سلام
الحمد لله الذی اکرمنی بک ایها الشهر المبارک
*******
اینجا میخواهیم از آدابی بگیم که بین رزمنده های عزیز مرسوم بود ...
انشاءالله که توفیق عمل هم پیدا بکنیم ...
ماندگار باشید
یا علی
اللهم ارزقنا توفیقالشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك
همراه شما در انجمن سیاسی anjoman.siasi@tebyan.org
و انجمن ورزش و تندرستی anjoman.varzesh@tebyan.org
کل آیتم ها 13
احترام سفره
از جمله آداب خوردن و آشامیدن، عادت خوب نشستن سر سفره بود كه به ندرت تر ك میشد. غذا هرچه خواهد باشد، كم یا زیاد، سرد یا گرم، اینها را میشد نادیده گرفت و به حساب جنگ و جبهه گذاشت. اینكه همین غذا را كسی ایستاده و به هیئت حیوان و یا نشسته و بدون سفره بخورد، جز در مواقعی خواص، كمتر از فردی سر میزد. حالا سفره چه باشد مهم نبود. میتوانست چفیهای، قطعه پارچهی پلاكاردی، پرچمی، صفحهی روزنامهای، تكه كاغذ یا مشمعی، در جعبه مهمات و حتی تخته سنگ مسطح و تمیزی باشد. اول تقید به اذكار پیش از دست بردن به سوی طعام، تا جایی كه بسیاری از برادران ولو شده بود لقمه به دهان برده را نگه دارند یا قاشق پر از ظرف غذا را به ظرف برگردانند، دعا و ثنا و استغاثه مخصوص غذایشان ترك نمیشد. دعاهای قبل از غذا بیشتر همان عبارت معروف بود، چون: «اللهم ارزقنا رزقا حلالاً طیباً واسعاً» و نظیر آن كه گاه جملههای كوتاهی چون: «زوجنا من الحور العین» را بدان میافزودند و به شوخی یا جدی یكپارچه با صدای بلند تكرار میكردند.، یا آنچه در نیات یا اغراضشا ن بود و بعضی اظهار میكردند، از جمله اینكه: «خدایا به قوت و غذا برای بنیهی دفاعی داشتن و حفاظت از حریم و حدود تو روی میآوریم.» بیشتر بعد از دور زدن دعا كه رسم بود نفر به نفر چیزی بگویند و حاضران با آمین جواب بدهند، نوبت به شوخ طبعیهایی میرسید كه به نسبت آمادگی بچهها گل میكرد، چون خواندن دعاهای آغازین سفره در آخر غذا، كنایه از اینكه: «ما سیر نشدهایم آقای شهردار و این غذاها به جاییمان نرسید! یك فكری بكن» و چون بدون استثنا در آخر دعا میكردند، اگرچه علیرغم میلشان! بنابراین دیگر حرجی نبود كه چه بگویند و چه نگویند. از آن جمله: «الهی به حق سید عرب و عجم كه این سفره معمور باد. همیشه پر از نعمت و نور باد. صدام از دو چشم كور باد».
اللهم عجل لولیک الفرج
یا حق
آداب قبل از خواب
خواندن سورهی واقعه از جمله آداب عمومی قبل از خواب بود كه اكثر مواقع برادران با هم میخواندند. گاهی، بچههای یك چادر از برادران مستقر در چادر همسایه دعوت میكردند كه به چادر بیایند و این برنامه را با هم اجرا كنند. بعد از تمام شدن سوره كه غالباً بچهها آن را حفظ بودند، نوبت دعا میرسید و آمین گفتن، كه عباراتی از آن تحت تأثیر آیات همین سوره بود چون: خداوندا، ما را جزو سابقین قرار بده و دیگری خداوندا، ما را جزو اصحاب شمال محسوب كن. گفتن صد و ده بار ذكر یا علی (ع) موقع خواب هم در این باب قابل یادآوری است كه معمول بعضی از برادران بود و اغلب سعی همه بر این بود كه جای خوابشان را در محلی از چادر بدهند كه رو به قبله باشد.
آداب روزه
در ایام ماه مبارك رمضان بعد از اعمال مشترك و غسل شب اول ماه، همه سعی میكردند واقعاً قدر شبهای قدر را بدانند. شبهای قدر و اعمال مناجات و تنهاییهایش. افرادی كه نمیتوانستند روزه بگیرند هم با افطار دادن، كم خوردن و كم خوابیدن سعی میكردند، چون روزهداران باشند. خلاصه ماه مبارك رمضان در جبهه حال و هوای خاص خودش را داشت.
