نمایشنامه «اسمرالدا»، قهرمان داستان گوژپشت نوتردام، در کاخ کرملین تازه تمام شده بود که ولادیمیر پوتین ناگهان تمام دنیا را غافلگیر کرد. رئیسجمهور روسیه درکنار همسرش در جمع خبرنگاران حاضر شد و با خونسردی اعلام کرد که او و همسرش بیسرو صدا طلاق گرفتهاند؛ آن هم بعد از 30سال زندگی مشترک.
البته خودشان که میگویند زندگی مشترکی نبوده، خیلی وقتها از هم دور بودهاند و یک سال اخیر هم تقریبا با هم زندگی نمیکردند. پوتین در حال حاضر 60سال دارد و لودمیلا 55ساله است. آنها گفتهاند که برای هم وقت ندارند و ترجیح میدهند که زندگی مشترکشان به طور رسمی هم به پایان برسد.
البته در ظاهر کینهای از هم به دل ندارند. با هم دوست هستند و طلاقشان آرام و بیدردسر اتفاق افتاده است. بماند که شایعاتی در مورد پوتین وجود دارد که شاید دلیل دوری و جدایی قبل از طلاق را توجیه میکند. قصه طلاق پوتین اتفاقی است که شاید برای خیلی از خانوادهها هم پیش بیاید.
زن و مردی بعد از سالها زندگی مشترک و با داشتن عروس، داماد و نوه ناگهان از هم جدا میشوند. این جداییها گاهی اوقات آنقدر برای نزدیکان خجالتآور است که تا مدتها پنهان میماند اما سرانجام معلوم میشود که طلاق واقعیت دارد. اینکه چرا زوجها در آستانه پیری صبرشان لبریز میشود و طلاق را آخرین راه چاره میدانند هم برای خودش ماجرایی دارد.
وقتی میشنوید یکی از اطرافیان شما بعد از سالها زندگی مشترک از همسرش جدا شده اولین سوالی که به ذهنتان میرسد این است که چرا این اتفاق افتاد و چه شد؟ به ویژه اگر زوجها حفظ ظاهر را خوب بدانند و جلوی جمع خوب و خوش رفتار کنند، این کنجکاویها پررنگتر میشود.
دکتر پرویز رزاقی، روانشناس درباره دلایل این جدایی این طور توضیح میدهد:«وقتی در زندگی مشترک نیازهای عاطفی، احساسی و جنسی زوجها به شکلهای مختلف تامین نشود ممکن است به جایی برسند که طلاق را آخرین راه تلقی کنند. شاید زن و شوهر از قبل هم مشکلاتی داشتهاند ولی به دلیل وجود فرزندان تا سر و سامان دادن آنها صبر کردهاند. بعضی وقتها مشکلات از ابتدا وجود نداشته است ولی بعدها در مسیر زندگی به وجود میآیند.
گاهی اوقات هم خطاهایی از زوجها سر میزند که از نظر طرف مقابل قابل قبول نیست و به طلاق منجر میشود. در نتیجه بعد از 30سال زندگی مشترک برای اینکه به آرامش برسند، از یکدیگر جدا میشوند. بهتر شدن وضعیت مالی و وجود احساسات تازه هم از جمله عوامل زمینهساز طلاق در سنین بالا به شمار میرود.»
هرایر دانلیان، روانشناس و مشاور هم علل جدایی در سنین بالا را در دو دسته قرار میدهد:«یک گروه از این علتها در طول زندگی پا برجا بوده، حل نشده و مزمن شدهاند. یعنی تنها بهانه برای تداوم زندگی زناشویی بچهها هستند. ممکن است افراد به ظاهر زندگی خوبی داشته باشند اما سرانجام از لحاظ روانی آستانه تحملشان تمام میشود و به اصطلاح میبرند.»
او در ادامه میگوید:«گروهی دیگر از مشکلات در اثر اتفاقات زندگی مانند ورشکستگی مالی، اعتیاد، بالارفتن سن، مرگ یکی از عزیزان، حوادث محیطی، تغییرات شخصیتی و حتی خیانت ایجاد میشوند. مجموعه این عوامل باعث میشوند که زوجها در سنین بالا تصمیم به طلاق بگیرند.
علاوه بر این گروهی از افراد با بالارفتن سنشان به دنبال رضایت بیشتر از خود هستند. یعنی وارد مرحلهای میشوند که فرزندانشان بزرگ شده و ازدواج کردهاند و دغدغههای زندگیشان کاهش یافته است. آنها به پشت سرشان نگاه میکنند تا ببینید آیا از زندگی رضایت دارند؟ در این صورت از مرگ نمیترسند اما اگر از زندگی راضی نباشند ترس از مرگ سراغشان میآید. بهطور معمول مردها بیشتر به دنبال رضایت از خود هستند و به خودشان بیشتر اهمیت میدهند.»