• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن شمال > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
شمال (بازدید: 533)
چهارشنبه 22/3/1392 - 13:17 -0 تشکر 610984
گیلان، مهد تمدن یونان باستان

برگرفته از: http://www.allempires.com/forum/forum_posts.asp?TID=27709

  از كوه بلند سماموس تا كوه اسپیناس سرزمینی است كه همچون نام این دو كوه ریشه در تمدن كهن یونان باستان دارد و چه بسا مهد این تمدن باشد، مهاجرت یونانیها از منطقه‌ای در شمال و شمال‌غربی ایران و از طریق آسیای صغیر به سرزمین كنونی یونان تقریبا امری ثابت شده است، همانطور كه می دانیم در زبان انگلیسی یونانیها با نامی بسیار مشابه به نام گیلك به صورت گریك (Greek) (تبدیل شدن صدای ر به ل در زمانهای هندواروپایی امری طبیعی است) خطاب می‌شوند، با مراجع به دیكشنری آكسفورد یا یك دائرةالمعارف می‌بینیم كه آنچنانكه در این سایت: http://www.ahistoryofgreece.com بدان اشاره شده است، به نقل از ارسطو گریك برگرفته از واژه گریكوی (Garikoi) كه نام پیش از تاریخ (تاریخ مكتوب) مردمان یونانی است، می‌باشد.
در مورد ریشه‌یابی نام گریك (گریكوی) نیز تحقیقاتی صورت گرفته و نكته جالب اینجاست كه بر اساس نامی كه یونانیها خود را به آن خطاب می‌كنند یعنی «هل» یا «هلن» كه برگرفته از هِلوی (Helloi) و سِلوی (Selloi) می‌باشد به معنای خاك و گِل (Soil در زبان انگلیسی) تعبیر شده است چراكه تبدیل شدن اصوات «گ/ك»، «س» و «ه» در زبانهای هنداروپایی كاملا متداول است (آنچنانكه ما سِند را هِند خوانده و Gelū در زبان لاتین به Cold در زبان انگلیسی و سرد در زبان پارسی تبدیل شده است) به هر حال این فرض كه گِل (خاك) یا گیل نام اصلی این قوم و سرزمین گیلان موطن اصلی آنان باشد منطقی به نظر می‌رسد، البته در سرزمین گیلان مناطقی همچون هلستان (سرزمین هل‌ها) و یا هله‌شی نیز وجود دارد كه نشان می‌دهد نام هل یا هلن نیز به گونه‌ای در این سرزمین كاربرد داشته است.
هردودت مورخ شهیر یونانی در قرن پنجم قبل از میلاد در مورد قومی ایرانی به نام گِلونی (Geloni) كه در شمال سرزمین ایران سكونت داشته‌اند بدین صورت بیان می‌دارد:
 
«گِلونی سرزمینی است كه تمام خانه‌ها و تمام معابد آن به طور كامل از چوب ساخته شده‌اند، در اینجا معابدی وجود دارند كه برای خدایان یونانی بنا شده‌اند كه با اسلوبی یونانی با تمثالها، قربانگاهها و زیارتگاههایی همه از جنس چوب آراسته گشته‌اند. در آنجا حتی مراسمی هر سه سال یك‌بار برای بَخوس (Bacchus) برگزار شده و مردم بومی در شور و هیجانی وافر برای خدای یونانی قرار می‌گیرند. حقیقت امر این است كه گِلونیها از لحاظ باستانی یونانی بوده‌اند و از كارگاههایشان در سواحل دریا رانده شده و بدین منطقه مهاجرت كرده‌اند. آنان اكنون به زبانی سخن می‌گویند كه نیمی یونانی است و نیم سكایی.» (هرودوت، كتاب چهارم، بخش 108)
 
استرابو دیگر مورخ شهیر یونانی نیز گیلانیها را با نام گِلائه (Gelae) مورد اشاره قرار داده است، همانطوركه در اینجا می‌توانید بخوانید:
http://www.perseus.tufts.edu/cgi-bin/ptext?doc=Perseus:text:1999.01.0198&query=section%3D%23477
 
استرابو مكان دقیق سرزمین گیلانیها در جنوب دریای خزر (Caspian Sea) و شرق ارمنستان را بیان داشته و گِلائه را در كنار كادوسی (Cadusii)، آماردی (Amardi)، ویتی (Vitii) و آناریاكا (Anariacae) یكی از پنج قوم ساكن در این منطقه عنوان می‌دارد و به وجود آثاری از یونانیان و شیوه تدفین یونانی در این منظقه اشاره می‌كند.

