فیلم «ملکه» در حالی که یک ماه زمان اکران خود را پر نکرده بود، چند روز پیش یکباره از پرده سینماها پائین کشیده و به جای آن فیلم «حوض نقاشی» که از عید نوروز روی پرده است، جایگزین شد. خبرنگار سینمایی آریا برای این رویداد غیرمنتظره سراغ دکتر مهدی سلطانی یکی از بازیگران این فیلم رفته است. متن کامل صحبت های صریح سلطانی را در ادامه می خوانید:
چرا «ملکه» علی رغم اینکه فیلم خوبی است در اکران این قدر بد ارائه شد؟
مشکل این فیلم نگاه متفاوت آن به جنگ است. عده ای دوست ندارند جنگ به شکل دیگری دیده شود. این فیلم نگاه کلیشه ای به جنگ ندارد.
انگار خود مدیران ما هم دوست دارند این فیلم دیده نشود؛ به نظر شما «ملکه» چه چیزی داردکه نباید دیده شود؟
مشکل اندیشه ایست که این فیلم روایت می کند. شاید مسئله همان تفسیری باشد که عده ای از جنگ دارند؛ «اشدا علی الکفار» اما آیا کفار یا آدم بدها همان کسانی هستند که ما با آنها می جنگیم؟ آیا ما با پارامترهای دراماتیک همان پروتاگونیست یا قهرمان و آنها آنتاگونیست یا ضد قهرمان هستند؟ اما نگاه فیلم «ملکه» به جنگ اینگونه نیست. این فیلم با یک نگاه انسان دوستانه و صلح طلبانه، پدیده جنگ و حواشی آن را بد می داند و نه صرفا سربازان دشمن را. بدی همواره در بطن هر انسانی پنهان است همانگونه که خوبی. معمولا وقتی انسان در شرایط خاص قرار می گیرد خوی حیوانی او فعال می شود و به راحتی بدی های خود را آشکار می کند. کاری می کند که هیچ حیوانی تاکنون مرتکب نشده است. از حیوان پست تر می شود. در روایات دینی به چنین انسان هایی «اسفل السافلین» می گویند. اگر آدمیان در شرایط خاص مثل جنگ به گونه ای انسانی عمل کنند اینان بهترین آفرینندگان هستند. در روایات دینی اینان به عنوان اشرف مخلوقات نامیده می شوند.
فیلم «ملکه» گوشزد می کند که اگر تسلیم صفت های نکوهش شده ای مثل تکبر، قدرت طلبی، انتقام و ... بشویم نتیجه ای جز ویرانی، پریشانی و ننگ آوری نخواهیم داشت؛ حال چه خودی باشیم و چه دشمن. بر عکس اگر بر صفات حیوانی خود غلبه کنیم به آرامش می رسیم و رستگار می شویم. از این رو فیلم «ملکه» بیش از اینکه یک فیلم جنگی رایج و کلیشه ای به نظر آید یک فیلم فلسفی است. اما عده ای دوست دارند همان اتفاق رایج و کلیشه ای بیفتد. دوست دارند در فیلم های جنگی یا دفاع مقدسی عراقی ها همان کفار و آدم بدها باشند و ما همواره بر سربازان دشمن پیروز شویم و بدی ها را پاک کنیم. این نگاه کلیشه ای مدت هاست که در آثار فاخر سینمای جنگ از مد افتاده و فقط در فیلم های تجاری عام پسند و یا بازی های کامپیوتری رواج دارد؛ آن هم صرفا برای سرگرمی و وقت گذرانی. اما متاسفانه برخی از مسئولین و دست اندرکاران سینمایی این نگاه کلیشه ای را می پسندند که به اعتقاد من نه تنها کمکی به سینمای جنگ یا دفاع مقدس نمی کند بلکه روز به روز این سینما را منزوی تر هم می کند.
جنگ افروزی، جنگ طلبی از صفات و هیجانات غریضی و یا حیوانی انسان است؛ جنگ به عنوان یک پدیده زشت اجتماعی که پیامدی فاجعه بار و جبران ناپذیر دارد مردود است؛ اما دفاع از کشور و ارزش های خوب انسانی کاری مقدس است. زنبور عسل تا وقتی که کسی به کندویش حمله نکند بسیار صلح طلب است اما وقتی تهدیدی احساس کند در اوج ایثارگری تا پای جان از خانه اش و ملکه اش دفاع می کند. این تمام حرف «ملکه» است. اما نمی دانم چرا به مذاق برخی خوش نمی آید؟