• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن شمال > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
شمال (بازدید: 338)
سه شنبه 7/3/1392 - 22:17 -0 تشکر 606873
شیخ حسن جوری

بر گرفته از: http://sheykhhassanjuri.blogfa.com/post/14

 شیخ خلیفه مازندرانی، پدیدآور و اندیشه‌ پرداز نهضت سربداران

  

نگاهی گذرا به سرگذشت شیخ خلیفه مازندرانی

 

 

از محضر شیخ بالوی آملی تا شهادت در مسجدی در سبزوار

شیخ خلیفه، یکی از شیوخ صوفیه مازندران بود. او از جوانی به تحصیل علوم اسلامی پرداخت و قرآن را حفظ کرد و در تفسیر و تأویل آیات، تعمق و تفکر نمود. سپس، شهر به شهر می‌گشت و برداشت‌های خود را از قرآن با علمای زمان چون شیخ بالوی آملی و شیخ علاءالدین سمنانی و شیخ غیاث‌الدین هبةالله حموی در میان می‌گذاشت اما از علمای دوران، جواب مقتضی برای سوالات خود نمی‌یافت. اگر چه در منابع، از سوالات شیخ خلیفه به وضوح، سخن نرفته است ولی می‌توان حدس زد که سوالات شیخ، بر محور چگونگی تامین عدالت اجتماعی در کشورهای اسلامی و یا وظیفه هر مومن و متدین به اسلام و قرآن در قبال ظلم حکام و فساد اجتماعی دور می‌زده است.

وی که خود را همواره از نظر شرعی و از لحاظ انسان‌دوستی و نوع‌پروری و استقرار مساوات در بین هم میهنان خود مامور و موظف می‌دید اعتقاد داشت که باید مردم را به مسائل اجتماعی آگاه کرد و آنان را تشویق و ترغیب نمود تا بر ضد مسببان اصلی فقر عمومی و نابودی کشاورزی و انحطاط اقتصادی که دامنگیر ایشان شده بود قیام کنند و با بیرون راندن بیگانگان، حکومت سرزمین خود را به دست افرادی صالح و مومن و وطن‌دوست بسپارند. برای اینجام این منظور، هیچ سنگری بهتر از مسجد ندید که در هر شبانه‌روز سه بار محل تجمع عموم افراد مومن آن شهر بود. شیخ خلیفه در مسجد جامع سبزوار منزل گزید، به طوری که مورخان نوشته‌اند چون حافظ قرآن بود و آن را با آوازی خوش می‌خواند و سخنان شیرین می‌گفت به زودی درو او جمع شدند و مرید بسیار پیدا کرد و از اطراف، مردم برای شنیدن صوت خوش و درک محضر او به سبزوار رو نهادند. فقیهان سنی‌مذهب سبزوار که طرفدار قدرت‌های حاکمه بودند، چون وجود او را منافی دستگاه قدرت خود دیدند به نام آنکه رفتار شیخ خلیفه، خلاف دین است، فتوای قتل او را دادند و آن را پیش ابوسعید ایلخان به سلطانیه فرستادند. ابوسعید در جواب پیغام داد که «من حکم قتل درویشان نمیکنم، آنچه مصلحت باشد حکام خراسان به جای آورند.» در این میان، فقیهان سبزوار به تفرقه‌اندازی در بین طرفداران شیخ خلیفه پرداختند و شایعاتی درباره بی‌دینی وی رواج دادند.

به طوری که نوشته‌اند در اثر تفرقه‌اندازی و ایجاد اختلاف و شایعات برخلاف فقیهان سبزوار در بین مردم، بین مریدان و طرفدارن شیخ خلیفه مازندرانی و طرفداران فقیهان سنی‌مذهب در سبزوار، جنگ درگرفت و همین امر بهانه‌ای به دست روسای مذهبی و حکام می‌داد که کار اجرا یا عدم اجرای حکم قتل شیخ خلیفه را که سلطان ابوسعید ایلخان به بزرگان و حکام خراسان محول کرده بود به مرحله عمل درآورند. بنابراین، با استفاده از آشفتگی اوضاع، دشمنان شیخ خلیفه تصمیم گرفتند او را پنهانی به قتل برسانند. در اجرای این منظور، در 22 ربیع‌الاول سال 736 هجری، شبانه وی را در همان مسجدی که مقام داشت حلق‌آویز کردند. پس آنگاه «خشتی چند در زیر ستون بر یکدیگر چیده دیدند چنانچه شخصی خود را به ریسمان آویخته باشد» و چنین نمودند که شیخ خلیفه، خودکشی کرده است.