چهارشنبه 22/3/1392 - 13:18 - 0 تشکر 610985

در مورد آثار باستانی بر جای‌مانده در گیلان، به طور مسلم یكی از بارزترین آنها محوطه باستانی مارلیك در نزدیكی شهر رودبار است، با نگاهی اجمالی به برخی از آثار برجای مانده در این منطقه كه به مراتب از آثار مشابه یونانی قدمت بیشتری دارند، می‌بینیم كه فرهنگ و تمدن یونانی در این آثار كاملا مشهود است، به طور مثال یكی از این آثار را در شكل زیر می‌بینید:




به راستی كه آنچنانكه هرودوت عنوان كرده تركیبی از فرهنگ سكایی و یونانی در این جام طلایی مارلیك در گیلان به چشم می‌خورد، در قسمت بالا گریفین سكایی (عقاب-شیر) كه البته این خود نیز ریشه یونانی دارد مشاهده می‌شود و در قسمت پایین پگاسوس یا همان اسب تك‌شاخ معروف یونانی دیده می‌شود.

چهارشنبه 22/3/1392 - 13:18 - 0 تشکر 610986

نماد گریفین در یكی از معروف‌ترین آثار برحای مانده سكایی (یافته شده در كشور اكراین، شهر Ordzhonikidze):




پس از مارلیك یكی دیگر از محوطه‌های باستانی گیلان كه شهرت جهانی دارد املش است، در این مورد تنها اشاره به چند سایت ایرانی می‌كنم:

http://guilan.irib.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=1256&Itemid=241


پروفسور آندره گدار كه اولین رئیس مؤسسه ی باستان شناسی ایران بود ، جنس اشیای به دست آمده از گورستان های نواحی املش ، پیركوه ، دیلم و دیگر روستاها را بیشتر از سفال سرخ رنگ دانسته است. طبق نظر او در گورستان های دیلم ، اشیای سفالی منقوش اگر هم وجود داشته باشد كشف نشده است ، اما مقدار زیاد اشیای طلا و نقره كشف شده در این ناحیه نشان می دهد تزئینات آنها گاهی با هنر یونانی ها یا هنر آتروسك وابسته بوده است.

http://iran-travel.blogfa.com/post-72.aspx

در فاصله یکصد کیلومتری کلاردشت درشمال ایران ، محلی که بر حسب تصاد ف جام زرین مارلیک در  آن کشف گردید تعدادی تل های کوچک و بزرگ سر سبز قرار دارد و در آن حوالی وجود قبرستان های اطراف املش پیر کوه و دیلم مشاهده می شود. این محل تعدادی از کاوشگران غیر رسمی و غیر مجاز ر ا به سوی خود جلب نمود و در طی چند مرحله عملیات مخفی مورد کاوش قرار گرفت و ظروف و اشیائی چند درکاوش ها به دست آمد ؛ تعدادی از آنها به دست دلالان افتاد و تعدادی نیز در موزه ها محفوظ گردید. غالب اشیاء مزبور قطعاتی از سفالینه سرخ فام هستند که به اشکال خاصی از نقوش انسانی و حیوانی ساخته شده اند و غالبا جنبه کاربردی مانند پیه سوز و روغن دان و پیمانه دارند . روی تعدادی از این اشیاء هیچگونه تزئینی انجام نشده ( خصوصا سفال های ناحیه دیلم ) در مقابل تعداد زیادی ظروف و فرم های تزئینی زرین و سیمین در آنجا کشف شد که تزئینات انسانی آنها به خصوص از نظر فیگور و حرکت بدن نحوه قرار گرفتن پرسوناژ وحالت رزمی یا جنگی که بخود گرفته سبب شد کارشناسان آنها را با هنر یونانی و هنر اتروسک ( ناحیه ای در ایتالیای مرکزی ) خویشاوند بدانند . این آثارمربوط به اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول قبل از میلاد می باشند. ظروف سفالین ناحیه املش قرمز روشن تا نخودی بوده و با نمونه های کشف شده د ر نواحی مجاور شمالی یعنی د ر مناطق گرگان و تورنگ تپه و همچنین تپه خوروین ، پاشا تپه در قسمت های داخلی  فلات ایران ودرکنار کوهپایه های البرز متفاوت هستند .


