قصه هایی كه از گذشته تا امروز باقیمانده اند چندان با زندگی نامتناسب نیستند گرچه واقعیت را مطابق آنچه كه ملموس است عرضه نمی كنند و به عمد قصه را متفاوت از زندگی عادی بیان می كنند تا گوینده یا راوی ، ذهن مخاطب را در اختیار گیرد و با عنصر سادگی وبه زبان عامه روایتی را بگوید كه قابل درك و فهم و مورد پسنده توده مردم باشد.
مشخصات قصه كه در بافت جامعه ابتدایی شكل پذیرفته و عمری به درازای كلام دارد چنین است :
· محتوی آنها نو و تازه نیست و مربوط به زمان های دور و از یاد رفته است. آنچه که مشهود است فرهنگ فولکلور و آداب و رسوم و عقاید خرافه گذشتگان است كه در قصه ها مكرراً از آنها یاد می شود .
· چون ساختار نقلی دارد با حوادث خلق الساعه و عجاب انگیز سعی می کند مخاطب را به شگفتی وادارد.
· قهرمان قصه ها ایستایند و نسبت به نتایج اعمالشان هیچ واکنشی نشان نمی دهند و تحول نمی پذیرند. یعنی قهرمان در پایان قصه همان است که در ابتدای قصه بوده و حوادث تأثیری بر روحیة قهرمان ندارد.
· تقدیر و سرنوشت پیش برنده حوادث در قصه اند و قهرمان از سرنوشت مختوم خود نمی تواند بگریزد.
· زمان و مکان در قصه ها فرض اند.
· هدف قصه ها کشش و سرگرم کردن شنونده است.
· هر حادثه نسبت به حادثة دیگر قصه جداگانه ای را می آفریند که همگی آنها به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به هم ارتباط می یابند.
· قهرمانان قصه آدمهای بسیار معمولی ای هستند كه به دنبال سرنوشت به سعادت می رسند . معمولاً در قصه ها قهرمان از اقشار بسیار ضعیف جامعه است گاه یك خصیصه منفی همچون كچل بودن ، نقص عضو و یا سفید بودن موهایش او را از سایرین جدا می كند . اما عاقبتی كه در انتظارش است چیزی جز سعادت و خوشبختی نیست .
·گرچه بیشتر جنبة خلاقه و غیرواقعی دارد اما تحقق آن امکان پذیر است.