برای دستیابی به اخلاص راههای گوناگونی بیان شده است.از نظر قرآن، هر انسانی که به درجه اخلاص برسد، مستجابالدعوه است. برای این که به مقام مستجاب الدعوه برسیم، لازم است راههای دستیابی به آن را بشناسیم و بدانیم که در این مطلب به آن اشاره می کنیم.
دنیا دارالاسباب است و امور در آن براساس اسباب عادی جریان مییابد. اما این بدان معنا نیست که ما نتوانیم از اسباب و وسایل غیرعادی برای رسیدن به خواستههایمان و انجام امورمان بهره گیریم.
گاه دوست داریم طی الارضی داشته باشیم تا از حال به گذشته و آینده برویم و طی الزمان داشته باشیم و حتی به جهانهای دیگر سیر و سفر کنیم. هر کسی این علاقه را در ذات خویش مییابد، ولی میگوید مگر میشود ما هم مثلا مستجابالدعوه باشیم یا دارای قدرتهایی چون طیالارض و طی الزمان باشیم؟
راهکار استجابت دعاها و امکان تحقق آن
* * *
وسایل و اسباب عادی و غیرعادیبراساس آموزههای قرآنی، دنیا دارالاسباب است. در روایات معتبر این معنا آمده است که: ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها، خداوند ابا دارد از اینکه امور عالم را به غیر از مسیر اسبابش به جریان بیندازد. (اصول کافی، ج1، ص 259، و نیز بحارالانوار، ج 2، ص 90، باب 14، حدیث 14 و 15 و همان، ص 168، باب 22، حدیث 1)
این بدان معناست که جهان براساس نظام علی و معلولی یعنی اسباب و مسببات اداره میشود و به سبب آن که سنت و قانون الهی است، هرگز نمیتوان بیرون از دایره نظام علی و معلولی عمل کرد، زیرا سنتهای الهی غیرقابل تغییر و تبدیل هستند و خداوند به صراحت بر این مطلب تاکید کرده و فرموده است: فلن تجد لسنه الله تبدیلا و لن تجد لسنه الله تحویلا، هرگز در سنت خداوند تبدیل نمییابی و هرگز در سنت خداوند تحویلی نمییابی. (فاطر، آیه 43)
براساس اصل عدم تبدیل و تغییر در سنتها و قوانین الهی، علامه طباطبایی معجزه را براساس همین سنت در چارچوب نظام علی و معلولی تعریف و تبیین میکند؛ زیرا نظام علی و معلولی به عنوان سنت الهی استثنا بردار نیست و معجزه هم واقعیتی است که هیچ گونه منافاتی با قانون علیت ندارد، زیرا براساس قانون علیت، هر معلولی علتی میخواهد که قادر متیقن، آن علت فاعلی است و این قانون به هیچ وجه قابل نقض نیست، چون یک معنی بدیهی است که اگر چیزی وجودش از خودش نیست، ناچار از غیر است.
در حقیقت آن غیر است که باید وجود به این معلول افاضه نماید. ولی قانون علیت معنایش آن نیست که معلولها همیشه از عوامل عادی شناخته شده، صادر میشوند، بلکه این قانون همین اندازه اقتضا میکند که ما برای هر معلولی، عللی قائل شویم که البته علت میتواند غیر از علل شناخته شده عادی باشد.
استاد علامه طباطبایی در این باره میفرمایند: قرآن قانون علیت عامه را تصدیق مینماید و اصل معجزات از اموری است که حتما جریان عادی طبیعت هم آن را انکار نمیکند، مثلا زنده شدن مرده یا تبدیل صورت به صورت دیگر و تبدیل راحتی به بلا و بلا به راحتی، که مرتبا در عالم طبیعت صورت میگیرد.
فرقی که میان معجزه و وضع عادی طبیعت وجود دارد، در این است که امور عادی، معلول اسباب مخصوص و در شرایط خاصی صورت میگیرد، ولی در معجزه اسباب عادی دیده نمیشود،مثلا از نظر جریان طبیعی مانعی ندارد که عصا تبدیل به اژدها شود، ولی نیاز به سلسله طولانی از علل دارد و به تدریج صورت میگیرد، ولی در معجزه تحقق مقتضیات و علل طولی طولانی، به شکل آنی و فوری است و توسط علل غیبی به وجود میآید و اراده و خواست خداوند، تمام آن علتها را در آن واحد به کار میاندازد. (طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ترجمه آیتالله مکارم شیرازی، ج 1، ص 92؛ جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن (تفسیر موضوعی)، قم، نشر اسراء، چاپ دوم، 1378 ش، ص 91)
به هر حال، دنیا دارالاسباب است و خداوند در آیات بسیار این معنا را گزارش و تعلیل و اثبات کرده است. از این رو فرمان میدهد برای انجام هر کاری در پی اسباب و علل آن باشید: فابتغوا الیه الوسیله؛ به سوی خداوند وسیله بجویید. (مائده، آیه 35)
این بدان معناست که انسانی برای هر کاری میبایست در اندیشه وسیله و اسباب آن باشد حتی اگر مقصد و مقصود، خداوند باشد، باید از وسائلی مرتبط با این هدف از جمله تقوا و عبادت و اطاعت و مانند آن بهره جست که در همین آیه و آیات دیگر به آنها اشاره شده است.