به هر تقدیر در این تاپیك: http://www.allempires.com/forum/forum_posts.asp?TID=24888 كه اساسا در مورد روستای كندلوس (از خدایان جنگ یونان باستان) ایجاد كرده بودم، مطالب بسیاری در مورد اشتراكات گیلانیها و یونانیها به زبان انگلیسی نگاشته‌ام كه عنوان كردن تمام آنها در اینجا نیازمند صرف زمان بسیار است، در انتها ذكر ورزشهای سنتی گیلان همچون ورزش گیله‌مردی كه با جزئیات بسیار شبیه ورزش رسمی یونان باستان پانکریشن (Pankration) كه تركیبی از كشتی و بوكس بوده است، می‌باشد، شاید جالب باشد.


چهارشنبه 22/3/1392 - 13:19 - 0 تشکر 610988




در زمینه زبان گیلكی و رابطه آن با زبان یونانی نیز باید به مواردی اشاره كنم،‌ نكته اول اینكه وجه تسمیه  بسیاری از شهرهای استان گیلان و همچنین مازندران را می‌توان از طریق زبان یونانی توضیح داد، به طور مثال در غربی‌ترین نقطه یعنی شهر آستارا می‌تواند برگرفته از یكی از الهه‌های یونانی به همین نام (Astra) باشد كه معادل فارسی آن واژه «ستاره» است، نام مرداب انزلی كه بزرگترین مرداب كشور است نیز می‌تواند از واژه یونانی آنزولیا یا آزولیا (Azollya) كه به معنای مرداب یا به صورت دقیق‌تر مرده در خشكی (Azo=خشكی و ollyo=مرده) است، گرفته شده باشد، واژه انگلیسی آزولا (Azolla) كه نام نوعی جلبك است كه در مرداب انزلی نیز به وفور یافت می‌شود از همین واژه یونانی گرفته شده است: http://www.mydocument.ir/main/index.php?article=3365


اما در زبان گیلكی نیز واژگان بسیاری وجود دارند كه ریشه یونانی دارند، به طور مثال واژه «خوس» در زبان گیلكی به معنای سرفه می‌باشد، البته این واژه ریشه‌ای هندواروپایی دارد و دیگر زبانهای هندواروپایی نیز واژگان مشابه وجود دارند، مانند خنسی (Khansi) در زبان هندی ولی واژه یونانی وِخوس (Vikhos) بیشترین شباهت را به این واژه گیلكی دارد، معادل واژه انگلیسی Cough به معنای سرفه در دیگر زبانها: http://en.wiktionary.org/wiki/cough

واژه گیلكی «چیچیلاس» به معنای سنجاقك نیز به احتمال زیاد ریشه یونانی دارد، دلیل این نام گذاری مانند واژه یونانی «چریسالیس» به معنای شفیره پروانه می‌تواند طلایی رنگ بودن این حشره باشد:

http://en.wikipedia.org/wiki/Pupa#Chrysalis





واژه گیلكی دیگری را كه می‌توانم به آن اشاره كنم واژه «كونوس» به معنای ازگیل است، این واژه (Konos) در زبان یونانی به معنای میوه كاج می‌باشد كه واژه انگلیسی Cone نیز از آن گرفته شده است، این احتمال وجود دارد كه این واژه در طول زمان تغییر معنایی پیدا كرده باشد.

واژه‌های مشابه بسیاری از این دست وجود دارند و چندین و چند واژه دیگر كه می‌توان آنها را دارای ریشه یونانی دانست نیز با یك تغییر آوایی هنوز در زبان گیلكی مورد استفاده قرار می‌گیرند، البته اینها هیچدام نمی‌توانند منكر این امر باشند كه گیلكی مانند مازندرانی، لری،‌ پارسی، كردی و غیره یك زبان ایرانی است.



