مقایسه مضمون ایثار در متون حماسی ایران و یونان و روم
در مورد ایثار بهترین نمود آن در متون حماسی، انجام كردارهای پهلوانی است كه در آن، پهلوانان با تحمل سختی و مرارت و به خطر انداختن جان خود، برای آزادی و رهایی هم نوعان و خویشان و یاران خود تلاش می كنند.در حماسه های ایران و یونان و روم در هر دو، از مضمون ایثار نمودهای فراوانی مشاهده می شود با این تفاوت كه در حماسه های ایران چه به لحاظ بیانی و ادبی و چه از لحاظ محتوایی مضمون ایثار با جلوه خاصی بیان شده است، غیر از اینكه از جنبه تعداد نیز، تعداد نمودهای ایثار در حماسه های ایران بسیار بیشتر از یونان و روم است. از آنجا كه این مصداق، بسیار زیاد هستند، در اینجا تنها تعدادی از آنها را بازگو می كنیم.
مبارزه فریدون با ضحاك را باید به نوعی مبارزه خیر با شر قلمداد كرد. ضحاك دست پرورده اهریمن بدسگال و بدكنش است كه با فریبكاری و نیرنگ و تغییر چهره به صورت های پیر اندرزگو، آشپز و پزشك، ضحاك جوان و خام و مغرور و بدسیرت را فریب داده، كاری می كند كه در ابتدا پدر خود را می كشد تا آنجا كه باید او را اولین پدركش حماسه های ایران معرفی كرد. سپس با خوردن گوشت حیوانات و به عنوان اولین گوشت خوار، بی رحمی و ستیزه جویی را بر وجود خود غالب می سازد و در آخرین فریب و بدترین گناه، ضحاك هر روز، دو مرد جوان را كشته و با مغز آنها خورش ساخته، ماران كتف خود را غذا می دهد، در نتیجه در اساطیر ایرانی معروفترین نماد اهریمن ضحاك است چنانكه در حماسه، این ویژگی نصیب افراسیاب می شود.
با این توصیف، نبرد فریدون با ضحاك را باید به نوعی همان مبارزه هرمزد با اهریمن و نبرد خیر و شر دانست. در این ماجرا زمانی كه فریدون و یارانش قصد رسیدن به كاخ ضحاك را دارند می بایست از اروندرود عبور كنند اما نگهبان رود و سرپرست قایقرانان از فریدون مهرشاهی را طلب می كند.
فریدون كه چنین می بیند از آب خروشان نمی هراسد و با اسب خود را به آب می زند.
7-1- از آب گذشتن فریدون: از دیدگاه اسطوره ای به آب زدن نشانه ای از فره مند شدن است(بهار،1375،157-156) و در واقع فریدون با این كار صاحب فره شده است و فردوسی چه زیبا این تمثیل را به كار برده است اما از دیدگاهی دیگر باید این عمل فریدون را به نوعی ایثار و از خودگذشتگی و از جان گذشتگی دانست. فریدون برای پیروزی بر شر و نجات ایرانیان همراه با یارانش چنین خطری را به جان می خرد.
7-2- رستم و از خودگذشتگی های او
در شاهنامه فردوسی و در مجموع در متون حماسی ایران، زیباترین توصیف ها در بیان مضمون ایثار كه از لحاظ محتوایی نیز بسیار غنی می باشد، در رفتارها و كردارهای رستم جهان پهلوان ایران تبلور یافته است.
رستم از همان كودكی شجاعت و از خودگذشتگی خود را نشان می دهد. كشتن پیل مست و سپس فتح قلعه سپید در همان نوجوانی از این دست كردارهاست.
از جمله جان فشانی ها و ایثارهای رستم زمانی است كه پیل تنومند و قوی هیكل زال، مست شده بند خود را گسسته است و با رو آوردن به شهر به مردم گزند می رساند.رستم گرز نیا را برداشته با آن به چنگ پیل میرود و در پایان پیل قوی پیكر و مست را میكشد.
آنچه در این ماجرا جلوه گر از جان گذشتگی پهلوان ایرانی است، نترسی و شجاعت وی می باشد و در حالی كه دیگر نامداران فرار را بر قرار ترجیح داده اند، رستم یك تنه و مردانه به نبرد با پیل رفته، او را از پای درمی آورد.
پس از كشته شدن پیل از بند گریخته توسط رستم، زال پسرش را شایسته و بایسته اعمال پهلوانی بزرگتر و مهمتر می بیند پس از او می خواهد كه قلعه سپید را بگشاید، قلعه ای متعلق به دشمن كه فتح آن بسیار سخت است و نیای زال،نریمان جانش را در فتح این دژ از دست داده است. رستم با دلیری و خرد این دژ سترگ را فتح می كند.
مهمترین نمودهای از خودگذشتگی و ایثار رستم در شاهنامه در هفت خوان وی تبلور یافته است. رستم در طی این مدت، با نمادهای اهریمن یعنی موجودات پلیدی چون دیو و پری و اژدها نبرد می كند و اگرچه در تمامی نبردها پیروز می شود اما سختی های زیادی را تحمل می كند.رستم در همان ابتدا برای آن كه كاوس شاه و پهلوانان ایرانی را زودتر رها كند مسیری را انتخاب می كند كه اگرچه كوتاهتر است اما بسیار پر مخاطره و دشوار است. رستم با شناخت كافی و با میل و رضا این مسیر را برمی گزیند. او می داند كه یارانش در سختی در بند دیوان هستند و باید هرچه زودتر رها شوند پس چنین انتخابگر سختی ها و رنج ها می شود.
