آهای ماه رمضون زودتر بیا، زودتر بیا ...به خودت قسم ...
نفسم آنقدر گرد و غبار و تاریکی گرفته ..روحم آنقدر در این شهر ماشینی و بی عاطفه سیاه شده ...که دلم برای اومدنت بال بال میزنه ....
دلم برای سحرهات ...سحری خوردنها ..سحر خواب موندن ها ..نماز صبح های قشنگت ...تشنگی های روزانت ..ضعف هات ....لحظه های خوشگل دم افطار ...حمله کردن ها به سفره ...
آخ دلم .... برای شب قدر ... قرآن رو سر گذاشتن ....
ماه رمضون زودتر بیا ...زودتر بیا ...دلمون به اندازه یه عمر برات تنگ شده