چهارشنبه 22/3/1392 - 13:20 - 0 تشکر 610990


ذكر این نكته اهمیت دارد كه دامنه فرهنگ یونانی تنها محدود به گیلان نمی‌شود و در بخش غربی مازندران نیز این فرهنگ نفوذ بسیاری پیدا كرده است، همانطور كه اشاره كردم نام روستای كندلوس به احتمال زیاد برگرفته از نام یكی از خدایان یونان باستان است، نكته جالب اینجاست كه روستایی دقیقا به همین نام كندلوس با الگوی معماری بسیار مشابه با روستای كندلوس مازندران در یونان نیز وجود دارد: http://www.gtp.gr/Locpage.asp?id=8810


روستای كندلوس، تگی، یونان:




روستای كندلوس، مازندران، ایران:




نام رود چالوس كه از طولانی‌ترین رودهای استان مازندران است نیز به احتمال زیاد از نام اچالوس (Achelous) نام خدای رود یونان باستان گرفته شده است كه طولانی‌ترین رود كشور یونان نیز به همین نام است: http://en.wikipedia.org/wiki/Achelous_River 


نام شهر نكا نیز همانطوركه در این سایت بدان اشاره شده است: http://www.neka7.blogfa.com/post-2.aspx احتمالا  از واژه نكاتور به معنای پیروز و همچنین الهه نیكا (نایك Nike در زبان انگلیسی) كه پیروزی‌بخش است گرفته شده است.

چهارشنبه 22/3/1392 - 13:20 - 0 تشکر 610991

مجسمه نیكا/نایك در یونان:




مجسمه‌ای مشابه در فومن گیلان:




دره زیبای زانوس نیز به احتمال زیاد نامی یونانی دارد، زانوس یا همانطوركه مازندرانیها خود آن را تلفظ می‌كنند یعنی زانِس (Zanes) نام زئوس، خدای خدایان یونانیان، در لهجه كرتی (Cretan) زبان یونانی است، نكته جالب اینجاست كه دره‌ای باستانی به همین نام نیز در سرزمین كرت وجود دارد و همانطوركه در اینجا می‌خوانید: http://www.zoniana.gr/name_en.htm ساكنین یونانی این منطقه هنوز در این دره به نیایش پرداخته و از خدای خدایان یونانی می‌خواهند كه به خواسته آنان گوش فرا دهد.


البته در این سایت: http://www.classicistranieri.com/english/1/9/1/5/19153/19153-h/19153-h.htm اشاره شده است كه واژه زانس (Zanes) كه به صورت زان (Zan) و زون (Zone) نیز تلفظ می‌شده است كه آن را زئوس كرت (Zeus of Crete) نیز می خوانند با زئوس، خدای خدایان یونانی، می‌تواند متفاوت باشد و این واژه هرچند نام خدای اصلی این سرزمین است ولی ممكن است در اصل معنای خورشید معادل سان (Sun) در زبان انگلیسی، بدهد و خدای خورشید باشد.


به هر حال می‌توان خود واژه مازندران را نیز  با این واژه مرتبط دانست و معنای آن را در زبان یونانی به صورت «هدیه خدای بزرگ» (Ma-Zan-Doron) دانست، پسوند -doron به معنای هدیه‌ یا نعمت در بسیاری از واژگان تركیبی یونانی مانند تئودور (Theodore) كه نیز به معنی «هدیه خدا» است وجود دارد: http://www.absoluteastronomy.com/topics/Theodore


چهارشنبه 22/3/1392 - 13:21 - 0 تشکر 610994


متاسفانه در مورد تاریخ باستان سرزمین كهن گیلان تحقیقات كمی صورت گرفته است و اساسا تاریخ كهن این دیار چندان مورد توجه نبوده است، ولی به نظر می‌رسد هر نوع تحقیق در این راستا منجر به یافتن ارتباطی بین گیلانیها و یونانیها می‌شود، به طور مثال قومی به نام گیل (Gill) نیز در هندوستان ساكن هستند،‌ با رجوع به یك دائره‌المعارف خواهیم دید كه همانطور كه در اینجا:


http://en.wikipedia.org/wiki/Gill_(clan)



بدان اشاره شده است، به احتمال زیاد این قوم از جنوب دریای خزر یعنی سرزمین گیلان به هند مهاجرت كرده و نام خود را نیز از همان سرزمین گرفته‌اند، ولی همانطور كه در همان مقاله در زمینه تئوری ریشه یونانی این قوم (Theory of Greek origin) می‌خوانید یك مورخ و دانشمند بزرگ هندی به نام Bhim Singh Dahiya با تحقیقاتی كه صورت داده است بدین نتیجه رسیده است كه این قوم در اصل یونانی بوده‌اند و نام خود را از گیلا (Gilla) فرزند هركول، قهرمان اسطوره‌ای یونان باستان، گرفته‌اند، زمان مهاجرت این قوم به هندوستان را نیز وی پس از حمله اسكندر مقدونی و تشكیل حكومتی یونانی در این سرزمین می‌داند كه البته در این صورت ممكن است ارتباط مستقیمی بین گیلانیها و گیلها وجود نداشته باشد مگر اینكه هر دو ریشه یونانی دارند.

