• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 198)
دوشنبه 27/3/1392 - 14:14 -0 تشکر 612350
نوشتاری در باب تعزیه

به قلم اُستاد ِ گرانقدر : دکتر عبدالحسین زرّین کوب

مردها در زیربرق آفتاب بر روی زمین نشسته اند. زنها آنطرفتر با روهای پوشیده جای گرفته اند. دیوارها را سیاه پوشانده اند و از در و بام همه جا درد می بارد. در وسط مجلس فرش خاک آلوده ایی انداخته اند، و در کنار دیوار دوستکانی بزرگی پر از آب سرد گذاشته اند. اردوئی وحشتناک و ماتم زده، در میان معرکه است. اسبها شیهه می زنند و کودکان فریاد میکشند. زنها با لباس سیاه و ژندۀ اسیران ، چهرۀ ماتم زده و دردآلود دارند و اطفال با صورتهای زرد و نزار وحشت زده و خسته بنظر می رسند. عربها، با عقال و چپیه، حالتی گستاخ و بی رحمانه دارند. خودها و جوشن هاشان در زیر آفتاب برق میزند. چکمه هاشان، با مهمیزهای کهنه صدایی ناهنجار [تولید] میکند، چکاچاک شمشیرهایشان، صدای طبل و بوق آهنگ هولناک زشتی ساخته است. چند کلۀ مقوائی باریش های خون آلود بر روی نیزه اهی سیاه در حرکت است نعش های خونین و بیحرکت در روی تابوت ها و تخت ها دراز کشیده است. ابن سعد باریش سپید و جبۀ ترمه و عمامۀ شال کشمیری بر تخت روان تکیه زده است و غلامان بر روی سرش چتر نگه داشته اندو فرنگی با عینک سبز و کلاه حصیری آفتابه لگنی بر سمندی نشسته است و با دوربین موج جمعیت را تماشا میکند. صدای بوق و نی و زنجیر با شیهۀ اسب و غریو شتر بهم درآمیخته است و محشری برپا ساخته است. شبیه خوان جوانی، با عمّامۀ سیاه و شال سبز نوحه سرائی میکند. تماشائیان بگریه درمی آیند و بازیگران نیز، حتی قاتلان امام [حسین(ع] از فرط تأثر گریه می کنند. زنها شیون میکنند و بسر و سینه می کوبند. مردها دست بر پیشانی نهاده اند و آهسته اشک می ریزند. آنجا، مردی نشسته است که تعزیه گردانی با اوست، و او نوبت هریک از بازیگران را به اشارت دست معلوم میکند. اینجاکسی ایستاده است و بمردم گلاب و تُزیت میدهد و بر سر و رویشان کاه و خاک می پاشد.

دوشنبه 27/3/1392 - 14:16 - 0 تشکر 612351

این تصویریست که در ذهن من، از تعزیه های ولایات باقی مانده است، اما دیگران، کسانی که تعزیه های بزرگ تهران و تکیۀ دولت را دیده اند، تصویرهای دیگر، کهنه تر و شاید با شکوه تری را بخاطر دارند. نمونه ای از این تصویر های کهنه را، در کتاب «شرح زندگانی من» اثر عبدالله مستوفی میتوان دید (ج1 ص389 ببعد) و کهنه تر از ان توصیف هائی است که سیاحان فرهنگی گاهگاه در سیاخت نامه ای خویش از این مجالس آورده اند. در بین این فرنگی ها کسانی هم بوده اند، که نسخه های این تعزیه ها را جمع آوری کرده اند و حتی در طبع و ترجمۀ آنها نیز اهتمام ورزیده اند. چنانکه لوئیس پله سی و هفت مجلس تعزیه را بدست آورده است و با ترجمۀانگلیسی در دو جلد چاپ کرده است، و لیتن   نیز تعداد زیادی از این مجالس را جمع آورده است و چاپ سنگی کرده...


