• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادب و هنر > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادب و هنر (بازدید: 1450)
سه شنبه 25/4/1392 - 9:57 -0 تشکر 621956
نقاشی معاصر

در سال 1338 به ایران بازگشتم و کار تدریس در دانشکده هنرهای زیبا را از سر گرفتم. در این سال از طرف فرهنگ و هنر برای تدریس در هنرستانهای هنرهای زیبای دختران و هنرستان آزاد کمال الملک دعوت شدم.

در هنرستان دختران با استاد حسین بهزاد و محمد فرشچیان که تازه تدریس را در هنرستان به عهده گرفته بودند، آشنا شدم. تدریس در این دو هنرستان را تا سال 1345 ادامه دادم. در سال 1340 برای بار دوم از طرف فرهنگ و هنر برای تدریس در دانشکده هنرهای تزیینی دعوت شدم. در آن دانشکده تا سال 1342 تدریس کردم.

با آشنایی بیشتری که نسبت به هنر گرافیک پیدا کرده بودم، همواره لزوم دایر کردن این رشته را در دانشکده هنرهای زیبا احساس می نمودم و بارها فواید دایر کردن آن را به مسئولین دانشکده گوشزد می کردم، متأسفانه هیچ کس حرفهای مرا جدی نیم گرفت.

در سال 1339 آثار تازه ام را در تالار قدیم رضا عباسی به نمایش گذاشتم. این اولین نمایشگاهی در ایران بود که در آن آثاری در زمینه هنرهای چاپی مانند کنده کاری روی چوب، لینولئوم، فلز و همچنین چاپ سنگی و ضمناً نقاشی روی پارچه با تکنیک باتیک به نمایش گذارده می شد.

دیدن این نوع کارها برای بینندگان تازگی داشت. به ویژه چند اثری که با تکنیک باتیک و با استفاده از خط فارسی به عنوان عنصر اصلی کار شده بود، بسیار مورد توجه هنرمندان خطاط و هنرجویان دانشکده هنری قرار گرفت.

در حدی که چندی بعد در نمایشگاه هایی که برپا می شد، کارهایی به نمایش گذارده می شدکه در آن سوژه اصلی، خط بود. از همان زمان هنر خط نقاشی به صورت گسترده تری ادامه یافت و امروز پس از گذشت سال ها هنر مزبور به شکل هنری مستقل درآمده است که طرفداران زیادی دارد.

چندی پس از پایان نمایشگاه برای رفع خستگی برنامه چند ماهه ای برای مسافرت به اروپا و دیدن آثار هنری کشورهای مختلف تنظیم نمودم. مرداد ماه همان سال سفرم را از لندن آغاز کردم. به ترتیب به شهرهای آمستردام، هامبورگ، کپنهاک و استکهلم رفتم و در مراجعت دوباره از طریق کپنهاک، هامبورگ، مونیخ و سرانجام ایران سفرم را به پایان رساندم. سفرهای بسیار پرباری بود، زیرا توانستم علاوه بر دیدار از موزه ها، مجموعه های هنری، گالری هاو ... آثار هنرمندان بزرگی را که هرگز به جز در کتابها ندیده بودم، ببینم.

در سال 1338 به دلایلی از همسر آلمانی ام جدا شده بودم، اواخر سال 1342 با همسر فعلی ام ازدواج کردم. صاحب دو دختر شدیم. دختر بزرگم در رشته آموزش هنر در آلمان درس خوانده و دختر کوچکم در ایران رشته معماری را تمام کرده است. در سال 1344 مدارک تحصیلی ام مورد ارزشیابی شورای عالی فرهنگ قرار گرفت و ارزش تحصیلاتم برابر دکترا اعلام شد.

رتبه ام از دبیری به دانشیاری تمام وقت تبدیل شد. از سال 1345 تدریس در هنرستانهای هنرهای زیبای دختران و هنرستان آزاد کمال الملک را ادامه ندادم و تنها فعالیت آموزشی ام را در دانشکده هنرهای زیبا متمرکز نمودم. سرانجام به سال 1347 با اضافه شدن رشته گرافیک به سایر رشته های دانشکده، آرزوی دیرینه ام برآورده شد.

سال 1348 تا 1354، علاوه بر داشتن وظایف آموزشی در سمت های سرپرستی آموزشی و مدیریت گروه هنرهای تجسمی، می بایستی به عنوان نماینده دانشکده هنرهای زیبا در جلسات متعدد مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی، دفتر فنی دادگستری و ... نیز حضور داشته باشم.