چهارشنبه 22/3/1392 - 13:22 - 0 تشکر 610995



همانطوركه در اینجا در مورد تپه باستانی مارلیك می‌خوانید:


عده‌ای معتقدند که نام مارلیک به دلیل وفور مار در این تپه بر آنجا اطلاق شده‌است و افسانه مار و گنج در این تپه مصداق واقعی پیدا کرده‌است. اما برخی نیز مارلیک را یک واژهٔ تاریخی می‌دانند که از دو جز «مارد» و «لیک» ترکیب شده و معنای قوم «مارد» را می‌دهد.اینان استدلال می‌کنند که این کلمه در اصل «ماردلیک» بوده و با حذف «دال» مارلیک شده‌است. مارد اشاره به آمارد هاست و «لیک» هم همان «لک» است به پسوند مکان است که در واژه‌هایی نظیر اسکو+ لک (یکی از روستاهای رستم آباد رودبار) و گیل+ لک دیده می‌شود. اگر نظریه اخیر را قبول کنیم بی گمان باید گنجینهٔ مارلیک را متعلق به قوم آمارد بدانیم.

قبلا اشاره كردم كه استرابو به جزء گیلانیها (گلائه) به چند قوم دیگر ساكن در جنوب دریای خزر همچون آماردها و كادوسیها اشاره دارد، به نظر می‌رسد نظریه مربوط به مار و ارتباط اشیاء یافته شده در مارلیك با كادوسیها به جای آماردها با توجه به نوع اشیاء منطقی‌تر باشد، هرچندكه در مورد نام كادوسی بحث زیادی مطرح است، واژه كادوسی در لغت‌نامه دهخدا:

http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-75ef002211784098bae0246d6d338d76-fa.html

کادوسی . (اِخ ) نامی که یونانیان به مردم سرزمین گیلان یعنی گیل ها میداده اند.


در شكل زیر یكی دیگر از اشیای بسیار با ارزش یافت شده در تپه مارلیك گیلان را مشاهده می‌كنید:




شكل دو اژدها (مار) به هم پیچیده كه دارای دو بال بوده و حیوانی را در چنگ دارند بر روی این جام زرین مارلیك دیده می‌شود، واضح است این تصویر ذهن را معطوف به نشان پزشكی كه برگرفته از كادوسئوس یونانی است می‌اندازد:





یكی از جالب‌ترین مقالاتی كه در زمینه ارتباط بین گیلانیها و یونانیها مطالعه كرده‌ام مقاله‌ای است به نام «دو مار درهم پیچیده كادوسئوس» (THE DOUBLE HELIX OF THE CADUCEUS):
http://www.tribwatch.com/delymite.htm

گرچه این مقاله تا حدی مقولات را درهم پیچیده (مانند مرتبط دانستن دیلمیها و ایلامیها و مهاجرت ایلامی‌ها از سواحل دریای خزر به سواحل خلیج‌فارس) و نویسنده اعتقادات مذهبی خود را نیز در آن دخیل كرده است ولی نكات جالبی در آن وجود دارد،‌ یكی از این نكات اتحاد بین دو قوم یونانی‌تبار گلائه (گیلانیها) و دیلوس (دیلمیها) به شكل دو مار در هم‌پیچیده و پدید آمدن كادوسئوس یا همان قوم كادوسی است كه در اصل نشانی از این اتحاد می‌باشد. البته به نظر می‌رسد این اتحاد در اصل بین دو قوم باستانی ساكن در این منطقه یعنی گیلها و آماردها بوده است كه واژه گیله‌مردی (گیل-آماردی) از آن پدید آمده كه آنچنانكه در اولین پست اشاره كردم، این نام یك ورزش باستانی در سرزمین گیلانش است.