به هر حال، صبحگاهان که شاگردان و مریدان شیخ خلیفه به مسجد درآمدند مشاهده کردند که استاد و رهبر فکری ایشان را به یکی از ستون‌های مسجد، حلق‌آویز کرده‌اند و بدین ترتیب رادمردی را که سخنان دلنشین او، مرهم زخم بیچارگان و رنج‌دیدگان عصر ایلخانی بود، شهید کردند.

در بین شاگردان معتقد و علاقمند به شیخ خلیفه مازندرانی، شیخ حسن جوری از دیگران فعال‌تر و شایسته‌تر بود. به همین علت شبی شیخ خلیفه مازندرانی که با در نظر گرفتن اوضاع و احوال موجود، کشته شدن خود را پیش‌بینی می‌کرد، پنهانی شیخ حسن جوری را به جانشینی خویش برگزید.

سه شنبه 7/3/1392 - 22:18 - 0 تشکر 606874

بازشناسی پایگاه اندیشه و سرگذشت شیخ خلیفه مازندرانی







شیخ‌ خلیفه مازندرانی، میراث‌دار بزرگ‌اندیشمندان شیعه


سیدظهیرالدین مرعشی در کتاب «تاریخ طبرستان و رویان مازندران» شیخ بالوی زاهد آملی که نخستین مراد و استاد شیخ خلیفه مازندرانی است را در سلسله‌ای ارجمند از بزرگان تشیع معرفی می‌نماید، بدین گونه که: حضرت قطب‌العارفین –شیخ خلیفه- مرید بالو زاهد، و او مرید آن فرد موحد- شیخ شمس‌الدین محمد مجرد-، و او مرید شیخ فضل‌الله، و او مرید شیخ تاج‌الدین شیخ علی، و او مرید شیخ شمس‌الدین کافی، و او مرید سبحانی شیخ ثانی، و او سید بر علم تحقیق و غواص در بحر عمیق -شیخ شمس‌الدین محمد صدیق-، و او مرید آن قطب اوتاد –شیخ محمد عباد- و او مرید شیخ اعظم –شیخ آدم قدسی-، و او مرید بنده ملک غفور –شیخ جمال‌الدین طیفور، و او مرید شیخ‌العارفین –بایزید بسطامی- علیه و علیه‌الرحمه و الغفران، و دریای معرفتش شبنمی از قلزم زخار حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام بود.



سه شنبه 7/3/1392 - 22:18 - 0 تشکر 606875


ریشه‌ اندیشه عرفانی شیخ خلیفه مازندرانی


با درگذشت شیخ شهاب‌الدین سهروردی و شیخ نجم الدین کبری در نیمه اول قرن هفتم هجری؛ توسط پیروان این دو، سلسله‏های معرفتی سهروردیّه و کبرویّه در ایران و هند پا گرفت. ورود مغول و ابتلائات سیاسی، توجّه مردم را به خانقاه‌ها و مشایخ بیشتر کرد. چنان‏که در مدت یک قرن، مشایخ نامداری در هر دو فرقه ظهور کردند که نه تنها کار هدایت مردم را داشتند، بلکه از دانشمندان فرزانه‏ای بودند که از ارکان ادب و فرهنگ اسلام و ایران بشمار می‏آیند. جالب این است که شیخ علاءالدوله سمنانی و شاگردش «شیخ خلیفه مازندرانی»، میرقوام‌الدین مرعشی، شیخ زاهد گیلانی مراد شیخ صفی‌الدین اردبیلی، همه از سلسله کبرویّه بوده‏اند و گویا سهروردیّه بیشتر در جنوب و غرب ایران و بلاد شام و عثمانی رونق و پیروانی داشته است.





