مطالبی كه ذكر شد خلاصه داستانی بود كه مورخان و جغرافینویسان قدیم درباره بنای شهر آمل ذكر كردهاند. چون بحث درباره كلیه وقایعی كه درشهر آمل بوقوع پیوسته است از حوصله این مقال خارج است و می توان آنرا بطور مفصل در كتابهای تاریخ مازندران مطالعه كرد لاجرم بشرح موضوعات می گذرد، این رود قبل از خروج از كوهسار البرز درهای سرسبز و خرم و فراخ راكه اطراف آنرا جنگلهای انبوهی احاطه كرده است پشت سر نهاده بسوی آمل رهسپار می گردد.
زیبائی آمل به هراز است و گاه ویرانی آن نیز هراز!؟ درطول تاریخ چندینبار رودخانه هراز بستر خود را تغییر داده و براثر طغیان آب قسمتی ازشهر را بكلی نابود ساخته است. «ژوبر» سفیر اعزامی ناپلئون بدربار فتحعلیشاه از آمل دیدن كرده و مطالبی درباره رودخانه هراز و تمركز كارگاههای ذوب آهن در كرانههای آن در كتاب خود ذكر كرده است ومعلوم می دارد كه ایرانیان دیر زمانی است كه سنگآهن را در كورههای پرحرارت خود ذوب كرده و آهن مرغوب بدست می آوردهاند:
«شهر آمل بر روی كرانه چپ یك رودخانه قابل توجهی بنام هراز كه آبش تند است بنا شده است، این رودخانه اخیرأ یك پل خیلی زیبا را كه ده چشمه داشته و با سنگ و آجر ساخته شده بود ازجاكنده و باخود برده است، اكنون باید كمی پائینتر باگدار گذشت، آب آن بدوشاخه بخش میشود و برروی سنگریزهها و تخته سنگهای گنده روان است. بر روی كرانه چپ آثار یك حصار آجیر كه تا حدی منظم است بجا مانده و این حصار، شهر را ازاین پهلو می بسته است، اكنون از چندین مدخل می توان داخل شهر شد.
درپهلوی غربی هیچ گونه دیواری و حصاری نیست، خانهها درمیان درختها دریك محوطه فراخی پراكنده بچشم میخورند، شماره خانههای آنجا تقریبأ سه هزار تا است ولی بخش بزرگی ازآنها درآن موقع خالی بود زیرا كه بزرگان آنجا و بسیاری دهقانان به كوهستانها رفته وهنوز برنگشته بودند. خیلی كارگر آهنكار در آمل بچشم میخورد، در پیرامون قلمرو آنجاست كه معدنهای مازندران را استخراج می كنند.»
دراینجا ژوبر بوجود كارگاههای ذوب آهن دراطراف هراز و نور اشاره مینماید: «بیشتر كورهها و كارگاههای آهنگری در قلمرو نور و بر روی رود هراز و شعبههایش گردهم آمدهاند، اكنون ببینیم كه این استخراج عبارت ازچیست: دو خانواده باهم در جنگلی كه برودخانه دسترسی داشته باشد مستقر می شوند آنها یك تنور خیلی زمخت میسازند و به آن یك دم آهنگری نصب مینمایند و درهمان هنگام بكارساختن یك منبع بزرگ سفالی مشغولند كه درآن جا ذغال لازم برای كار خود را درست كنند،هنگامی كه این ساختمان خشك شد همه به گردآوردن سنگهائی كه به نظر میآید دارای آهن هستند و درجریان آب به چشم می خوردمی پردازند، آنگاه آنها را همینگونه آب میكنند،درهربار ریختهگری تقریبأ شانزده كنتال سنگ بكار میرود و یك كنتال آهن از آن به دست میآید كه می گویند خیلی خوبست، این عمل 24 ساعت طول می كشد و آهن به تكههائی كه سنگینی آن به شش تا هفت لیور می رسد ازهم جدا می شود و تااندازهای شبیه بیك محور كوچك چرخ است ولی زمخت و پر ازسوراخ میباشد در همین حالت آنرا كنتالی تقریبأ پانزده فرانك میفروشند، مردن این شهرستان به این كار از آخر اكتبر تاماه مه میپردازند، مرا مطمئن كردهاند كه تعداد این كورههای آهنگری بیش از سیتا نیست،
میبینیم كه این محصولات به هیچ وجه كافی برای نیازمندیهای ایران و بینالنهرین نیست، روسها كمبود آن راپر می كنند، با این همه آهنهای مازندران را به بغداد، موصل و تا دمشق میبرند. من نمی دانم كه این كار برای آنست كه جنس آهن آنجا برای برخی كارها مناسب تر است یا آنكه بهای آن ازمال اروپا ارزان تر تمام می شود،با اینكه این همه راه میان آنجا و دریای خزر است یك بازرگان یمن گفت كه او هركنتال را تقریبأ شصت فرانك درموصل میفروشد، من ندیدم كه آنها گلوله توپ بسازند.
