به عشق «ملکه» جنگیدیم
خاطرات یک دیده بان
سرباز و روح دیده بان
گاهی از بالا نگاه کنیم
ملکه
عناوین بالا وقتی به ذهنم آمد که داشتم فیلم ملکه را می دیدم و به نظرم همان ملکه نام فیلم عنوان خوبی برای تکه نوشته ای در معرفی آن باشد. فیلم مورد پسند منتقدی رادیکال بود. مسعود فراستی منتقد عبوس سینمای ایران از فیلم ملکه در جشنواره فیلم فجر سال 90 حمایت کرده بود و همین باعث شد تا کنجکاو شوم و فیلم را ببینم. با دیدن این فیلم احساس کردم باید بیش از پیش به نظرات فراستی اعتماد کنم و نگاه ایشان را بپسندم. فارغ از اینکه نگاه ایشان درباره فیلم جدایی باعث تغییر نظر من در مدت زمان کوتاهی شد. فیلم ملکه را تا انتها ندیدم و برای همین چیز زیادی درباره آن نمی نویسم و صبر می کنم تا دوباره فرصتی پیش آید و بروم فیلم را کامل ببینم. اما با دیدن یک دوم فیلم می توانم با قاطعیت بگویم فیلمنامه اصولی این فیلم قابل ستایش است. شخصیت ها به خوبی پرداخته شده اند و زمانی که گره اول فیلم باز می شود تماشاگر میخکوب صندلی های سینما می شود و در ادامه مضمون فیلم آرام و بدون شعار به خورد تماشاگر داده می شود. امیدوارم این فیلم دیده شود. ارزش دیدن دارد.(اگر فرصت کنم فیلم را کامل ببینم حتما مفصل تر خواهم نوشت.)
******برای دوستانی که در تهران هستند پیشنهاد می کنم بروند به سینما سپیده روبروی ایستگاه بی آرتی دانشگاه تهران. این سینما اولین سینمای نیم بهای ایران است که به دانشجویانی که کارت دانشجویی دارند بلیت نیم بها می دهد. با این سینما شما با هزینه 2500 تومان فیلم خوب با کیفیت مناسب می بینید.