این جمعه هم گذشت و نیامدی ومن به این می اندیشم
که چند هزار ثانیه تلخ را باید که بی تو بگذرانم
. چند هزار عقربه گیج ومنگ باید دور سرم بچرخند
تا بار دیگر در دوازدهمین نگین تابناک تو متوقف شوند.
مولای من !
در گذر از قنوت نافله ات یادی از خستگی جان هایمان کن !
یادی کن از تاریکی ثانیه های بی تو !
از خلوت اسمان بی ستاره
از ناتوانی دستان منتظر
و از جمعه ها که می ایند ومی روند و باز نشانی از تو نیست
و کلام آخر اینکه من آنقدر خوب نیستم ولی شما آنقدر خوبی که دل مادر را شاد کنید