هنوز بیش از چهل روز از لغو لایحة انجمنهای ایالتی و ولایتی نگذشته بود که شاه در 19 دی در اولین کنگرة شرکتهای تعاونی روستایی ایران ، در واکنش به اعتراضات و مخالفتهای علما، موضوع اصلاحات زیربنایی را پیش کشید و تلویحاً علما را مخالف آن خواند. طرح این اصلاحات به سالهای آخر دهة 1330 بازمی گشت . به دنبال نفوذ روبه گسترش ایالات متحدة امریکا در ایران در این دهه ( رجوع کنید به ایران و آمریکا * ، روابط )، زمانی که در 1338 ش کندی ، رئیس جمهور امریکا، طرح اصلاحات زیربنایی برای کشورهای زیرنفوذ امریکا را به منظور جلوگیری از شکل گیری جنبشهای اعتراض آمیز مردمی و نفوذ کمونیسم شوروی مطرح کرد، شاه ایران از کسانی بود که این طرح را پذیرفت و اجرای اصلاحات ارضی را محور آن قرار داد.
لایحة اصلاحات ارضی در 20 دی 1340 تصویب و با مقاومتها و اعتراضهایی از جانب برخی گروهها مواجه شد و علی رغم تبلیغات گستردة نظام حاکم و شخص شاه در ارائة تصویری عدالت جویانه از این اصلاحات ( رجوع کنید به محمدرضا پهلوی ، 1347ش ، ج 3، ص 2938) و تلاش برای جلب نظر علما و مراجع تقلید (برای نمونه رجوع کنید به متن نامة حسن ارسنجانی ، وزیر کشاورزی وقت و مجری اصلاحات ارضی ، به آیت اللّه سیدمحمدرضا گلپایگانی ، در مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، ج 1، ص 19) آنان از موافقت با این طرح «استنکار» ورزیدند ( رجوع کنید به جوابیة آیت اللّه حکیم به «پرسشهای مسلمین در مورد اصلاحات ارضی »، همان ، ج 1، ص 24) واز لحاظ موازین شرعی آن را نادرست خواندند. وجود شواهد متعدد بر اغراض سیاسی نیز عامل مؤثری در مواجهة علما و برخی صاحبنظران و مردم با این اقدامات بود. پیش از آن نیز نمایندگانی از سوی شاه نزد مرجع تقلید وقت ، آیت الله حاج آقا حسین بروجردی * رفته و قصد دربار را برای اقدام به اصلاحات ارضی به اطلاع ایشان رسانده بودند؛ اما پاسخ صریح ایشان مبنی بر تقدم اصلاحات اساسی در حکومت بر اصلاحات ارضی موجب مسکوت ماندن طرح شده بود (محمدرضا پهلوی ، 1345 ش ، ص 16؛ سلطانی طباطبائی ، ص 50 ـ51؛ فاضل موحدی لنکرانی ، ص 154؛ لبانی ، ص 184؛ کرباسچی ، 1366 ش ، ص 51). بعد از درگذشت آیت اللّه بروجردی شاه اجرای این برنامه را آغاز کرد. لایحة اصلاحات ارضی در دی 1340 در کابینة علی امینی و درپی انحلال مجلسین به تصویب رسید، هرچند در اجرا با موانع و مخالفتهایی ، از جهات متعدد، روبرو شد ( رجوع کنید به اصلاحات ارضی * ). لغو اجباری لایحة انجمنهای ایالتی و ولایتی و عدم توفیق در اجرای اصلاحات ارضی و بروز مخالفتهای مختلف با آن ، موجب شد که شاه این بار در تحقق اصلاحات موردنظر خود، که آن را با عنوان «انقلاب سفید» (مشتمل بر شش اصل ) اعلام کرد، به استناد اصل 27 قانون اساسی و اصل 26 متمم آن خواستار برگزاری همه پرسی برای اجرای این اصول شود. اصول ششگانة انقلاب سفید عبارت بود از: 1) الغای رژیم ارباب و رعیتی با تصویب اصلاحات ارضی ایران براساس لایحة اصلاحی قانون اصلاحات ارضی مصوب 19 دی 1340 و ملحقات آن ؛ 2) تصویب لایحة قانون ملی کردن جنگلها در سراسر کشور؛ 3) تصویب لایحة قانون فروش سهام کارخانجات دولتی به عنوان پشتوانة اصلاحات ارضی ؛ 4) تصویب لایحة قانون سهیم کردن کارگران در منافع کارگاههای تولیدی و صنعتی ؛ 5) لایحة اصلاحی قانون انتخابات ؛ 6) لایحة ایجاد سپاه دانش به منظور تسهیل اجرای قانون تعلیمات عمومی و اجباری (محمدرضا پهلوی ، 1347ش ،