از این تعزیه ها، هنوز در دهکده ها و شهرها، نمونه هایی باقی ست و نویسندۀ آنها نیز غالباً معلوم نیشت. ظاهر آنست که هر دسته از بازیگران، باقتضای میل و یا مطابق وسائل و اسباب موجود در نسخۀ خویش تصرف میکنند و بحفظ و رعایت اصل متن چندان تقیدی ندارند

دوشنبه 27/3/1392 - 14:16 - 0 تشکر 612352

اما مضمون این تعزیه ها چیست؟ توصیف محالس و مقامات امامان و شهیدانست مع هذا اشخاص این نمایش ها منحصر به امامان یا حتی شهیدان کربلا نیست. پیغامبران ، پادشاهان، فرشتگان و حتی جنیان نیز در این داستانها نقشی و نوبتی دارند. مصائب و نوائبی که برای پیغامبران قدیم روی داده است، گاه دراین مجالس، بر روی صحنه میآید، اما فوی در پایان داستان، «گریز» میزنند و واقعۀ کربلا بیاد میآید.


قضیّۀ «شیر و فضه» حکایت غریبی ست که در آن نشان میدهند، ددان نیز از چنین جنایت هول انگیزی شرم داسته اند. داستان امیر تیمور و والی شام سرگذشت جالبی است که در آن معلوم می دارند، سفّاک جنایت کاری مانند تیمور لنگ نیز نمی توانسته چنین گناهی را بر اهل شام ببخشاید.


این تعزیه هل، از جهت شیوۀ ترکیب و بیان زیاده خشن و ساده و ابتدائی و بی رویه است. اسلوب مجلس آرائی آنها نیز ساده و ابتدائی است. نه حد و اندازه یی معین دارند و نه مثل نمایشنامه های قدیم فرنگی در آنها مراعات و حدتها ملحوظ میشود. بازیگران نیز از مردم ساده و عادی اند و تربیت و ذوقی ندارند. «نقش» و نوبتی راهم که بر عهده دارند، از روس نسخه میخوانند. حوادث، بدون رعایت زمان و مکان، بتوالی پیش می آیند. حجلۀ قاسم و تابوت علی اکبر، با تنور خولی و دیر ِ راهب همه بی ترتیب و تقریباً یکجا، روی تختی که در وسط تکیه است نمایش داده میشود و غالباً ظاهر صحنه ها نیز چندان عوض نمی شود. صحنه ها اکثراً ، خون آلود و وحشت انگیز است و از اینرو، در خاطر بینندگان علی الخصوص که از طبقۀ روستائیان و بازاریان باشند، تاثیر غم انگیزی دارند.


آنها حجلۀ قاسم را می آرایند و حال نومیدی و ناکامی این جوان نو رسیده را که در آستانۀ مرگ قدم بخلوتگاه  عشق میگذارد بیان می کنند. اینجا عباس (ع) ، با دستهای بریده مشک تیرخورده ای را به دندان می گیرد و با آه و افسوس بسوی خیمه ها روانه میشود. یکی لحظه یزید اسیران را در مجلس خویش می پذیرد و آنقدر گستاخی و بی ادبی میکند که فریاد اعتراض فرنگی بلند میشود. و لحظه ای دیگر در خرابۀ شام دختر پدر مردۀ بی نوائی، بهانه میگیرد و خوردنی نیخواهد. نیمشب جلّادان بخیمه می ایند و طَبَق ِ سرپوشیده ای ازجانب خلیفه برای او میآورند ؛ اما در این طبق چیزی جز سربریدۀ پدرش نیست. اینهمه مناظر ِ خشن و خون آلودست و بسا که بجای وحشت، حس نفرت پدید میاورد اما در سراسر آنها روح صفا و خلوص جلوه ئی تمام دارد. باوجود لحن عامیانه، و مناظر خون آلود و نفرت انگیز ، در اکثر این نمایشها سوزی و دردی بی اندازه هست. که در کسانی که حسّ دینی قوی دارند، تاثیر تمام دارد. و این حالی است که در همۀ درام های مذهبی و دینی اقوام جهان هست.