سه شنبه 7/3/1392 - 22:18 - 0 تشکر 606876

مازندران، پایگاه تشیع و پرورشگاه فکری شیخ خلیفه مازندرانی


با نگاهی به تاریخ نهضت تشیع در ایران، به این دریافت می‌رسیم که بخش بزرگی از رهبران و اندیشمندان شیعیان دوازده امامی، به ویژه در قرن‌های پنجم و ششم و هفتم هجری، سرشناسانی چون شیخ ابوجعفر محمد بن ابی القاسم آملی، شیخ طبرسی (طبرستانی) معروف به «امین‌الدین» یا «امین‌الاسلام»، ابونصر طبرسی، ابومنصور طبرسی، فضل بن حسن طبرسی، ابن شهرآشوب و ... از طبرستان (مازندران کنونی) برخواسته‌اند. منطقه مازندران محیطی بوده برای تجمع شیعیان و گسترش اندیشه‏هایی که علویان را به عنوان رهبران جامعه اسلامی در جایگاه ویژه‏ای قرار می‏داد. خروج یحیی بن عبداللّه بن حسن از تیره علویان حسنی در نیمه دوم قرن هجری و سپس قیام حسن بن زید داعی کبیر در اواسط قرن سوّم که نخستین حکومت علویان زیدی را در این منطقه پایه‏گذاری کرد و سپس همکاری تقسیم بزرگانی از اهل دیلم و طبرستان نشان‏دهنده عدم نفوذ مذهب مسلط بر این مناطق بوده است. از سوی دیگرف با بررسی نهضت تشیع در ایران، افرادی نظیر ابوجعفر آملی، شیخ امین‌الاسلام طبرسی و ابونصر طبرسی را می‏بینیم که از بزرگان و رهبران شیعه در منطقه مازندران بوده‏اند اگر به سلسله مشایخ شیخ بالوی زاهد آملی آنطور که ظهیرالدین مرعشی نگاشته است توجه کنیم به خوبی درمی‏یابیم که انتساب این افراد به نحوه تفکر سنی تا چه ‏حد مشکل می‏باشد، این شیخ بالوی زاهد که مراد شیخ خلیفه بود در حقیقت، سنگ زیربنای گرایش وی را به سوی مسائلی نهاد که بعد شیخ خلیفه، ناآرام در جستجوی آن بود.




سه شنبه 7/3/1392 - 22:18 - 0 تشکر 606877


شیخ خلیفه مازندرانی در سمنان


پس از آن شیخ خلیفه مازندرانی، مازندران را ترک گفته و برای درک محضر شیخ علاءالدوله به سمنان رفت. عزّت نفس و وارستگی این عارف و شاعر او را به عنوان یکی از پیشوایان فکری عصر خود ممتاز کرده است. این شیخ، علاوه بر مراتب روحانی و علمی که اغلب عارفان و مشایخ از مجلس وی استفاده می‏بردند، دارای نفوذ اجتماعی و سیاسی نیز بود چنان‏که چندین بار به مشهد و سلطانیّه برای انجام برخی امور مسافرت کرد. به‏ هرحال نفوذ و آوازه شیخ علاءالدوله سمنانی سبب شد که شیخ خلیفه مازندرانی که برای یافتن مرشدی کامل، از شیخ بالوی زاهد در آمل ناامید شده بود به نزد این شیخ سمنانی رفت و در خانقاه وی در صوفی‏آباد نزدیک سمنان نه تنها از محضر سمنانی استفاده‏های معنوی و علمی می‏کرد بلکه این فرصت هم برای او به دست آمد که از کتابخانه شیخ استفاده کند. در اینجا دو اتفاق دیگر رخ داد: یکی آشنایی با شاگردان شیخ بود که به‏هرحال هریک از مناطقی به شوق دیدار و درک فیض به شیخ پیوسته بودند و دیگر آشنایی با محیط تازه‏ای که رنگ و بوی دیگری داشت و طبیعتاً آشنایی با مردمی که از ایلخان مغول، صدمات بیشتری دیده بودند. او ضمن تکمیل تحصیلات و وقوف به علم تفسیر و کسب درجاتی در عرفان، آهسته آهسته با مردمی که زمینه تحوّلات اجتماعی را در آنان مشاهده می‏کرد آشنا شد. شاید بحث و مناظره شیخ علاءالدوله با شیخ خلیفه بر سر این ‏که وی پیرو کدام مذهب برحق است بهانه‏ای به دست شیخ خلیفه داد تا با گفتن «آن‏که من می‏جویم از این مذهب‌ها بالاتر است»، ترک دیار سمنان گوید و به قریحه بحرآباد جوین برود در جوین چندی به مجلس خواجه غیاث‌الدین حموی رسید ولی در آنجا نیز مراد و مقصود او حاصل نشد.




سه شنبه 7/3/1392 - 22:19 - 0 تشکر 606878


تبعید خودخواسته و استقبال شیعیان سبزوار


شیخ خلیفه مازندرانی، چون شهرها را پشت سر نهاد و از همه ناامید گشت، روی به سبزوار نهاد و در مسجد آن شهر معتکف گشت. جایی‏که بیشتر مردم آن شهر و روستاییان اطراف آن از شیعیان معتقد و هواداران آل علی(ع) بودند. ورود شیخ به سبزوار با حسن استقبال مردم روبرو شد، زیرا بزودی دور او جمع شدند آنچه مسلّم است مهمترین مسأله‏ای که شیخ را به سبزوار کشیده است توجّه مردم به کسانی است که از مسائل روز صحبت کنند و بتوانند پیوندی، از لحاظ روانی و مذهبی بین آنچه بر مردم گذشته است با آنچه در تاریخ نسبت به خاندان پیامبر (ص) و معصومین (ع) رفته است برقرار کنند و از آنجا که در این منطقه عارفی بنام و صاحب نفوذ و کلام وجود نداشت. شیخ، به زودی سبزوار را به عنوان پایگاه گسترش اندیشه‏های خویش قرار داد.



