• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادب و هنر > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادب و هنر (بازدید: 347)
پنج شنبه 23/3/1392 - 11:14 -0 تشکر 611233
نگاهی به نمایش

نگاهی به نمایش

در نمایش چهار صندوق شادی تیپ های "سروناز" (دختری بازیگوش که پهلوان شهر عاشق او می شود و عشق را بر ثروت ارجح می دارد)، "پهلوان رستم"، "سیاه" و "پیرمرد" که بازیگران گروه نمایش "بی بی" را تشکیل می دهند، می خواهند به روال معمول نمایشی را برای اجرا در سطح شهر آماده کنند؛ ناگهان خبر می رسد که حاکم شهر فعالیت آنها را ممنوع کرده زیرا نمایش های آنها موجب ناراحتی "فامیلِ دورِ" حاکم شده است.

اعضای گروه، ناامید از نمایش تصمیم می گیرند به شهری دیگر بروند و کاری دیگر پیشه کنند، اما "بی بی" که مصمم به اجرای نمایش است، تصمیم می گیرد به وصیت پدرش عمل کند: پدرش وصیت کرده بود که به هنگام مشکل، داستان سیاه و سلطان را اجرا کند که سیاه برای شاد کردن دختر پادشاه که نمی خندد به کاخ سلطان می رود و موفق می شود شادی را به قصر بازگرداند

. به هنگام اجرای این نمایش، ماموران حاکم می آیند تا گروه نمایش بی بی را از شهر اخراج کنند، اما گروه نمایش -بی بی- با اجرای خیمه شب بازی می تواند آنها را فریب دهد و شادی آفرین باشد تا ماموران از اخراج آنها منصرف شوند.

ناصر آویژه تلاش کرده تا با استفاده از داستان های کهن، ضرب المثل ها، شیوه های اجرایی همچون پرده خوانی و خیمه شب بازی و روحوضی و سیاه، داستان مذکور را به نمایش بگذارد، مکمل این شیوه های اجرایی موسیقی و آواز خوانی بازیگران است که در نهایت نمایشی شاد و ترکیبی را ارائه می دهد.

هدف نمایش این است تا کودکان را با شیوه های قدیمی نمایش ایرانی و تیپ هایی چون ،سیاه-، -بی بی-، -پهلوان رستم-، که در تجربۀ روزمره زندگی کودکان حضور ندارند، و تم هایی چون فداکاری، اتحاد، و چنین آموزه های اخلاقی ای که در نمایش های ایرانی وجود دارد، آشنا کند.

از منظر تاریخی نمایش چهار صندوق که -سیاه- در آن نقش دارد، محصول تغییر شیوۀ اجرایی در نمایشی به همین نام، در اواخر دوره صفویه و زندیه، بود؛ در آن نمایش اجراگرانی بودند که از صندوق ها بیرون می آمدند و پس از اجرای طولانی باز به صندوق باز می گشتند.

 با حفظ صندوق ها و دخالت دادن شخصیت هایی همچون سیاه و داستان های عاشقانه،به داستانی کمیک تبدیل شد که مواد اصلی اش را از دیگر نمونه های نمایشی همچون خیمه شب بازی و تقلید وام گرفت. پس این نوع از نمایش محصول ترکیب انواع دیگر نمایشی است.

 این ویژگی ترکیبی می تواند نمایش چهار صندوق را از حالت ابتدایی اش برون آورد و به آن اهمیتی دیگرگون ببخشد. بدین طریق که این شیوه نمایش دارای داستان و تیپ های متضاد می شود که در رابطه با یکدیگر موقعیت های شادی آفرینی را به وجود می آورند. در نتیجه استفاده از دیگر شیوه های اجرایی در نمایش ناصر آویژه نه امری بکر و نوآورانه، بلکه ذاتی این نوع نمایش، پس از دورۀ تحول، شده است.

در نمایش آویژه بعضاً ترکیب صحیح نمایش چهارصندوق قدیمی با دیگر شیوه های نمایش اجرا را مشاهده می کنیم. در صحنه ای که ماموران حاکم در جستجوی گروه نمایش "بی بی" هستند تا آنها را از شهر اخراج کنند، به پیشنهادِ پیرمرد برای فریبِ ماموران، خیمه ای بر پا می کنند تا هم نمایش خود را اجرا و هم ماموران را سرگرم کنند.

