• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن شمال > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
شمال (بازدید: 320)
چهارشنبه 29/3/1392 - 23:17 -0 تشکر 613207
گیلان و ساختار اجتماعی سه گانه

برگرفته از: http://www.gilyavaran.com  نوشته سیامك سلیمانی روشن

گیلان

 


گیلان زمین، مهد تمدّن و فرهنگ، اجماع طراوت و زیبایی و شكوه صُنع خداوندیست. از سواحل زیبای خزر و ماسه زارهای نرم آغاز شده و به جلگه حاصل خیز و شالیزارهای سرسبز می پیوندد تا حریم باغ های چای و مركبات را طی كرده و پا به جنگل بگذارد . درختان تنومند و سر به فلك كشیده كم كم راه را برای مراتع و كشتزارهای بالادست باز می كنند و سرانجام در دل كوهستان سرسخت و مقاوم به انجام می رسد.
در این سیر صعودی با سه منطقه ی «جلگه» ، «كوهپایه» و «كوهستان» مواجه می شویم. به مردمان جلگه نشین «گیل» ، كوهپایه ای «گالش» و كوهستانی «كلایی» یا ییلاقی گفته می شود، كه هركدام از این نواحی دارای فرهنگ ، آداب و رسوم ، گویش و لهجه ، معیشت و نوع پوشش ، ساختمان و در كل وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خاصّی هستند.
ما در این خلاصه قصد داریم به شرح مختصری از این مناطق بپردازیم تا شاید آغازی باشد برای محققان ، نویسندگان و شاعران و فرهنگ دوستان كه توجه بیشتری بدین امر داشته باشند.

چهارشنبه 29/3/1392 - 23:18 - 0 تشکر 613208


1-    جلگه «گیل»: به مردم جلگه نشین ، از قدیم الایّام «گیل» و این ناحیه را «گیلان» می نامند. واژه گیلان در لغت به جای مملو از «گِل و لای» معنا شده و این نام به خاطر وجود زمین های نرم و باتلاقی آن بوده كه مناسب كاشت «بج» ، «برنج» و یا همان «شالی» است.
مردم گیلان به «گیلكی» صحبت می كنند . این زبان دارای ساختار زبانشناسی خاصی است كه شرح آن مجالی دیگر می طلبد....
شغل مردمان این ناحیه بیشتر شالی كاری ، باغ داری ، پرورش نوغان (كرم ابریشم) بوده كه در مناطقی هم كشت نی شكر ، كنف ، بادام زمینی و ... رواج داشت . در سواحل دریا و رودخانه ها ماهی گیری نیز كمك خرجی برای خانواده به حساب می آمد.
خانه های جلگه ای بیشتر از چوب و كاهگِل ساخته می شد كه سقفی پوشیده از «گالی» و «كلوش» داشت . با گذشت زمان «سفال» و « سیمكا» (حلب) جایگزین گردید.( سیمكا به مانند سماور و سیتكا (چراغ زنبوری) واژه ای روسی می باشد.) پوشش مردان شلوار و پیراهن پارچه ای نازك و كلاه نمدی بوده و زنان نیز لباس های بلند و چین دار «تومان پیرهن» با رنگ های شاد و زیبا به تن می كردند كه امروزه به لباس قاسم آبادی مشهور و معروف است.

با توجه به باتلاقی بودن زمین و كار كشاورزی، پای افزارهای خاصی در این منطقه مرسوم بود : الف: «چموش» كه پاپوش غالب نواحی گیلان به شمار می رفت .  ب: «گولوش» یا «گالش» كه به كفش های لاستیكی گفته می شد . ج: «بوت» یا چكمه كه باز از جنس لاستیك است و تا ساق پا را می پوشاند. د: «رزین چكمه» كه جنسی رزینی داشت و تا بالای زانو می رسید. ه: «كیله كَش» كه ارتفاع آن تا بالای ران بوده و با قلابی به كمربند بسته می شد. و: «پوكه» كه بیشتر جهت ماهیگیری به كار می رفت و تا قفسه سینه ارتفاع داشت. دست ابزارهای مردم با توجه به شالی كاری داز(داس)، پارو ، گرباز، بولو، كَلَند و ... بوده است.

به جهت جلگه ای و هموار بودن در این نواحی و عبور و مرور بیشتر ، مردم گیلان نسبت به سایر اقوام ، امكانات رفاهی بهتری داشتند كه همین امر موجب مهاجرت از دیگر مناطق بدان می شد.

چهارشنبه 29/3/1392 - 23:21 - 0 تشکر 613209


2-    كوهپایه «گالش»: به كوهپایه نشینان گیلان «گالش» می گفتند كه گالش یا گاولَش به معنای گاودار یا بهتر بگوییم دامدار است . این مردم در مناطق جنگلی زندگی  می كردند و پرورش گاو ، «گوسوند» (گوسفند) و بوز (بُز) ، معیشت آنان را تأمین  می نمود. حركت مداوم در محیط جنگلی و شیب دار و تغذیه از بهترین و سالم ترین مواد غذایی ، یعنی لبنیات ، از آنها مردمانی قوی و چابك ساخته بود. لباس های گالش ها نسبت به گیل ها، كوتاه تر و جمع و جورتر بوده تا از لا به لای درختان جنگل و بوته ها راحت رفت و آمد نمایند.



