این کار درست انجام شد؟ بالاخره موبایل در دوره وزارت شما آمد. به نظر شما فرهنگش هم آمد؟
من تعریفی از فرهنگ کردم که احتمالا در مناظرات شنیدهاید. بر آن اصل هم استوارم و دوست دارم شما هم تجربهاش کنید. من تجربه کردهام، عمل کردهام و نتیجهاش را دیدهام. قرآن میگوید قل کل یعمل علی شاکلته. (آیه ۸۴ سوره اسرا) این داستان طولانی دارد.
سر این، بین من و مرحوم طباطبایی، زد و خورد فکری وسیعی بود. ما میرفتیم میگفتیم تعریفش این است که خدا به پیامبر میگوید بگو هر کسی پیرو دستاوردهای خودش است. شکلش تابع عملش است. من میگفتم این شاکله است که روح را میسازد اما علامه میگفتند برعکس این روح است که شاکله را میسازد. جنگ بود بین ما. قشنگ بود.
سال ۴۳ سال سوم دانشکده فنی بودیم. ما را بردند کارخانه دخانیات. آنجا بستهبندی هما، ۵۰ تایی بود. کارگر آنجا با حرکت مشتش، همچین میکرد، سیگارها را برمیداشت و میریخت تو جعبه. گفتم نمیشمری؟ گفت نه! مشت من، خطا نمیکند چون هزار بار این کار را انجام دادهام.
من این مثال را بردم پیش علامه. گفتم ایناها، ببین روح او تابع شاکلهاش است. دوباره دعوا و جنگ شد. حالا برویم سراغ فرمایش شما که میپرسید فرهنگش هم آمد یا نه. من میگویم فرهنگ تزریقی نیست، اکتسابی است. شما نمیتوانید با فرهنگ تزریقی، اکتسابات جامعه را تحتتاثیر قرار بدهید.
فرهنگ تزریقی مثل سوزن میماند. میآید و میرود. من دوران حزب توده را دیدم. ناگهان داغ شد ولی زود هم سرد شد. فراماسونرها فرهنگهای تحمیلی را آوردند ولی دوام نیاورد. من یک جملهای دارم خیلی تند است. میگویم خدا لعنت کند رضاشاه را که کلمه اجباری را وارد فرهنگ ما کرد.
میگوییم سرباز اجباری، تحصیل اجباری، مدرک اجباری، شغل اجباری، خوراک اجباری، مردن اجباری. (میخندد) اینها ماندگار نیست، از بین میرود چون اجباری است. شما هرچقدر استعدادها را بازتر کنید به سوی مهارت بر فرهنگ اکتسابیشان تاثیر میگذارد.