 از این رو خیمه ای برپا می شود و عروسک سیاه و داستان ازدواج پهلوان رستم و سروناز نمایش داده می شود. این صحنه نمونه ای است که به درستی از شیوه نمایش در نمایش استفاده شده است؛ زیرا در جهت داستان اصلی نمایش است و به ماموران نشان می دهد اخراج گروه به حکم حاکم (به دلیل نارحت شدن فامیل دور حاکم) نادرست است؛ آنان شادی آفرینند و کسی را آزرده نمی سازند.

از سویی دیگر منطق تحول تیپ ها به عروسک نیز صحیح است؛ چرا که تیپ های سیاه، پهلوان رستم و سروناز با رفتن به درون خیمه از برای پنهان شدن از ماموران، منطبق با تیپ های عروسکی خیمه شب بازی و "تمِ" ازدواج در این نوع نمایشی هستند. ایراد این وضعیت، نحوۀ تبدیل بازیگران به عروسک است.

 این تبدیل جادویی که می توانست فرآیندی نمایشی را طی کند نادیده گرفته شده و زمانی متوجه می شویم این تبدیل رخ داده که با رفتن ماموران، بازیگران از خیمه بیرون می آیند و از اینکه به هیئت انسانی در آمده اند متعجب می شوند تا به تماشاگر بگویند این تبدیل جادویی رخ داده است، اما در خیال! فقدان نمایش "جهان خیال انگیز" و "تخیل" نمایشی موجب می شود تنها به خیال تماشاگر اکتفا شود.

از مواردی که موجب می شود ساز و کار خیال انگیز جهان افسانه ها و فضاهای متعددی چون خانه بی بی، نمایش در سطح شهر، قصر پادشاه و بر پا شدن خیمه به وجود نیاید، دکور صحنه است. دکور نمایش مشتمل بر یک سکوی گرد در وسط صحنه، چهار صندوق، پرده ای آبی با خورشیدی در وسط آن که تداعی کننده آسمان است و سه طاقی در چپ و راست و انتهای صحنه که بیشتر ترفندی است بر پنهان کردن وسایل صحنه ها و ورود و خروج بازیگران.

اگر به پیچیدگی داستان و صحنه های متعدد آن دقت شود می بینیم که ضروری است دکور باید فضایی خلق کند که تداعی گر آن فضاهای گوناگون باشد. کارگردان با این ایده که دکوری در نظر گیرد که بتواند تمام فضاهای گوناگون را تداعی کند، نخستین خطایش برای نمایش آن فضاهای گوناگون را انجام داده است.

نمی توان این مسئله را اینگونه توجیه کرد که چون نمایش سنتی تخت حوضی بر سکویی انجام می شد ما هم این ایده را بر صحنۀ تئاتر به کار برده ایم؛ در حالی که نوع صحنه نمایش تخت حوضی متأثر از ضرورت و محدودیت مکان (که فی المثل در حیات خانه ای انجام می گرفت) بود.

در حالی که بر صحنه تئاتر چنین ضرورتی اساساً وجود ندارد. مگر آنکه فکر نشده به چینش صحنه بپردازیم. لحاظ کردن دکوری که بتواند صحنه های افسانه ای و متعدد را تشخص بخشد، هم به شیوۀ "بازی در بازی" و تحول شخصیتی به شخصیتی دیگر کمک می کرد و هم به جذابیت بصری نمایش می افزود و هم به صحنه ها و بازیگران تشخص می بخشید.

در باب نورپردازی کار نیز نکات فوق وارد است. زیرا "نور" کاربردی ندارد که با افکار شخصیت ها، موقعیت ها و مکان های متفاوت، مرتبط باشد؛ و تنها به نوری ساده، صرفاً جهت روشنایی صحنه، اکتفا شده است. اگر اندیشه ای برای نورپردازی وجود داشت، نمی بایست همان نوری که خانۀ بی بی را روشن می کند را در صحنه ای که بازیگران فی المثل بر کشتی کوچکی سفر می کنند، مشاهده می کردیم؛ گویی هیچ تلالوی آب و هیچ رنگی وجود ندارد.

