• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
سينما و تلویزیون (بازدید: 1265)
دوشنبه 30/2/1392 - 16:11 -0 تشکر 604956
شیلا خداد از خود می گوید!

گفتگوی من و همسرم دکتر فرزین سرکارات با نشریه ی نسل امروز

درسالگرد ازدواجمان ماخوشبختیم

*شما چطور باهم آشنا شدید و چه شد به این نتیجه رسیدید که می توانید زندگی مشترک داشته باشید؟

من رفتم مطب دکتر وگفتم آقای دکتر،بینی من خیلی خوشگل است.لطفا اصرار نکنیدکه عمل کنم!دکترهم اصرارکردکه توحتما باید بینی ات را عمل کنی!من هم گفتم حالا چون شما اصرار داری،قبول بینی ام را عمل کن! (می خندد)


http://upload.tehran98.com/img1/o9jx12w87nugikb9co5k.jpg

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
دوشنبه 30/2/1392 - 16:11 - 0 تشکر 604958


*پس شما سراغ ایشان رفتید،نه ایشان سراغ شما؟!



نه!ایشان پیش من آمدند که بینی شان راعمل کنند!دکترپیش من آمدندوگفتند نظرت درباره بینی من چیه؟!(می خندد)اماخارج ازشوخی من ازچندتا ازهمکاران بازیگرم والبته یکی،دوتا ازدوستانم شنیده بودم که کار ایشان خیلی خوب است.من خیلی روی جراحی بینی حساسیت داشتم واصلا دلم نمی خواست قیافه ام عوض شود.سال ها بودکه دکتر می رفتم اما دلم راضی نمی شدکه عمل کنم.اما بالاخره با تعاریفی که از کار دکتر شنیده بودم،پیش ایشان رفتم و قبول کردم که بینی ام را عمل کنم.گویا قسمت این بودکه فرزین بینی من را عمل کندوما از طریق این جراحی،باهم آشنا شویم  وازدواج کنیم.



دکترسرکارات:بعداز اینکه بینی اش را عمل کردم ودیدم خیلی خوب شده؛گفتم خودم با ایشان ازدواج کنم!(می خندد)به هرحال ایشان به واسطه همین جراحی به مطب من رفت و آمد داشتند.طی همین رفت و آمدها متوجه شدیم که اشتراکاتی داریم،به همین دلیل معاشرت هایمان را بیشتر کردیم تا بیشتر آشنا شویم.بعد از مدت کوتاهی هم به دلیل اینکه هیچکدام مان به معاشرت های طولانی و آشنایی های کشدار معتقد نبودیم،تصمیم به ازدواج گرفتیم.از طرف دیگر خانواده هایمان خیلی به لحاظ خاستگاه فرهنگی شبیه هم بودند وهمین مارابه اینکه زندگی مشترک تشکیل بدهیم،تشویق می کرد.بنابراین خیلی زود بانظر موافق مادونفر و خانواده هایمان،ازدواج کردیم.




خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
دوشنبه 30/2/1392 - 16:12 - 0 تشکر 604959

*هرجفت شما دنبال ازدواج بودید،ولی منتظر فرصت مناسب می گشتید یا به هرحال بخشی به قضا و قدر و قسمت برمی گردد؟



واقعا اصل ازدواج،قسمت است.هیچکدام از ما دونفر،لزوما وحتما دنبال این نبودیم که صرفا ازدواج کنیم.من هرگز فکر نمی کردم که با آدمی شوم و چندماه بعد نامش به عنوان همسر در شناسنامه ام باشد.همیشه فکر می کردم که برای ازدواج باید بیشتر بشناسم،بیشتر رفت و آمد و سبک و سنگین کنم،اما الان نظرم عوض شده،معتقدم ارتباطات طولانی مدت خیلی هم برای ازدواج مناسب نیست. بایدبگذاری که پیش بیایدو وقتی مورد مناسبی پیدا شد،باتوکل به خدا زندگی ات را شروع کنی.

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
دوشنبه 30/2/1392 - 16:12 - 0 تشکر 604960

*هردوی شما زمانی که باهم آشناشدید،جایگاه اجتماعی شناخته شده ای داشتید،دکترسرکارات درزمینه کاری خودش،پزشک حاذق و معروفی بودوشیلا خداداد هم بازیگرشناخته شده،سنخیت وهماهنگی زمینه هایی هم که درآن معروف بودید،بایکدیگرخیلی سخت به نظر می رسد.چطورباهم در این زمینه به تفاهم رسیدید؟