بیدار شدن به موقع
بعد از خاموش شدن فانوس یا چراغ سنگر، بچهها مشغول ذكر گفتن و مناجات با خدا میشدند كه بخشی از آن، به نحوه و ساعت بیدار شدن، مربوط میشد. مثل خواندن آیهی آخر سورهی كهف، سه بار خواندن سورهی توحید كه بنابر روایتی در حكم تلاوت كل قرآن بوده و در آخر، دعا برای والدین و مؤمنین. همچنین خوابیدن نزدیك در ورودی، سنگر یا چادر، یكی دیگر از راههای به موقع بیدار شدن فرد و بیدار نكردن سایر برادران بود.
بهداشت غذا
همهی افراد قبل از هر چیز در خوردن و آشامیدن، مواظب حلال و حرام و نجس و پاك بودن لقمه بودند. اگر احیاناً در شرایطی قرار میگرفتند كه غذا مشكوك بود، اصلاً دست به آن نمیزدند. البته بچهها با این مسأله در مواقع خاصی روبهرو بودند. مثل نقل و انتقالات و جابجاییها و عبور از شهرها، یا اسیر كردن دشمن و به غنیمت گرفتن وسایل، همچنین قبل و بعد از غذا، دست و روی خود را میشستند. حتی هنگامی كه به آب و منبع آن دسترسی نداشتند، با یك لیوان آب این عمل مستحب را به جای میآوردند.
اول شهدا و بهشت زهرا (س)
سنت بچههای تهران بود كه وقتی از جبهه بازمیگشتند و به مرخصی میرفتند اول به دیدار شهدا و بهشت زهرا مشرف میشدند و بعد از تجدید خاطره و درد دل با دوستان و غبارروبی از مزار شهدا به خانه میرفتند. در راه بازگشت از مرخصی هم اول به بهشت زهرا میرفتند. در حقیقت بهشت زهرا اولین مكان دیدار و آخرین بخش خدا حافظی بود.
آیة الكرسی
هنگام جابهجایی یا رفتن و رسیدن به عملیات و موقع مرخصی رفتن به شهر، به طور دسته جمعی برای به سلامت بازگشتن به جبهه و شركت مجدد در عملیات همه با هم آیةالكرسی را قرائت میكردند و خود را با پوشش حفاظتی حق تعالی بیمه مینمودند.
اسم رمزشب
به منظور امنیت بیشتر برای هر شب اسم رمزی انتخاب میشد كه این اسم را معمولاً فرماندهی گردان تعیین میكرد و سه كلمه ای یا سه بخشی بود مثل: علی (ع) 13 رجب و «حسین (ع) 10محرم. گاهی این كلمه برگرفته شده از اسم كوچك و فامیلی شهدا و یا سن و سال شهادتشان بود و گاهی با یكی از چهار حرف فارسی «گ ، پ، ژ، چ» ساخته میشد مثل«ژاله» تا دشمن از گفتن آن عاجز باشد و در نتیجه موقع تردد خودش را لو بدهد.
بركت سفره
داشتن میهمان سر سفره در هر وعده غذا جزو ضروریات سفره بود و جمله رزمندگان سخت به آن پایبند. نشستن بر سر سفره بدون میهمان نزد خیلیها به اندازهای مورد كراهت بود كه ولو شده بود بروند از بیرون در محوطه كسی را پیدا كنند و بیاورند، به تنهایی غذا نمیخوردند. بعضی پا را از این فراتر گذاشته، سه_ چهار نفر از بچههای تر و فرز و قوی بلند میشدند و میرفتند به چادر كمین میزدند و یك نفر را ربوده و به زور با خودشان به عنوان میهمان میآوردند سر سفره. در صحنهای بسیار دیدنی!
به یاد عباس (ع)
در عملیات بدر در تاریخ 19/12/1363 كه با رمز یا زهرا (س) شروع شد، وقتی بچهها به رودخانهی دجله رسیدند، با وجودی كه عطش آنها را بیتاب كرده بود، به یاد ابوالفضلالعباس (ع) سردار سپاه آقا امام حسین (ع) از آب ننوشیدند و همه با هم زمزمه كردند: «تشنهی آب فراتم ای اجل مهلت بده...» و بعد قمقمههای خود را برای تبریك پر از آب كردند و به یاد حماسهآفرینیهای عاشورای حسینی گذشتند.