با وجود مسئولیت های بالا، در خلال سالهای 1348 تا 1352 تألیف پنج جلد کتاب راهنمای هنر و پنج جلد راهنمای تدریس هر یک را برای سال های اول تا سوم راهنمایی و چهارم و پنجم را عهده دار شدم و انجام دادم.

با علاقه ای که از پیش به هنر نمدسازی داشتم، در سال 1350 داوطلبی خود را برای انجام پژوهشی دامنه دار در زمینه نمدهای ایران اعلام نمودم که با تقاضایم موافقت شد. و وسایل مورد نیازم مانند دوربین عکاسی و متعلقاتش را به زودی آماده نموده و در اختیارم گذاردند. پژوهشم را از منطقه گرگان و دشت آغاز نمودم و تا سال 1354 ادامه دادم.

نتیجه را به صورت کتابی با نام « نمدهای ایران » پژوهشی در زمینه نمدهای منطقه گرگان و دشت، درآورده و به شورای دانشکده تقدیم نمودم، مرا مورد تشویق قرار دادند و همگی لزوم چاپ آن را تأیید و اعلام کردند. بعد از اتفاقات زیادی که در رابطه با چاپ کتاب روی داد، سرانجام چاپ آغاز شد و قرار بود که تا اواخر سال 1355 تمام شود. متأسفانه تا کنون کتاب نامبرده به چاپ نرسیده است.

در سال 1355 به افتخار مرتبه استادی تمام وقت نائل شدم و پس از چندی برای استفاده از فرصت مطالعاتی با همسر و دو دخترم عازم کشور آمریکا شدیم و در شهر دانشگاهی شمپین (Champaigne) فرود آمدیم. دو شهر در کنار هم اوربانا – شمپین (Urbana-champaigne) در مرکز ایالت ایلینویز قرار گرفته اند و از مراکز دانشگاهی بسیار معروف آمریکا می باشند.

 در مکاتباتی که قبل از آغاز سفرم میان دانشگاه تهران و دانشگاه ایلینویز در مورد این جانب صورت گرفته بود، ضمن معرفی های معمول مرا به عنوان مؤلف کتاب نمدهای ایران نیز معرفی کرده بودند.

 از آنجا که تنظیم قسمتی از برنامه دوران فرصت مطالعاتی من در آمریکا بر عهده مسئولین دانشگاه شمپین گذارده شده بود، یکی از برنامه های دوران توقف مرا سخنرانی توأم با نمایش اسلاید درباره هنر نمدسازی ایران تعیین نموده بودند که: روز چهارم ماه می 1377 در سالن موزه کرانرت (Krannert artmuseum) شهر شمپین برگزار شد. با توجه به تازگی موضوع، سخنرانی بسیار مورد توجه حاضران قرار گرفت. پس از ایراد سخنرانی عده ای از علاقه مندان برای داشتن کتاب نمدهای ایران مراجعه می کردند و من بی خبر از این که ادامه چاپ کتاب از مدتی پیش متوقف مانده است، به همه وعده رسیدن کتاب را می دادم.

سال 1977 صدمین سال تأسیس دانشگاه شمپین از جمله دانشکده هنرهای زیبای آن بود. به همین مناسبت قرار بود دانشکده هنرهای زیبا نمایشگاهی ترتیب دهد که در آن آثار تمام استادان آن دانشکده از صد سال پیش به این طرف به نمایش گذارده شود. از من نیز به عنوان استاد مهمان دعوت شد که در نمایشگاه شرکت کنم. با تعداد 5 تابلویی که در همان شهر کار کرده بودم، در نمایشگاه شرکت نمودم. نمایشگاه که در موزه کرانرت همان شهر دایر شده بود، بی اندازه جالب و دیدنی بود.

چند روز پس از گشایش نمایشگاه مدیر یکی از گالری های شهر پیوریا (یکی از شهرهای ایالت ایلینویز) از من دعوت کرد تا در گالری اش، نمایشگاهی انفرادی از آثارم ترتیب دهد، پذیرفتم و پس از گذشت چند ماه تعداد 11 تابلوی رنگ روغن از آثارم در تاور پارک گالری شهر پیوریا (Towerpark gallery) به نمایش گذارده شد. نمایشگاه بسیار موفق بود و تعدادی از کارهایم نیز خریداری شد.