دوشنبه 27/3/1392 - 14:17 - 0 تشکر 612353

یادآوری مصائب و نوائب پیشینیان، در ضمن تقلید و نمایش، سابقه ای دراز دارد. بسیاری از اقوام جهان، اساطیر حزن انگیز خدایان و شاهان بدفرجام خویش را بوسیلۀ نمایشها ، تکرار می کندد و آنرا پایۀ عبرت و تذکر می شمارند. در یونان قدیم تراژدی از همین راه پدید آمد و جنبۀ دینی داشت. بابلی های کهن نیز ، تعزیه هایی درباب خدایان خویش داشتند. مصریهای قدیم نیز که ببقول هرودوت «از تمام اقوام جهان بیشتر روح دیانت دارند» نمایشنامه هایی درباب افسانۀ اوزیریس داشته اند که این مورخ بزرگ یونانی خود، وقتی آنرا تماشا کرده است. این تعزیۀ اوزیریس از قراری که علماء تحقیق کرده اند، تقریبا نوزده قرن قبل از میلاد در مصر رائج بوده است و بقدری شهرت و رواج داشته است که بر دیوار معابد قدیم مصر شرح و متن آنها نقش میشده است. مهرپرستان نیز چنانکه از اخبار و قرائن برمی آید چیزی سبیه به تعزیه در باب سرگذشت مهرنمایش می داده اند. در اروپا، مقارن آندوره ای که به قرون وسطی معروف است هم چیزی از نوع تعزیه و سبیه، نمایش میداده اند که موضوع اصلی آنها داستان عیسی و انبیای سلف و مقامات و رسولان و شهیدان نصاری بوده است. و اینگون تعزیه ها در فرانسه و انگلستان و بعضی دیگر از ممالک اروپا تا قرن شانزدهک رائج بود. چنانکه در زبان انگلیسی چهار مجموعۀ بزرگ از آنها موجود است که هریک را بنام شهری که گمان میرود این تعزیه ها در آنجا نوشتهت شده است، نام نهاده اند. این تعزیه ها را در اکثر میدانها و محوطه های جلوی کلیسا بیاد روز ولادت یا شهادت انبیاء و اولیاء نمایش میداده اند. بازیکنان سیارهم بوده اند و گفت و شنود ها هم بصورت شعر بوده است، نامش ابر آمر گاو  که اهل آن قریه هر ده سالی تعزیه ای مفصل در باب شهادت مسیح می گرفته اند و نیمی از اهل قریه در آن نمایش ها بازی میکرده اند. تعزیه نامه های این قریه را راهبان دیرنشین می نوشته اند، و گویند اهل قریه برای رهائی از وبائی که آنها را تهدید میکرد، نذر کردند که هر ده سالی یکبار تعزیه بگیرند و گرفتند و هنوز نوبت ها و «نقش » هایی که هریک از اهل قریه دراین نمایشنامه ها داشته اند، به ارث برعهدۀ فرزندان آنها مانده است.


خلاصه این نمایشه های مذهبی با آنکه در بعضی ممالک اروپا ممنونع هم هست بکلی از رونق نیفتاده است و هنوز در بعضی از مواقع ، معرکه راه می اندازند و تعزیه و شبیه می گیرند، و در بعضی مدارس مذهبی آمریکا و انگلستان، باین درام ها مذهبی زیاده توجه دارند. اما در ایران، این نمایشهای مذهبی چندان سابقۀ دراز نداردند.

