*فضا و زمان کاری دکتر،کمی سخت نیست؟ایشان بایدهمیشه گوش به زنگ بیمارستان باشندواحتمالابارها پیش آمده که نصف شب مجبورشوندبه بیمارستان بروندوخودشان را به یک عمل جراحی فوری برسانند.
به هرحال نمی توانم بگویم سخت نیست.فرزین،6،7 صبح از خانه بیرون می رودچون هم دردانشگاه تدریس می کندوهم در مطب و بیمارستان مشغول است.وقتی به خانه می رسد،ساعت 10 شب است. کمی سخت است که شوهرت را اینقدر کم ببینی،اما شغل فرزین به گونه ای است که باید تمام این شرایط را پذیرفت.او پزشک است و باجان آدم ها سروکار دارد.اصلا من دلم نمی آید که بگویم به خانه بیا و اینقدر کارنکن.در حقیقت دیرآمدن یا نیامدن اصلا محلی از اعراب نداردوقتی پای سلامتی یک آدم در میان است.من از روز اول این شرایط را می دانستم.خانواده ام هم به من در این مورد کامل توضیح داده بودند.من این شرایط را پذیرفتم و وارد زندگی شدم.
فرزین سرکارات:درمورد ازدواج باید بدانیم که هیچ وقت همه شرایط،دقیقا آن چیزهایی نیست که ما می خواهیم.لزوما همه شرایط ایده آل نیست.ولی مهم این است که بتوانی خوبی ها و نکات مثبت طرف مقابلت را آنقدر بزرگ و خوب ببینی که از کنار نکاتی که مقبولت نیست،رد شوی. به هرحال اشکالاتی به واسطه شرایط و نوع کار و نوع فضا در هررابطه ای وجود دارد،مهم این است که بتوانی همان اشکالات را با نقاط قوت بسنجی و بدانی که کفه نقاط قوت همیشه سنگین تر است.
شیلا هم کار خیلی خیلی بزرگی کرد که برای استحکام در زندگی مان تصمیم گرفت سرکارنرود،آن هم درزمانی که درمسیر پیشرفت روزافزون قرارداشت.به هرحال ترجیح و تصمیم شیلا این بود که به جای کار،به خانواده اش بپردازد.باید نکات مثبتی وجود داشته باشد که گرفتن چنین تصمیمی را راحت تر کند.