چنان كه گفته شد رستم از هیچ خوانی به راحتی نمی گذرد. او بدخواب می شود تشنگی و گرسنگی و خستگی به شدت او را بی رمق و رنجور ساخته است اما هرگز نه به عقب باز می گردد و از همه مهمتر نه ناامید می شود. او با یاد خدا و با امیدواری همه گونه رنجی را تحمل می كند زیرا كه به هدف خود كه رهایی انسانها است، باور دارد و حاضر است بر سر باور و اعتقاد خود نه تنها سختی ها را تحمل كند كه جانش را نیز فدا كند. هر خواننده منصفی با خواندن هفت خان رستم، رستم را در از خودگذشتگی و ایثار در راه آزادی انسان و خداجوییش تحسین می كند.
در شاهنامه مضمون ایثار و بازآفرینی این مفهوم فراانسانی تنها به رستم و اعمال او خلاصه نمی شود دیگر پهلوانان نیز دارای چنین خصلتی هستند و اصولاً از خودگذشتگی در فرهنگ ایرانی یكی از ویژگی های جوانمردان و پهلوانان بوده است. نبردهای ایرانیان با بزرگترین دشمنشان تورانیان و دهها ماجرای جالب و عبرت آموز دیگر.
در دیگر متون حماسی ایران نیز، مضمون ایثار به كرات آمده است. در بهمن نامه، یكی از شخصیت های خردمند و پرهیزگار و دلیر از نزدیكان بهمن به نام «پارس پرهیزگار» است. پارس از ابتدا تا اواخر ماجرای بهمن او را همراهی می كند. او مهرورز، نیك اندیش و پاك نهاد است و در وفاداری به بهمن هرگز او را در هیچ حالی تنها نمی گذارد.
7-3- مضمون ایثار در متون حماسی یونان و روم :در متون حماسی یونان و روم نیز بارها قهرمانان بزرگ برای كسب پیروزی جان فشانی می كنند. در این میان هكتور، اولیس، دیومد، نستور و آژاكس و انه اید در بین جنگاوران، دلیرتر و از جان گذشته تر هستند.
در هنگامه نبرد یونانیان با اهالی تروا تا پیش از ورود آشیل به میدان رزم، نتیجه بیشتر نبردها، پیروزی ترواییان است. این شكست ها یونانیان را بسیار خسته و ناامید می كند تا آنجا كه در چند نوبت بر آن می شوند تا نبرد را رها كرده، راه گریز را پیش گیرند اما در هر بار سخنان تحریك آمیز قهرمانان و شجاعت و دلیری آنها، یونانیان را دوباره به میدان نبرد برمی گرداند. در جایی نستور با اینكه كهنسال است با سخنان آتشین خود، یارانش را به میدان باز می گرداند، نستور با همه پیری، خود در نبردها، دلیری ها می كند و سپاهیان با مشاهده شجاعت های این مرد پیر به ادامه نبرد بسیار امیدوار می شوند.
در جایی دیگر ایدومنه شاه اقریطس نیز كه پیر و كهنسال است، در حالی كه ترواییان، یونانی ها را در اطراف كشتی هایش محاصره كرده اند، یك تنه بر آنان می تازد و با كشتن تعدادی از اهالی تروا محاصره را می شكند و موجب نجات یاران خود می شود. در همین هنگامه است كه در سویی دیگر ترواییان به كشتی های یونانی ها نزدیك می شوند و یونانی ها كه شكست را بسیار نزدیك می بینند بر كشتی ها سوار شده، بر آن می شوند تا بگریزند اما این بار آژاكس با سخنان خود آنها را از كرده شان پشیمان می كند و خود نیز با حمله بر سپاه تروا و كشتن تعدادی از آنان، یونانیان را به پایداری و مقاومت تشویق می كند.
در جایی دیگر زمانی كه دیوار دفاعی یونانیان توسط ترواییان ویران می شود و آنها به كشتی های یونانی نزدیك می شوند، آگاممنون همه سرداران را دوباره جمع می كند و این بار به آنها پیش نهاد می كند كه بهتر آن است كه شبانه و در تاریكی شب بر كشتی ها نشسته راه گریز را در پیش گیریم اما اولیس با این پیشنهاد مخالفت می كند و با سخنان خود، سرداران و سپاهیان را به پایداری و مقاومت دعوت می كند.
در حماسه های روم در انه اید نیز بارها، انه و یاران نزدیكش برای آزادی افراد خود و بدست آوردن پیروزی، جان خود را به خطر می اندازند.
تفاوت اصلی مضمون ایثار و فداكاری در بین پهلوانان ایران و قهرمانان یونان و روم، در هدف آنها از این جان فشانی ها است. در ایران آزادی و نجات انسان، رهایی هم وطنان از شر دشمن و در یك كلمه پیروزی خیر بر شر هدف پهلوانان است و آنان ایثار می كنند، جان فشانی می كنند و از خود خودگذشتگی نشان می دهند اما هرگز به دنبال بدست آوردن پاداش مادی، كسب غنایم و یا برده و كنیز و اسیر نیستند اما در یونان از همان ابتدا نبرد یونانی ها با ترواییان به بهانه دزدیدن هلن اما برای دست یافتن به ثروت های زیاد ساكنان تروا است، در نتیجه در این نبردها به جز اندك مواردی كه قهرمان برای نجات دوست نزدیك یا خویش خود فداكاری می كند، در اكثر موارد تنها چشمداشتهای مادی او را به خطر انداختن می كشاند. در آن هنگامه كه آگاممنون در پیش سرداران، از آنها می خواهد كه چند نفر شبانه وارد سپاه ترواییان شوند و از وضعیت آنان خبر آورند، این گفته را به پیش نهاد خود می افزاید كه:
«هریك از سران ما كه فرمانده یك كشتی هستند، میش سیاهی به او خواهد داد كه بره ای شیرخوار دنبال آن باشد.»(هومر، 328)