بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی به انعکاس آن در ادبیات پارسی، پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
آیه ۸۷ سوره یوسفیَا بَنِیَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ اى پسران من بروید و از یوسف و برادرش جستجو كنید و از رحمت خدا نومید مباشید زیرا جز گروه كافران كسى از رحمت خدا نومید نمیشود
امکانات عالم بی نهایت است و هر لحظه روزگار میتواند بازی تازه ای ارائه دهد و نومیدترین انسانها را به رحمت و سعادت برساند.
هان مشو نومید چون واقف نئی از سر غیب باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
حافظ
هنگام تنگدستی، در عیش و کوش و مستی کاین کیمیای هستی، قارون کند گدا را
حافظ
نومیدی آدمی را از هر فعالیتی باز میدارد تا به هیچ مقدار از مقصود نایل نشود و گاه باشد که نومیدی نشان گریز از مسئولیتها است که شخص به سبب کاهلی درون و مشکلات بیرون به خود تلقین نومیدی میکند تا از هر مسئولیتی آسوده شود که گفتهاند «الیاسُ راحة» (یاس راحتی است).
البته این ضربالمثل عربی موارد کاربرد خوب و سودمند نیز دارد که اگر به راستی در واقعه ای هیچ کاری نمیتوان کرد یاس خود راحتی است؛ اما اگر کاری میتوان کرد از پای نشاید نشست:
مرد غرقه گشته جانی میکند دست را در هر گیاهی میزند
تا کدامش دست گیرد در خطر دست و پایی میزند از بیم سر
اندر ین ره میتراش و میخراش تا دم آخر دمی فارغ مباش
دوست دارد یار این آشفتگی کوشش بیهوده به از خفتگی
مثنوی
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
سعدی