از نظر قرآن حتی انجام کارهای به ظاهر محال و غیرممکن و یا غیرعادی نیازمند به دست آوردن وسائل و اسباب مناسب با آن است. لذا درباره عبور از جهان و عوامل دیگر هستی و یا عبور از آسمان دنیا به آسمانهای دیگر، از انسانها میخواهد تا سبب سلطه بر ماده را بیابند تا با قدرت سلطه، از این منافذ آسمانی به جهانهای دیگر عبور کنند.
خداوند به صراحت و روشنی بر نقش اسباب غیرعادی و معمولی اشاره داشته و میفرماید: یا معشر الجن والانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السماوات والارض فانفذوا لاتنفذون الا بسلطان؛ ای گروه جنیان و انسیان، اگر میتوانید از کرانههای آسمانها و زمین به بیرون رخنه کنید، پس رخنه کنید. ولی جز با به دست آوردن تسلطی رخنه نمیکنید. (الرحمن، آیه 33)
اقطار، کرانههای آسمان و زمین است که از آن به منافذ عبور نیز یاد میشود؛ چنان که مراد از سلطان در آیه، قدرت وجودی است. البته سلطان به معنای برهان و حجت و ملک نیز آمده است.
(نگاه کنید، تفسیر المیزان، ذیل آیه) این بدان معناست که انسانها و جنیان اگر بخواهند از عالمی به عالمی دیگر بروند، باید از قدرت وجودی برخوردار باشند که در حالت عادی از آن بیبهره هستند، مگر آنکه آن را به فعلیت درآورند. فعلیت بخشی به این قدرت درونی است که آدمی را قادر به عبور از منافذ و اقطار آسمانها و زمین میکند و قدرت طی الارض و طیالزمان میبخشد.
براساس آموزههای اسلامی، جنیان چون از انرژی و آتش ساخته شدهاند، دارای جنس لطیفی هستند. همین ویژگی به آنان کمک میکند تا به سادگی بتوانند از چشم انسانها نهان شوند (اعراف، آیه 127) و یا دارای سرعت انتقال از جایی به جای دیگر باشند (نمل، آیه 39) یا با همان سرعت، اشیایی را جابهجا کنند (همان) چنان که میتوانند برای جاسوسی به عوالم برتر بالا روند و از ارتباط دو جهان ملک و ملکوت برای سوءاستفاده اطلاعاتی را کسب کنند. (صافات، آیات 7 تا 10؛ و نیز جن، آیه 6)
به هر حال، دنیا و جهانی که ما در آن زندگی میکنیم، جهان اسباب و علل است و تحقق هر معلولی نیازمند سبب و علتی است؛ خواه این علت، علت مادی و عادی باشد، خواه از علل معنوی و غیرعادی باشد.
در قرآن و روایات معتبر اسلامی، مصادیق بسیاری برای علل غیرعادی و یا معنوی بیان شده است. از جمله این مصادیق میتوان به معجزه، کرامت، دعا و نیایش، توسل، تقوا، صدقه و انفاق، نماز، صله رحم و مانند آن اشاره کرد. به عنوان نمونه صلهرحم، به عنوان یک عامل معنوی برای افزایش عمر معرفی شده است.
در این باره امام صادق(ع) میفرماید: چیزی را نمیشناسیم که عمر را زیاد کند به اندازه صلهرحم، تا آنجا که اگر سه سال به مرگ کسی باقیمانده باشد و صلهرحم کند، خداوند سی سال بر عمر او بیفزاید و زندگی او سی و سه سال گردد و اگر قطع رحم کند، سی سال زندگی او را خداوند به سه سال تبدیل فرماید. (الکافی، ج 2، ص 153)
رسول الله(ص) نیز میفرماید: من احب ان ینسی فی اجله- و یعافی فی بدنه فلیصل رحمه؛ پیامبر فرمود: هر کس مایل است اجلش بدست فراموشی سپرده شود و سلامت باشد صلهرحم کند. (بحارالانوار، ج 47، ص 194)
درباره علیت عوامل غیرعادی برای افزایش عمر و روزی روایات بسیاری است. از جمله اینکه معصوم(ع) میفرماید: صدقه عمر را زیاد میکند و روزی را فرو میآورد و از مرگ بد نگاه میدارد و خشم خدا را خاموش میکند. (همان؛ ج 74، ص 167) یا اینکه امام باقر(ع) میفرماید: بر الوالدین و صله الرحم یزیدان فی الاجل؛ نیکی به پدر و مادر و صله رحم موجب ازدیاد عمرند. (بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج 71، ص 83)
حضرت باز میفرماید: حسن الجوار زیاده فی الاعمار و عماره فی الدیار: نیکی به همسایگان موجب زیادت عمر و آبادانی خانههاست. (مشکاه الانوار فی غرر الاخبار، ص 213)
البته آنان تنها به علل معنوی و غیرعادی توجه ندادهاند، بلکه در ضمن به بیان علل و اسباب عادی نیز پرداختهاند. از جمله امیرمومنان علی(ع) درباره علل افزایش عمر به صبحانه خوردن و نظافت دستها اشاره میکند و میفرماید: هر کس طول عمر و بقاء خواهد- در حالی که بقا برای کسی در دنیا نیست- پس در بامداد غذایی بخورد وکفش خوب و راحت بپوشد، و عبا و بالاپوش را سبک کند و آمیزش جنسی را کم کند. از ایشان پرسیدند مراد از سبکی عبا چیست؟ فرمود: بدهکاری را اندک کردن. (بحارالانوار، ج 2، 297 و صحیفه رضا، ص 13)
کیهان