مدت یک سالی که در آمریکا بودیم، از بسیاری از شهرهای شمالی، مرکزی و جنوبی آمریکا دیدن کردیم. بسیاری از موزه ها و مراکز هنری از جمله موزه متروپولیتن نیویورک را نیز مورد بازدید قرار دادیم.

قرار بود در دانشگاه کلمبیا نمایشگاهی از آثارم ترتیب داده شود، ولی به دلیل کمبود فرصت به سال بعد موکول شد. سال بعد در ایران بودیم و با توجه به مسأله انقلاب فرستادن کارها دچار اشکال شد. نوبت را برای سل بعد حفظ کردم که متأسفانه مسئله فرستادن آثار با مشکلات بیشتری روبه رو شد و در نتیجه جریان نمایشگاه منتفی گردید.

در مهر ماه سال 1357 به ایران بازگشتم. کارم را با داشتن سمت سرپرست آموزش دانشکده در کنار انجام وظایف آموزشی ام آغاز کرده و ادامه دادم. مسأله چاپ کتاب نمدهای ایران (کار پژوهشی ام) که به دلایل مختلف گرفتاری های اداری از جمله مالی، متوقف مانده بود، از نو به جریان انداختم و امیدوارم بودم که چاپ آن مجدداً دنبال شود. خوشبختانه چاپ آن را دوباره آغاز کردند. در سال 1358 باز نشسته شدم و توانستم از نو به عالم آزادی و نقاشی بازگردم.

سال 1360 به نقاشی تابلو شماره 130 به نام گوزه گری پرداختم. اواخر همان سال به اصرار دوستان و خویشانم اقدام به گشودن کلاس برای آموزش هنر نقاشی نمودم که تا اواسط سال 1371 ادامه یافت. در خلال این چند سال حدود 500 هنر جوی جوان و بزرگسالان را از 7 تا 70 ساله، آموزش دادم. بسیاری از شاگردانم در مسابقات ورودی رشته هنر شرکت نموده و قبول شدند و توانستند به دانشکده های هنری راه یابند.

سال 1368 پس از سالها نمایشگاهی با عنوان مروری بر آثارم از سال 1322 تا 1368 در گالری نوپای آذین ترتیب دادم که بسیار موفقیت آمیز بود. کلاسم همچنان پابرجا بود. با توجه به این که محل کلاس در آپارتمان مسکونی ما بود، امکان نقاشی آثاری در اندازه های بزرگ را نداشتم و ناچار بیشتر آثار این دوره ام در اندازه های کوچک و میانه اند.

در سال های 1369 تا 1370 فعالیت هنری ام در حد میانه بود. در سال 1370 به سبب فعالیت زیادی که داشتم از خستگی و ضعف دچار بیماری شدیدی شدم که سرانجام کارم به بیمارستان کشید. سرانجام یکی از دکترهای معالجم که جراح بود تصمیم گرفت تا با عمل جراحی به جست و جوی عامل بیماری ام بپردازم و خوشبختانه در این کار موفق شد. این جراح عالیقدر نامش دکتر بهرام پزشکی بود و تا عمر دارم از او سپاسگزارم.

اداره کلاس را تا اواخر شهریور 1371 ادامه دادم و از مهر ماه همان سال کلاس را تعطیل نمودم تا بتوانم به صورت تمام وقت نقاشی کنم. سال 1372 توانستم به نقاشی حدود بیست اثر تازه از جمله تابلوی شماره 125 به نام بازار روستایی بپردازم که بی اندازه مورد تشویق قرار گرفتم.

در پی این تابلو تابلوی پرتره چهره با دست از خانم بهادری را نقاشی کردم و اثر دیگری به نام کوه های خفته را که شماره 129 دارد، ساختم. کار شماره 130 به نام چشمه علاء و تابلوی شماره 126 به نام تاج خروس نیز محصول همین سال است.

در خلال سالهای 1373 تا 1375 که در ایران بودم توانستم به خلق 33 اثر نقاشی بپردازم. در تیر ماه 1375 به کشور آلمان سفر کردم و در شهر مونیخ به دختر بزرگم پیوستم. مدت چهار ماه در آنجا ماندم. ضمن بازدید های منظمی که از موزه ها و مراکز هنری نمودم، توانستم به خلق 16 اثر تازه با موضوعهای پرتره، منظره و خط نقاشی بپردازم که متأسفانه امکان منتقل کردن آنها را به ایران نداشتم.