سه شنبه 7/3/1392 - 22:19 - 0 تشکر 606879


واجب‌القتل بودن شیخ خلیفه مازندرانی؛ حکم فقهای مخالف


تجمّع مردم و ارادت آنان به شیخ خلیفه مازندرانی، فقهای سنّی‌مذهب سبزوار را که موقعیت خویش را در خطر می‏دیدند و به ‏هر حال، طرفدار قدرت حاکمه بودند به وحشت انداخت تا آنجا که او را از نشستن در مسجد و موعظه کردن منع کردند! امّا گویا شیخ به تهدیدات آنان وقعی ننهاد و همچنان به تعالیم خود پرداخت. بالاخره فقها فتوایی صادر کردند که «شخصی در مسجد ساکن است و حدیث دنیا می‏کند و چون منعش می‏کنند، منزجر نمی‏شود و اصرار می‏کند. اینچنین کس واجب‌القتل باشد یا نه؟» اکثر علما جواب می‏دهند که «باشد». پس از این فتوا، مسأله قدری پیچیده‏تر شد زیرا با توجه به مریدان شیخ در سبزوار و محبوبیّتی که وی در میان مردم پیدا کرده بود، حاکم سبزوار جرأت اجرای این حکم شرعی را نداشت. بنابراین فقها صورت فتوا را نزد سلطان ابوسعید ایلخانی فرستادند تا وی دستور قتل شیخ را صادر کند امّا ایلخان مغول که گویا از نفوذ معنوی درویشان به اندازه کافی اطلاع داشت، پاسخ فرستاد «من متعرّض خون درویشان نمی‏شوم حکام خراسان تفحص نمایند و به موجب شریعت مطهره محمّدی عمل کنند.»




سه شنبه 7/3/1392 - 22:19 - 0 تشکر 606880


شهادت شیخ خلیفه مازندرانی


بنابراین هنگامی که زبان به تکفیر شیخ خلیفه مازندرانی گشودند تا مردم را علیه وی تحریک کنند اختلافات بین مردم به مبارزه و رویارویی کشید. در همین زمان با ورود شیخ حسن جوری به جرگه پیروان شیخ خلیفه که دارای اعتبار و نفوذ محلی بود، باعث ازدیاد مریدان و طرفداران شیخ خلیفه شد. امّا فقها و علمای اهل تسنن همچنان در مقام مناقشه و عداوت بودند زیرا که تعالی شیخ خلیفه و شیخ حسن، موضع مذهبی و سیاسی و اجتماعی آنها را ضعیف می‏کرد و بیم آن می‏رفت که مرجعیّت خود را از دست بدهند اما چون نتوانستند علناً به کشتن شیخ اقدام کنند، با دسیسه‏ای در خفا او را در همان مسجدی که مقام داشت حلق‏آویز کردند، در صبحگاهان روز 22 ربیع‌الاول 736 هجری قمری، هنگامی که مریدان و شاگردان شیخ به مسجد آمدند ریسمانی بر ستونی بسته دیدند و شیخ از آن به حلق آویخته و خشتی چند در پای ستون بر یکدیگر نهاده، چنانچه پای بر آن خشت‌ها نهند گردن به آن ریسمان رسد.



سه شنبه 7/3/1392 - 22:19 - 0 تشکر 606881


منابع:


سیدحسین، رئیس السادات، «شیخ خلیفه»، مجله مشکوة، پاییز 1369، شماره 28.


عبدالرفیع حقیقت، «تاریخ جنبش سربداران و دیگر جنبش‌های ایرانیان در قرن هشتم هجری»،


انتشارات کومش، 1374.


ابوالفضل نبئی، «اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در قرن هشتم هجری»،


انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، 1375.






بذر اندیشه نهضت شیعی سربدارن را عارف شهید - شیخ خلیفه مازندرانی- پاشید


و شاگرد این عارف بزرگ مازندرانی، مجاهد شهید - شیخ حسن جوری – آن را به بار نشاند.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.