خانه هایشان را از چوب های جنگلی و تنه های درخت می ساختند و لای آنها را با خزه درختی «دار چَچ» پُر می كردند كه در اصطلاح محلی «وَرجینی خونه» نامیده  می شد. اما سقف خانه ها «لَت پوش» بود. لَت به تخته هایی با عرض 30 تا 40 و طول 50 تا 70 سانتیمتر گفته می شد كه آنها را با نظم خاصی در كنار هم می چیدند به طوری كه آب باران را به سمت پایین هدایت كند.



به جهت سر و كار داشتن با چوب و درخت ، داز (داس)، تئور (تبر)، تیشه مخصوص چوب، ارّه (كه خود به چند نوع دس ارّه ، كمان ارّه و دوكش ارّه( ارّه دونفره) تقسیم می شد) دست ابزار متداول بوده و عموماً نیز نجّارهای قابلی بودند.
زبان گالشی از جهت اصطلاحات ، واژگان و ساختار ، دارای اهمیت بسیار است، و ردّ پای افسانه ها و اسطوره ها و داستان های جالبی در آن دیده می شود كه از این جمله می توان به «سیا گالش» ، «یلنگ»، «رعنا»، «زرنگیس» و... اشاره كرد.



چهارشنبه 29/3/1392 - 23:21 - 0 تشکر 613210


3-    كوهستان «كلایی»: ساكنان مناطق ییلاقی گیلان را «كلایی» می نامیدند. كلا در لغت به معنی زمین سخت و سنگلاخ است كه با محیط كوهستان همخوانی دارد. گندم ، جو ، چوروم (ارزن)، گل گاوزبان ، فندق و گردو از محصولات عمده این منطقه می باشد.



با توجه به محیط ، خانه ها بیشتر از سنگ و چوب ساخته می شد و سقف ها هم مثل كوهپایه لَت پوش بود. لباسهای نمدی و ضخیم، همراه «پشم جوراب» و شال و كلاه از مردم در برابر سرما حفاظت می كرد. در زمستان به خاطر بارش برفهای سنگین، ارتباط این نواحی با سایر مناطق قطع می شد و به همین خاطر قبل از رسیدن فصل سرما ، آنها آذوقه و هیمه (هیزم) مورد نیاز خود را ذخیره می كردند ، برای این كار با بار گردو و فندق و... به گیلان می آمدند و برنج ، آرد ، قند و چای ، روغن، البسه و ... بر می گشتند.



محیط سرسخت كوهستان از آنها مردمانی قوی و تنومند می ساخت و همین امر در دوره هایی موجب نفوذشان در بین جنگاوران و سربازان شده است كه دیلمیان نمونه بارز این ادعاست . تا جایی كه در ادبیات فارسی «دیلم» به مفهوم سرباز و نگهبان به كار          می رود. در صده اخیر بیشتر مردان ییلاقی جهت كار و كسب روزی، روانه جنگل های مازندران شده و در كارگاه های چوب بری مشغول می شدند.



نكته جالبی كه بیان آن خالی از لطف نیست ، نوعی رابطه و همكاری بین گیل ها و كلایی ها ، در نگهداری و استفاده مشترك از «ورزه یا ورزا»(گاو نری كه جهت شخم زدن زمین به كار گرفته می شد) بوده است ، به نوعی كه هر خانواده گیل با یگ خانوار ییلاقی ورزایی را شریك می شدند و در اصطلاح محلی به هم «نیماكه یا نیماكا»  می گفتند كه باید به معنی نیمه یار یا صاحب نیمی از ورزا باشد. این نوع همداشتی موجب ارتباط بیشتر بین آنها شده و به طبع در تبادل فرهنگ و آداب و رسوم مؤثر بوده است.



پس گیلان سه منطقه جلگه «گیل» ، كوهپایه «گالش» و كوهستان «كلایی» داشت و هركدام  از آنها در كنار مشتركات ، تفاوت هایی هم داشتند كه جای بررسی و تحقیق گسترده دارد. برای مشاهده اجمالی این مناطق می توان به موزه میراث روستایی گیلان ، واقع در سراوان ، روبروی پلیس راه مراجعه نمود، كه جا دارد در اینجا از مسئولین میراث فرهنگی گیلان قدر دانی نمایم.



اگر دقت كنید ، این نگاره ، ساختاری از هم گسیخته دارد و بسیاری از مطالب ناقص بیان شده است ، این كار عمداً صورت گرفته تا شاید ،  محققی ، نویسنده ای، ادیبی ، فرهنگ دوستی ، از جهت انتقاد و ردّ گفته های نگارنده هم شده، دست به قلم شود و كاری دقیق و كامل در این باره انجام دهد.



درآخر باید گفت ،فرهنگ و زبان گیلكی ، با همه لطافت و زیبایی ، در شُرف نابودی است . اینجانب عاجزانه از مردم، به ویژه اهل قلم تقاضا دارم كه توجه بیشتری به این امر داشته باشند، چون با این وضع ، پس از گذشت سالیانی كمتر از عدد انگشتان دست ، این فرهنگ و زبان را فقط باید در كتابها جُست كه امیدوارم چشممان آن روز را مبیناد.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.