پس از بازگشت از آلمان دوباره نقاشی را ادامه دادم. تابلوی بزرگ به یاد گذشته ها را آغاز کردم و در سفری که همان سال به شمال نمودم، موفق به نقاشی 13 اثر کوچک از مناظر شمال شدم و پس از بازگشت به موازات کار روی تابلوی بزرگ به یاد گذشته ها به نقاشی تابلوهای شماره 334 دره سرخ و 335 ناشادان شادی آفرین، پرداختم.

سال 1378 دوباره فعالیت های هنری ام را ادامه دادم و تا پایان سال توانستم تعداد یازده اثر نقاشی کنم. سال 1379 نیز مانند سال گذشته فعال بودم.

سه شنبه 27 آذر ماه 1380 نقاشی تابلوی بزرگ کار و زندگی را آغاز کردم و موفق شدم که آن را تا پایان سال تمام کنم.

در سال 1381 از مرکز هنرهای تجسمی خبر دادند که دولت در نظر دارد عده ای از هنرمندان را مورد تشویق قرار دهد و شما نیز جزو آنان هستید و روزی را مشخص کردند و گفتند که با مدارک تحصیلی و اداری در مکانی که معین کردند حاضر شوم. روز موعود با در دست داشتن مدارکی که تعیین شده بود، به محل مزبور رفتم و با شخصی که برای مصاحبه و رسیدگی به پرونده ما تعیین شده بود، ملاقات نمودم.

با هم گفت و گو کردیم و مدارکی که همراه برده بودم مورد بررسی قرار گرفت و کار من نزدیک به پایان بود که شخصی که مایل نیستم از او نام ببرم وارد اتاق شد و در نوبت نشست.

نوبت به او رسید، مدارکش مورد بازدید قرار گرفت، درباره زندگی اش سخن گفت. سخن از هنر گرافیک و بانی آن در ایران به میان آمد و او در کمال راحتی خود را آغازگر رشته گرافیک در ایران معرفی کرد و رفت. من از این نادرستی خیلی ناراحت شدم. معقتدم مسئله رویدادهای تاریخی هر ملتی در هر زمینه ای که باشد. فرهنگی، نظامی، تاریخی، دینی و ... باید صحیح و بدون کوچکترین تغییری در تاریخ ضبط شود تا آیندگان با حقایق رویدادهای گذشته کشورشان آشنا شوند.

همان طور که در صفحات قبل نوشتم، من از سال 1322 یعنی از دومین سال که وارد دانشکده هنرهای زیبا شدم، به صورت نیمه وقت در چاپخانه بانک ملی و با عنوان نقاش چاپخانه مشغول کار شدم و از همان زمان بیشتر کارهایی که ا نجام آن به من محول می شد، در زمینه هنر گرافیک بود.

 برای مثال طراحی آرم برگ اوراق بهادار، نقش اسکناس، نقاشی روی جلد برای فرآورده های مختلف تجاری و صنعتی، طراحی پوستر، تصویر برای داستانهای کتابهای کودکان و بزرگسالان و بسیاری کارهایی که همه کاملاً جنبه گرافیکی داشتند. و خوشبختانه هنوز تعدادی از کارهای نامبرده را در اختیار دارم.

به این ترتیب هنر گرافیک از سال 1322 در ایران آغاز شده بود و ضمن این که من جز فعالیت های گرافیکی که در چاپخانه داشتم، به طور آزاد نیز سفارش هایی در این زمینه گرفتم و انجام می دادم و به دنباله این قبیل فعالیت ها نیز از سال، 1330 که به آلمان سفر کرده بودم و در آکادمی هنرهای زیبای مونیخ دنباله کار های گرافیکی را منتها در جهت صددرصد هنری دنبال کردم و نمونه هایی از کارم را برای اولین بار سال 1339 در ایران و تالار رضا عباسی به نمایش گذاردم و دیگر جای شبهه ای باقی نماند که تاریخ آغاز هنر گرافیک در ایران سال 1322 می باشد نه سال 1340 که بعضی ها قصد دارند به هنرمندان بقبولانند.

در سیزدهم تیر ماه با همسر و چند تن از خویشان نزدیک به شمال سفر کردیم و روز 23 مرداد دوستی کتابهایی را که در سال 1344 طی قراردادی با صندوق مشترک فرهنگی ایران و آمریکا مصور کرده بودم که در مجموع چهارده مجلد کتاب در زمینه های علمی، ادبیات فارسی و ... بود به من هدیه کرد.