ج 4، ص 3046ـ 3058). گویا هدف نظام از برگزاری همه پرسی این بود که ضمن کسب تأیید مردم ، هرگونه مخالفت را ناموجه نشان دهد. اعلام اصول ششگانة انقلاب سفید و تصمیم به برگزاری همه پرسی برای تأیید آن ، حساسیت قشرهای مختلف ، بویژه مراجع و علما، را برانگیخت . امام خمینی ، در اعلامیه ها و نامه های متعدّد، نگرانی خود را از این امر ــ که از آن به «انقلاب سیاه » تعبیر کرد ــ اظهار داشت (امام خمینی ، ج 1، ص 53) و تأکید کرد که دشمنان اسلام می خواهند از راهی دیگر اغراض لایحة لغو شدة انجمنهای ایالتی و ولایتی را اجرا کنند و آن را مقدمه ای «برای از بین بردن مواد مربوط به مذهب » در قانون اساسی خواند که چون دولت متوجه شده که نمی شود با قوای مردم مقاومت کرد به «رفراندم اجباری » روی آورده است (همان ، ج 1، ص 50 ـ52). از نظر امام خمینی و دیگران ، در وضع رقّت بار کشور از نظر کشاورزی و غیره ، دولت به طرح تعبیرات فریبنده ، «امثال دخالت زنان در انتخابات » پرداخته (همان ، ج 1، ص 57) و «گمان کرده به اسم آزادی بانوان می تواند ملت مسلمان را اغفال کند تا مقاصد شوم اسرائیل را اجرا کند» (همان ، ج 1، ص 85). مجموعة اطلاعیه ها و تلگرافها و بیانیه ها حاکی از نگرانی جدّی علما از مواجهة دستگاه جبّار با اسلام و قرآن (همان ،
ج 1، ص 80) و «هدم احکام ضروریة اسلام » (همان ، ج 1، ص 61) و همپیمانی با اسرائیل در مقابل دُوَل اسلامی (همان ، ج 1، ص 83) و متعاقب آن فاصله افکندن بین ملت مسلمان ایران و سایر ملتهای مسلمان و نیز سیطرة اجانب بر مقدرات و اقتصاد کشور است (از جمله تعبیرات دیگر امام خمینی : «زیرچکمة اسرائیل ، این مملکت ما پایمال شود»، ج 1، ص 69؛ «ما باید به نفع یهود و امریکا... هتک شویم ، به
زندان رویم »، ج 1، ص 53؛ «الا´ن تمام اقتصاد مملکت در دست اسرائیل است »، ج 1، ص 98).
در این شرایط ، مراجع و علمای قم طی رایزنیهایی از آیت الله حاج آقا روح الله کمالوند ــ که از علمای متنفذ خرم آباد بود ــ خواستند تا برای اعلام مخالفت با همه پرسی ، با شاه دیدار و وی را از عواقب آن آگاه کند. شاه به پیشنهاد مراجع اعتنایی نکرد و حتی از مواجهة علما با سیاستهای رژیم گله کرد؛ لذا علما طی جلسة دیگری تصمیم گرفتند که با صدور اعلامیه هایی مردم را از شرکت در همه پرسی منع کنند. در این اعلامیه ها ضمن ردّ مقبولیت مراجعه به آرای عمومی در احکام شرعی و تأکید بر مضر بودن این همه پرسی برای استقلال و مصالح مملکت ، آن را مقدمه ای برای از بین بردن مواد مربوط به مذهب در قانون اساسی خواندند (مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، ج 1، ص 57 ـ71، ج 5، ص 31ـ32).