من از زمانی که ازدواج کردم،دیگر کار نکردم.کوچک ترین تحمیل نطری از طرف فرزین به من صورت نگرفته است.همین جا هم بگویم که این به خواست قلبی خودم بوده نه اینکه همسرم من را محدود کرده باشد،اصلا اینطور نیست.اصلا من خودم  دلم خواست که کار نکنم.نه جزوشرط وشروط عقدنامه مان بوده و نه حتی در این زمینه کوچک ترین تحمیل نطری از طرف فرزین به من صورت گرفته.من همیشه می گفتم که وقتی ازدواج کنم،کار نمی کنم مخصوصا در سال های اول زندگی ام چون معتقدم بهتر است بیشتر به روابط شخصی باهمسرم بپردازم و پایه های زندگی مشترکمان را محکم تر کنم.من هم ترجیحم این بود که کار نکنم تابتوانم زندگی زناشویی ام را سامان بدهم.از طرف دیگر فرزین هم بامن کنارآمد.به هرحال هنرمندان روحیه های حساس تری به نسبت بقیه آدم ها دارند و اصلا به دکترها شبیه نیستند!تا امروز هم با روحیات و اخلاق من کنار آمده.زندگی ما زندگی یک پزشک و یک هنرپیشه نیست.درخانه،ما دوتا آدمیم که می خواهیم در کنار هم با خوبی و خوشی زندگی کنیم.



http://upload.tehran98.com/img1/tkpjm4e8mrongcpels7p.jpg

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
دوشنبه 30/2/1392 - 16:12 - 0 تشکر 604961

*فضا و زمان کاری دکتر،کمی سخت نیست؟ایشان بایدهمیشه گوش به زنگ بیمارستان باشندواحتمالابارها پیش آمده که نصف شب مجبورشوندبه بیمارستان بروندوخودشان را به یک عمل جراحی فوری برسانند.



به هرحال نمی توانم بگویم سخت نیست.فرزین،6،7 صبح از خانه بیرون می رودچون هم دردانشگاه تدریس می کندوهم در مطب و بیمارستان مشغول است.وقتی به خانه می رسد،ساعت 10 شب است. کمی سخت است که شوهرت را اینقدر کم ببینی،اما شغل فرزین به گونه ای است که باید تمام این شرایط را پذیرفت.او پزشک است و باجان آدم ها سروکار دارد.اصلا من دلم نمی آید که بگویم به خانه بیا و اینقدر کارنکن.در حقیقت دیرآمدن یا نیامدن اصلا محلی از اعراب نداردوقتی پای سلامتی یک آدم در میان است.من از روز اول این شرایط را می دانستم.خانواده ام هم به من در این مورد کامل توضیح داده بودند.من این شرایط را پذیرفتم و وارد زندگی شدم.



فرزین سرکارات:درمورد ازدواج باید بدانیم که هیچ وقت همه شرایط،دقیقا آن چیزهایی نیست که ما می خواهیم.لزوما همه شرایط ایده آل نیست.ولی مهم این است که بتوانی خوبی ها و نکات مثبت طرف مقابلت را آنقدر بزرگ و خوب ببینی که از کنار نکاتی که مقبولت نیست،رد شوی. به هرحال اشکالاتی به واسطه شرایط و نوع کار و نوع فضا در هررابطه ای وجود دارد،مهم این است که بتوانی همان اشکالات را با نقاط قوت بسنجی و بدانی که کفه نقاط قوت همیشه سنگین تر است.






http://upload.tehran98.com/img1/uq5hxq88u6fuue83b1m.jpg






شیلا هم کار خیلی خیلی بزرگی کرد که برای استحکام  در زندگی مان تصمیم گرفت سرکارنرود،آن هم درزمانی که درمسیر پیشرفت روزافزون قرارداشت.به هرحال ترجیح و تصمیم شیلا این بود که به جای کار،به خانواده اش بپردازد.باید نکات مثبتی وجود داشته باشد که گرفتن چنین تصمیمی را راحت تر کند.

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
دوشنبه 30/2/1392 - 16:15 - 0 تشکر 604962

*مهمترین نقطه مثبتی که در یکدیگر سراغ دارید،چیست؟



فرزین خیلی ریلکس است(می خندد).طبیعتا اوبه واسطه شغلش با مشکلات خیلی خیلی بزرگی در زندگی ومردم سروکار دارد،به هیمن دلیل مشکلات کوچک تر را خیلی راحت هضم می کند و همیشه خیلی ریلکس است.همین حس،به من آرامش می دهدواین خیلی خوب است. من این آرامش را هیچ وقت نداشتم و ندارم.من نمی گویم زندگی مامشکلی ندارد،هررابطه ای به هرحال در مقاطعی دچار مشکل می شود.دوتاخواهر و برادر هم که سال ها زیر یک سقف زندگی کرده اند،جایی باهم اختلاف نظر پیدا می کنند؛ماهم ازاین اختلاف نظرها داشته ایم.مخصوصااوایل ازدواجمان به هرحال زود ازدواج کرده بودیم وطبیعتا باروحیات همدیگر به طور کامل آشنا نبودیم.خدا را شکر هرچه جلوترمی رویم اخلاق هایمان بیشتر شبیه هم می شود و راحت تر در کنار هم زندگی می کنیم.