دوشنبه 27/3/1392 - 14:18 - 0 تشکر 612354

با اینکه مراسم تعزیۀ محرم بدوران دیالمه بلکه بروزگار ابومسلم و حتی مختار می رسد، در کتهابهای قدیم شاهدی بروجود و رواج نایش و شبیه نیست. در سیاحت نام های سیّاحان قدیم اروپائی هم مرکزی از آن نیامده است. نسخه هایی هم که ااز این تعزیه نامه های فارسی اکون در دست ههست همگی تازه است و از اینرو احتمال داده اند که تعزیه در ایران از تفوذ و تاثیر نمایشنامه های فرهنگی پدید آمده است. این دعوی که خاورشناسان کرده اند، شاید از مبالغه خالی نباشد اما شک نیست که بهرحال علماء و مامّۀ مسلمانان، در قدیم بتقلید و نمایش نظر مساعد نداشته اند و انرا لغو و مذموم میشمرده اند. بعضی از اهل نظرهم ، چنین گمان برده اند که سبب بی التفاتی مسلمانان بنمایش و درام، این نکته بوده است که اعتماد بتقدیر و سرنوشت دیگر در نزدآنها جایی برای سعی و مجاهده و درآویختن با نوائب و دشواریهای روزگار – که درواقع اصل و بنیان نمایشنامه و درام همانست ـ باقی نمی گذاشته است.


حق اینست که این سخن یکسره درست نیست و اعتقاد بتقدیر و سرنوشت، برخلاف آنچه اکثر فرهنگی ها پنداشته اند، همه جا و دربین همۀ مسلمانان قولی رایج و مقبول نبوده است مع هذا، ایینگونه درام ها بارنخست در بین روستائیان و بازاریان که خود بهرحال بیش از سایر طبقات تقدیر و سرنوشت اعتقاد داشته اند، پدید آمده است و تقریباً در بین همان طبقه نیز هنوز شهرت و رواج دارد.


باری، بی التفاتی مسلمانان بتقلید و نمایش بی شک سبب شده است که این شیوۀ سخن قبول و رواج نیابد و همچنان بازاری و بدوی باقی بماند.

دوشنبه 27/3/1392 - 14:18 - 0 تشکر 612355

در بارۀ ارزش این تعزیه نامه ها، اینقدر می توان گفت که سادگی و بی تکلفی مهمتری نمزیت آنهاست. لوئیس پلی میگوید که اگر میزان و ملاک قبول و شهرت درام تاثیری باشد که در خوانندگان و شنوندگان دارد، هیچ نمایشنامه ای بالاتر از اینها نیسست. و فردریش روزن، در مقدمه ای که بر مجموعۀ «تعزیه در ایران» تالیف لیتن نوشته است، میگوید «در هیچ جای دیگر انسان همدردی عمومی و عمیق نسبت بسرنوشت قهرمانان درام، بقدری که در تعزیههای ایران هست احساس نمی کند» بعضی دیگر از منتقدان اروپائی نیز قدرت تاثیر این نمایشنامه ها را ستوده اند چنانکه ماکالی این آثار را جاودانی شمرده است و ماثیو آرنولود آنها را بدیدۀ تحسین نگریسته است. حقیقت آنست که برای فهم و شناخت ارزش واقعی این آثار نباید فراموش کرد که مضامین آنها تا حدی دنبالۀ اصول و ارکان مذهب و کیش بشماربوده است و کسانی هم که در این مجالس حاضر میشده اند ذهنشان از تأثر نسبت به فاجعۀ کربلا خالی نبوده است. نهایت انکه سازندگان این نمایشنامه ها آنقدر قریحه و استعداد نداشته اند ککه توانند حرفۀ خود را بپایۀ هنر برسانند، کسانی نیز که از موهبت ذوق و استعداد محروم نبوده اند، باین ادب عامیانه وبازاری سر فرود نمی اورده اند و همین نکته سبب شده است که این نمایشنامه ها هیچ ترقی و توسعه نیابد و همچنان در مرحلۀ ساده و ابتدائی باقی بماند.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.