یکی از مواردی که کارگردان و نویسنده را در خلق فضاهای مذکور دچار مشکل کرده، زیاد بودن پیچیدگی داستان نسبت به زمان اجرا است. در نمایش "یک ساعته" که ۱۰ تا ۱۵ دقیقه صرف موسیقی و آواز با ریتم تند که صرفاً هیجان زا است، می شود، ۴۵ دقیقه زمان مفید برای بیان و نمایش داستان باقی می ماند. در این ۴۵ دقیقه آنچه که می بینیم به شرح زیر است:

تیپ ها یک به یک از صندوق بیرون می آیند و خود را معرفی می کنند، تصمیم به برپایی نمایش پس از شوخی ها و اختلافاتی که میان شان رخ می دهد می گیرند.

در شهر خبر می دهند که گروه "بی بی" نمی تواند نمایش دهد، ناامیدی بازیگران و تصمیم به جدایی از گروه، "بی بی" تصمیم می گیرد تا نمایشی که پدرش وصیت کرده بود را اجرا کند، از گذشته پدرش حرف می زند، بازیگران وسوسه می شوند دوباره با "بی بی" همکاری کنند، اما "بی بی" برای تنبیه آنها ابتدا نمی پذیرد، اجرای نمایش سیاه و سلطان، نیمه کاره بودن نمایش تا اینکه پیرمرد گروه که همه فکر می کردند لال است به حرف در می آید، از گذشته خود می گوید، او که پایان نمایش سیاه و سلطان را در کتابی خوانده بود ادامه داستان را به شیوه پرده خوانی اجرا می کند، ماموران حاکم برای دستگیری و اخراج گروه نمایش "بی بی" وارد می شوند، برای فریب آنها خیمه شب بازی برپا می کنند، بازیگران داخل خیمه می روند و به عروسک بدل می شوند و...

آیا کمیت صحنه ها و رویدادهای مذکور برای یک نمایش ۴۵ دقیقه ای برای کودک زیاد نیست؟ بی تردید می توان مدعی شد که "نه زیاد نیست"، اما از همینرو است که فرصت کافی برای خیال پردازی، پرداخت و اجرای مفاهیم و موقعیت های افسانه گون داستان وجود ندارد.

به طور کلی کارگردان و نویسنده می بایست به میزانسن و پرداخت داستان توجه بیشتری نشان می دادند تا جزئیات دراماتیک و جادویی چون تغییر شخصیت ها به عروسک به درستی اجرا شوند؛ در همین باب نحوۀ نورپردازی نیز می توانست به خلق فضاهای افسانه ای چون قصر پادشاه کمک کند، اما به نورهای عمومی اکتفا شده تا صرفاً نمایش اجرا شود.

کارگردان تمام تلاش خود را کرده تا فضایی شاد به وجود آورد و در این تلاش جزئیات خلق فضای "رمانس" گونه داستان و قدرت جادویی نمایشگران که می توانند دفع شر کنند، فراموش شده است اما به جای توجه به چنین فضاسازی ها و خلق تصاویری، این کار مملو از موسیقی و آواز است، که از قضا به درام آسیب رسانده اند.

موارد فوق تنها به این نمایش محدود نمی شوند، بلکه روح حاکم بر نمایش کودک چنین است. در نمایش کودک معمولاً بخش زیادی از کارها به موسیقی و آواز اختصاص دارد، همواره در ابتدای نمایش با تماشاگران سلام و احوال پرسی می کنند، بازیگران به میان تماشاگران می آیند تا ارتباط ملموسی با کودکان برقرار کنند! داستان های کهن را دست آویز قرار می دهند، بی آنکه به ضرورت ها و نیازهای معاصر کودک پاسخی دهند.

حاکم بودن چنین سیستمی نشان می دهد که دانشگاه های ما نتوانسته اند نیروهایی مبدع و متخصص در این حوزه تربیت کنند و مدیریت این حوزه نیز اساساً در پی خلاقیت و آثاری که از اصول دراماتیک و جذابیت بصری بهره داشته باشند، نیست. بهتر است متخصصان این حوزه در اندیشۀ چاره ای برای حل معضل مذکور باشند و مدیریت نیز اجرای تئاتر کودک را جدی گرفته و بهتر بشناسد.

منبع :سایت تبیان زنجان .

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.