سرکارات:ولی از نظرمن ما هیچ مشکلی نداشتیم،چون من خیلی ریلکسم(می خندد).درشیلا مهمترین خصیصه،مهربانی است.مهربانی شیلا نیاز به کشف ندارد،آنقدر که زیاد و پررنگ است.

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
دوشنبه 30/2/1392 - 16:15 - 0 تشکر 604963

*به پدر ومادرشدن فکر می کنید؟



خودم را که فعلا نمی دانم؛اما فکرمی کنم بچه ها فرزین را خیلی دوست دارند.






*فرزند پسربیشتر دوست داریدیا دختر؟



واقعا هیچ فرقی نمی کند. واقعا از خدا می خواهم که اگربه ما فرزندی هدیه می کند،سالم باشد.سالم باشد و خوشگل.



فرزین سرکارات:ماقرار گذاشته ایم فرزندمان قیافه اش به مادرش برود و اخلاقش به من.(می خندد)

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
دوشنبه 30/2/1392 - 16:16 - 0 تشکر 604964

*خانم خداداد،طبق شناختی که ما شما داریم،می دانیم که خیلی کارتان را دوست داشتید از طرف دیگر خیلی علاقه داشتید که وارد زندگی متاهلی شوید. تاهل را بیشتر دوست داشتیدیا بازیگری را؟



من واقعا بازیگری را دوست داشتم که دنبالش رفتم.ولی زندگی با فرزین را به هرچیزی ترجیح می دهم.من  هنوز همام را  بازیگری را خیلی دوست دارم وگاهی دلم برای بازی کردن تنگ می شود.ولی زندگی زناشویی خیلی بیشتر دوست دارم.ترجیحم زندگی با فرزین است نه به این معنا که او گفته باید بین او و بازیگری،یکی را انتخاب کنم. نه؛همه بازیگرها می دانند وقتی که بازیگری با فردی غیربازیگر ازدواج می کند،زندگی خیلی سخت خواهدبود اگر بخواهی کارت راهم ادامه بدهی. بنابراین فرزین و در مرحله بعد،خانواده بزرگترما برای من مهمتراز کارم است.




خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
دوشنبه 30/2/1392 - 16:16 - 0 تشکر 604965

*رابطه ی شما با خانواده همسرتان چطوراست؟



خداراشکر که رابطه خیلی خوبی داریم.هم من آنهارا خیلی دوست دارم و هم آنها من را. از طرف دیگر هردو خانواده هم رابطه خیلی خوبی باهم دارند.فرزین خانواده خیلی خوبی دارد و من واقعا در کنار آنها احساس راحتی می کنم.






*پس این حرف هایی که درباره مادرشوهر و مادرزن می گویند ، شایعه است؟






درباره ی ما که یک افسانه است ! اصلا نه خواهرشوهرم و نه مادرشوهرم و نه حرف هایی که درباره سختگیری شان زده می شود. درباره من صدق  نمی کند.فرزین هم که نه برادرزن دارد و نه خواهر زن.



http://upload.tehran98.com/img1/bo2ywiazj9a93q6speo.jpg






فرزین سرکارات:من  و شیلا هردو یکی  یکدانه ایم ! البته من دوتا خواهر دارم و تک پسرم و شیلا هم که کلا همین یکی یک دانه است.

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
دوشنبه 30/2/1392 - 16:17 - 0 تشکر 604966

*خانم خداداد،شما در اوقات فراغت تان چه کارهایی می کنید؟



من درمیان اطرافیانم به این معروفم که تندتند کتاب می خوانم.دائم در حال خواندن رمان هستم و خیلی به ادبیات داستانی علاقه دارم. در حوزه های دیگر مطالعه می کنم.البته علاوه برکتاب خواندن،تلویزیون هم زیاد می بینم که البته کارخیلی خوبی نیست.به هرحال  علاقه های شخصی وجود دارد که من در زمان بازیگری ام وقت نمی کردم به آنها رسیدگی کنم.






*شماالان یک خانم خانه دارهستید،چقدربه خانه داری و مقولات آن علاقه دارید و به این فضاها عادت کرده اید؟



(می خندد)من خیلی خانم خانه داری نیستم.خیلی هم علاقه ای به کارهای خانه ندارم.اماتلاش می کنم که یکسری کارها را خودم انجام دهم.مثلا سعی می کنم خودم آشپزی کنم تا غذای سالم داشته باشم. اصلا دوست ندارم از بیرون غذا بگیرم. متاسفانه هیچ وقت کار نظافت و.... انجام نداده ام و استعدادی ندارم و انجام نمی دهم.




خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
دوشنبه 30/2/1392 - 16:17 - 0 تشکر 604967

گفتگو از : شهرام زمانی ؛ هدی ایزدی


برگرفته از وبلاگ شیلا خدادا


http://www.khodadad-honar.blogfa.com/post/57#

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.