این کتاب 78 تصویر سیاه و سفید و رنگی داشت که امضای من زیر نقاشی ها دیده می شود و جالب اینجا بود که در صفحه آخر کتاب چنین نوشته شده بود. کلیه تصاویر این کتاب توسط محسن ... نقاشی شده است و سرپرست و ناظر چاپ و نشر کتاب نام خود را نوشته بود.

سالها بود که من فکر می کردم به چه دلیل و علتی جز یک نسخه از کتابهایی را که من مصور نموده بودم، برای من نفرستاده اند. به این صورت با دیدن این کتاب پرده از معمایی برداشته شد که من سالها در فکر آن بودم.

بیستم آذر روز گشایش نمایشگاه دوسالانه جهان اسلام بود و من به عنوان رئیس افتخاری نمایشگاه انتخاب شده بودم و قاعدتاً می بایستی در آن روز در نمایشگاه حضور داشته باشم، اما به علت اشتباهی که در دعوتنامه ام رخ داده بود، نتوانستم در مراسم شرکت کنم.

سوم تیر ماه 82 شرکت در نمایشگاه گالری بهزاد.

در دهم تیرماه با همسرم به آلمان سفر کردیم. در جشن مرمت آکادمی هنرهای زیبای مونیخ شرکت نمودم و از موزه جدید پیناکوتک نو (NeuePinakothek) و چندین گالری و موزه دیدن کردم.

2 شهریور آغاز نقاشی تابلویی بر مبنای شعر خیام. مهتاب به نور دامن شب بشکافت

10 شهریور آغاز نقاشی تخیلی منظره در اندازه های 120 *120 سانتیمتر

27 شهریور حرکت از مونیخ به سمت تهران

29 مهر از من برای شرکت در مراسم اهدای جوایزی به چهره های ماندگار دعوت شد. من متأسفانه نتوانستم در مراسم حضور یابم، ولی از تلویزیون ناظر مراسم بودم. در این مراسم فرد دیگری را به عنوان بنیان گذار گرافیک در ایران معرفی کردند که نادرست بود.

3 تیر ماه 1383 به فرمایش جناب آقای مهندس موسوی ریاست محترم فرهنگستان هنر قبول کردم تا آثارم را به صورت نمایشگاهی به نام مروری بر آثارم از سال 1320 تا کنون ترتیب دهم.

  منبع : سایت تبیان زنجان

شنبه 29/4/1392 - 3:49 - 0 تشکر 623488


http://www.imanmaleki.com/

اللهم عجل لولیک الفرج
شنبه 29/4/1392 - 3:52 - 0 تشکر 623489

 آرزو
 رنگ و روغن روی بوم
70  100 سانتی متر
1379

اللهم عجل لولیک الفرج
شنبه 29/4/1392 - 8:13 - 0 تشکر 623521

بسیار جالب خسته نباشید . برای شما کاربر خوب تبیانی آرزوی موفقیت دارم.

شنبه 29/4/1392 - 11:13 - 0 تشکر 623588

mansoor43 گفته است :
[quote=mansoor43;347489;623521]بسیار جالب خسته نباشید . برای شما کاربر خوب تبیانی آرزوی موفقیت دارم.

منم از شما سپاسگزارم

اللهم عجل لولیک الفرج
شنبه 29/4/1392 - 11:22 - 0 تشکر 623601

استاد محمود جوادی پور






اللهم عجل لولیک الفرج
شنبه 29/4/1392 - 11:26 - 0 تشکر 623605

استاد محمود جوادی پور

هیئت کرج 1388
آوا 1381

اللهم عجل لولیک الفرج
سه شنبه 1/5/1392 - 7:38 - 0 تشکر 624544

ازلطف شما ممنون

سه شنبه 1/5/1392 - 7:38 - 0 تشکر 624545

بسیار زیباست

جمعه 4/5/1392 - 3:8 - 0 تشکر 625633

سلامت باشید
:)

اللهم عجل لولیک الفرج
شنبه 5/5/1392 - 9:33 - 0 تشکر 626069

چه تابلو های قشنگی
کار آرزو خیلی فوق العاده بود . متعلق به کیه؟

تو را نادیدن ما غم نباشد  که در خیلت به از ما  کم نباشد
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.