نمای جنوبی بقعه شالمر گنبد ـ قریه پائین دزا ـ حومه ساری مرحوم صنیعالدوله دركتاب مرآتالبلدان از قدمت شهر آمل سخن می گوید و صفحاتی از كتاب خود را بدین كار اختصاص می دهد ولی چون گفته شد كه قصد نداریم درهمه موارد تاریخ شهر مذكور مطالبی عنوان نمائیم از اینرو بذكر قسمتی از نوشتههای ایشان دراینجا اكتفا می نمائیم:
« درحوالی آمل معدن آهنی است بسیار مفید و آهن زیاد در سوابق ایام ازاو عمل میآوردهاند. شهر آمل خیلی پرجمعیت است بخصوص درفصل زمستان، ششماه ازسال را اهالی این شهر برده لاریجان بلكه بدماوند و فیروزكوه به ییلاق می روند و ششماه دیگر را در آمل میباشند دویست سال قبل اگر سمت غربی رودخانه هراز آباد بوده دراینوقت سمت شرقی نیز آباد است، پل طولانی كمعرضی ازسنگ و آجر برروی این رودخانه عبارت از ده طاق بنا شده، نسبت این بنا را باعراب میدهند ولی ازظاهر وضع چنان مینماید كه قدیمتر ازفتح اسلام بنا شده باشد. از دوسه نفر شنیدم كه خرابههای زیاد كه به اصطلاح خودشان آثار گبری مینامند درحوالی شهرآمل زیاد است،شهر آمل بقدری مستعد است كه میتوان با جزئی توجه و خرجی اورا بهترین شهری از شهرهای ایران نمود .
اینك ازآمل تا دارالخلافه باهره همهجا راه طوریست كه دوعراده و كالسكه كه بخواهند از پهلوی یكدیگر عبور كنند بدون تصادف و مزاحمت یكدیگر ازهم میگذرند، درهیچ نقطه و موضع از برای عابرین زحمتی نیست، بعد آمل از دارالخلافه باهره تقریبأ بیستوپنج فرسخ بخط مستقیم و ازراه معروف متداول بیستوهفت فرسخ است.»
«بنای آمل مربوط بعهدی بسیار باستانی است، مؤلفین مسلمان، آنرا تا عهودی افسانهآمیز بعقب میبرند، درهرحال شهر جدید بر روی خرابههای شهر قدیمیتر دیگری برپا شده كه او نیز براثر آبها و جنگها ویران بوده و دوباره ساخته شده است. وقتی دراطراف شهر میگردیم درهرقدم بقایای شهر قبلی و بناهائی كه خود ویران شدهاند میبینیم، بعضی از مهمترین آنها هنوز پایدارند. بقعه امامزاده عیسیبن كاظم (ع) واقع درقریه خارمیان حومه ساری درغرب شهر فعلی، بستری كه درآن هراز رود زمانی شهری را كه امروز ویران است معمور میداشته است مشاهده می شود یك جریان آب جدید درمیان همین خرابهها بستر خودرا حفر كرده و دركنارههای مرتفع رود سینه دیوارها، ترعه و جویهای طاقزده شده دیده می شوند، درشرق شهر جدید در پائین دست پل زمینهای وسیعی وجود دارند كه سابقا" پوشیده از ساختمان ها بوده و اینك صنعتكاران درآن حفاری و كندو كاو كرده خاك ها را جهت جمعآوری مواد فلزی گمشده می شویند،سیاحتی ازاین كارگاه ها مفید است در اینجا بناهای خانههائی با بناكاریهای بسیار دقیق و ظریف با آهك، سنگفرشهای كوچه، تنوری كه درآن نان میپختهاند، سنگ های آسیا، و مقدار عظیمی از خرده ریزههای متراكم در رسوبات رودخانه دیده می شود.
غالب اوقات دراین ویرانهها جواهرات و اشیاءبرنجی پیدا میكنند (من توانستم چندتا ازآنها را برای خود تهیه كنم) اینجا و آنجا اسكلت آدمها و حیوانات، مدفون درین خرابهها بسیار زیاد است، و این خود دلیل برآنست كه سیل ناگهان واقع شده، هرچیز را درمسیر خود خراب كرده و حتی برای سكنه فرصت فرار باقی نگذاشته است.»