چهارشنبه 22/3/1392 - 13:23 - 0 تشکر 610997



نام شهر آمل در استان مازندران را برگرفته از قوم باستانی آمارد می‌دانند ولی به نظر می‌رسد كه بر اساس كتیبه‌های آشوری شهر آمل نیز قدمتی بسیار زیاد دارد، البته تبدیل شدن ل به ر در زبان آشوری نیز بعید نیست، به طور مثال اسرحدون پادشاه آشوری در اوایل قرن هفتم قبل از میلاد پس از اینكه خشثریته پادشاه ماد در پی گسترش قلمرو خود بوده و تبدیل به یك تهدید جدی برای امپراتوری آشور می‌شد، پرسش‌هایی از هاتف خدای شاماش درباره چاره گرفتاری‌ها و نگرانی‌های خود بدین صورت مطرح نموده است:


http://cdl.museum.upenn.edu/cgi-bin/cdlpager?caller=knp;project=saa


سال الولیم (یكی از سالهای آشوری)

آیا خشثریته كاریبتو را فتح خواهد كرد؟

آیا اسرحدون باید قاصد خود را به پیش خشثریته بفرستد؟

آیا دوسانی پادشاه اسپاردا زودتر به این شهر خواهد رسید یا خشثریته؟

آیا خشثریته یا دوسانی كیلمان را هم فتح خواهند كرد؟

آیا سردار شابوشو آمل را تسخیر خواهد مرد؟


در این سایت كه در مورد اسامی و اماكن اشاره شده در كتیبه‌های آشوری می‌باشد: http://knp.prs.heacademy.ac.uk/peoplegodsplaces نام آمل یا آمول (Amul) با توجه به متن كتیبه‌های آشوری در نزدیكی شهر كنونی آمل مازندران فرض گردیده است، نكته جالب اینجاست كه سرزمین اسپاردا یا ساپاردا نیز در همین منطقه در نظر گرفته شده است، این نام دقیقا مشابه با نامی است كه در كتیبه‌های پارسی باستان برای سرزمین لیدیه در غرب كشور كنونی تركیه به كاربرده می‌شده است، مسلما این نام با نام اسپارتا كه هم نام استانی است در كشور تركیه و هم نام شهری باستانی در یونان كه نبرد 300 تن از جنگجویان این شهر با خشایارشا شهرت جهانی دارد، ‌شباهبت بسیار دارد.




چهارشنبه 22/3/1392 - 13:23 - 0 تشکر 610999

شهرستان رودبار زیتون از شهرستان‌های جنوبی استان گیلان است. مرکز این شهرستان شهر رودبار است. شهرستان رودبار بخاطر داشتن باغهای زیتون شهرت دارد.


نكته مورد نظر اهمیت و جایگاه زیتون در سرزمینی است كه آثار باستانی آن آنچنانكه اشاره شد وجوه اشتراك بسیاری با فرهنگ و هنر یونانی دارد، در اینجا: http://en.wikipedia.org/wiki/Olive در مورد زیتون (Olive به انگلیسی) می‌توانید بخوانید كه این گیاه بومی كشورهای سواحل شرقی دریای مدیترانه (تركیه، سوریه،‌یونان و ...) و منطقه‌ای در جنوب‌غربی دریای خزر در شمال ایران است كه مسلما منظور استان گیلان می‌باشد.


اشاره به این یافته تاریخی در  اینجا لازم است: http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=755111


رشت - خبرگزاری مهر: پیش از این تصور می شد کشت زیتون در رودبار قدمت 800 ساله دارد اما تازه ترین کشفیات باستان شناسی در تپه باستانی "کلورز" رستم آباد بیانگر این است که کشت زیتون در این منطقه به بیش از دو هزار سال پیش باز می گردد.


نكته بسیار جالب این است كه نام تپه باستانی «كلورز» شباهت بسیاری به واژه یونانی «كلورس» دارد كه به معنی سبز یا دقیق‌تر سبز زیتونی است، واژگان بسیاری در زبان انگلیسی از این واژه یونانی گرفته شده‌اند كه می توان به طور مثال به كلوروفیل كه به پارسی سبزینه ترجمه شده است، اشاره كرد. كلورس (كلورا) نام یك زن زیبا یا حوری در اساطیر یونانی نیز می‌باشد كه نمادی از سبزی و بهار و طبیعت است.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.