تمدن و عقاید، تفکر و اندیشه های قومی جهت نشان دادن وجوه عظمت قومی، در طی ادوار حیاتی از قرن های معین. اما حماسه خود دارای خصایص و ویژگی هایی است :


تمامی حوادثی که از آنها سخن گفته می شود دوره های طولانی پس از وقوع آنها به شکل حماسه پدید آمده اند زیرا در هنگام وقوع حوادث و رویدادهای پهلوان گونه همگی تماشاگر و بیننده واقعی ماجرا بوده اند که همانند اعمال معمولی انسان های دیگر بود و فرق چندان با رفتارهای دیگران نداشت اما بر اثر اهمیت حاصله، به تدریج در نسل های بعد چیزهائی به آن افزوده شد و پهلوانان و قهرمانان ملی به تدریج از دیدگاه آیندگان به درجات فوق بشری ارتقاء یافتند. به طوری که بسیاری از اعمالشان بالاتر از خرق عادت تصور گردید.

دوشنبه 31/4/1392 - 12:6 - 0 تشکر 624393

·  حماسه های ساخته شده علاوه بر روایت های حماسی، پهلوانی و مردانگی نماینده عقاید، آراء و تکوین تمدن یک قوم اند و سرشار از مجاهدت ها برای عظمت و تجلی گاه یک ملت اند و زمانی کمال می یابند که صرفاً جهت حیات ملی و قومی آفریده شده باشند.


·  ادوار ظهور و ایجاد حماسه ملی به اعصار اولیه حیات ملت بر می گردد که بعدها کم کم تکامل یافته است.


· موضوعات حماسه حتماً در روزگاری حقیقت داشته و سپس در طی سالیان با اساطیر مذهبی یا افسانه ها و داستان ها آمیخته شده اما هیچ وقت از وقایع تاریخی و واقعی و معین جدا نبوده و ارزش حماسه به همراه ارزش تاریخی آن است كه شکلی از حماسه ملی را به وجود می آورد.


· در حماسه یک سری اعمال منظم و مرتب اتفاق می افتد. ماجرا از یکجا شروع و با نظمی در ساختار به یکجا ختم می شود. قهرمان که دارای یک هویت ملی است و همچنین نیروی بدنی و جسمی بسیار دارد برای رسیدن به اهداف استقلال طلبی از یک جا شروع به حرکت می کند و در انتها با فداکاری و رشادت و اندیشه اش به پیروزی می رسد. به عبارتی در حماسه از مقدمه تا نتیجه با نظم پیش می رود.


· ابهام در زمان و مکان از دیگر خصوصیات حماسه است. در حماسه هیچ وقت به صراحت از زمان و مکان وقایع یاد نمی شود. گرچه حوادث به تاریخ نزدیک اند و پشتوانه واقعی از تاریخ دارند اما اشارات به اماکن نامعلوم و اکثراً مبهم است. از آنجائی که هدف حماسه مقدس است و برای بیان پهلوانی های قومی است که برای تحصیل استقلال و ملیت تلاش کرده اند نیاز نیست که حتماً صراحتی در بیان و مشخص بودن مکان و زمان باشد.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.