آنچه گذشت مطالبی بود كه هشتاد وچند سال قبل ژاك دومرگان فرانسوی درباره آمل و رودهراز و طغیان خانمانبرانداز آن نگاشته است، ایشان هم مانند همه جهانگردان و سیاحاتی كه در دوران قاجاریه بایران آمدهاند دست خالی باز نگشته و علاوه بر تاراج آثار تاریخی مكشوفه در شوش سهم و حصه گرانبهائی هم از حفریات غیرقانونی آمل بدست آوردهاند.
ه.ل. رابینو كنسول دولت بریتانیا در رشت (از سال 1285 تا 1291 شمسی) دركتاب خود تحت عنوان «مازندران و استراباد» درباره آمل مینویسد: «آمل از زلزله و طغیانهای رودخانه هراز صدمات بسیار دیده، هروقت مردم آجر لازم دارند هرنقطهای را كه بعمق چند پامی كنند آنچه بخواهند آجر بدست میآورند.
اندازه بعضی ازاین آجرها 16 اینچ در 16 اینچ و بضخامت سه اینج است و به آجرهای گبری موسومند. آمل شهری باشكوه است، چهاردروازه دارد هرچند دری وجود ندارد،آنها عبارتند از دروازه تهران یا لاریجان، دروازه بارفروش (بابل كنونی كه درقدیم مامطیر و بعد بارفروشده نام داشت)، دروازه تلیكه سر، دروازه نور. شهر آمل دارای دوهزارخانه و دركنار رودخانه هراز واقع است و دومحله نیز درساحل شرقی هراز هست كه بوسیله پلی بشهر مربوط می شوند، این پل دوازده طاق دارد و به پل دوازده پله موسوم است.»
درآمل و سایر نواحی استان مازندران تاكنون تحقیقات باستانشناسی بسیار كم صورت گرفته معهذا از كاوشهای گذشته آثاری از مدنیت شكوفان این منطقه بدست آمده است، دراین مورد از كتاب راهنمای صنایع اسلامی استعانت میجوئیم: «سفال نقاشی شده متعلق به دوره سامانی در نواحی غربی ایران و بیشتر درآمل و ایالت مازندارن پیدا شده است، تزیینات چند رنگ آنها شامل شكل پرندگان و برگ و نوشته بخط كوفی و شكل ترنجی مدور در وسط به ظروف زیبای ارغوانی و قرمز و سبز زیتونی است.»
درجای دیگر به ظروف زیبای مكشوفه این خطه اشاره مینماید: «یك نوع دیگر از ظروف گبری كه طرحهای بریده روی آنها بانقطه و خط سبز و اشكال هندسی توأم است ازشمال ایران یعنی ازآمل درایالت مازندران به دست آمده است.
سه قطعه ازاین ظروف در موزه متروپولیتن وجود دارد،این ظروف بردونوع هستند:یكنوع دارای اشكال هندسی و تزیینات نقطهای یا لكهدار است و نوع دیگر اشكال پرنده و حیوان بطرح عجیب روی آنها نقش شده است، تاریخ ساخت آنها نیز مختلف است در بعضی از تعبیرات مانند شكل پرنده پیروی از اسلوب ساسانی است درحالی كه تعبیرات دیگر در ظروف گبری و سایر ظروف دوره عباسی قرن هشتم و نهم (میلادی) دیده می شود،
بسیاری از ظروف آمل از لحاظ شكل و ساخت و طرز پایه و غیره حاكی از تكامل این صنعت است و باید آنها رامتعلق بدوره متأخّرتری مثلأ قرن دهم دانست، دربعضی موارد بخصوص وقتی طرح تزیینی ظروف دارای اسلوبی سلجوقی است تاریخ آنرا باید قرن یازدهم و دوازدهم بشمار آورد.»
بالاخره دركتاب مازندران تألیف آقای عباس شایان هم بكشف ظروف قدیمی ازكاشیهای اصل و مصور و ظروف گلی و لعابی منقوش گرانبها اشاره شده است، نویسنده مذكور یادآور میشود كه درسنوات گذشته كاوش زمینها درآمل برای دلالان و بیگانگان آزاد بوده و دستجات زیادی از عتیقه فروشان كلیمی و دیگران بكاوش زمینهای داخل شهر و اطراف مشغول بودهاند، اینان ظروف و مسكوكات طلا و نقره قدیمی را از دل خاك بیرون آورده و حتی در اراضی داخل شهر بوسیله خاكشوئی ذرات طال بدست میآوردهاند ولی بعدأ این قبیل كاوشها و خاكشوئیها ممنوع گردید.