همسرم را هر طور شده تغییر میدهم!
بله، تغییر دادن همسر یکی از باورهای منفی و نادرستی است که بسیاری از دختر و پسرها درگیر آن هستند. این باور در میان نسلهای قدیمیتر به وضوح وجود داشت و با اینکه تقریباً از تمام بوتههای آزمون، ناکام و سرافکنده بیرون آمد، امتداد آن، به اشکال جدید و فرمهای دیگر در میان نسل حاضر هم خود را نشان میدهد! باور همسر خود را بعد از ازدواج تغییر میدهیم و او را با توجه به سلیقه و عقاید خود، به شکل جدیدی که میخواهیم، در میآوریم، یعنی انسان را موجودی مانند مجسمه تصور کردن که از جنس سنگ است و میتوان آن را به هر شکلی تراش داد! یا یک عروسک مومی است که میتوان به راحتی آن را تغییر شکل داد! کسانی که چنین طرز تفکری دارند، حواسشان نیست که این مجسمه یا عروسک، برخلاف نمونههای دیگر، روح و روان هم دارد و خود، موجودی انتخابگر است که در شرایط فرهنگی اجتماعی خاصی رشد کرده و عقیده و نظر دارد و قبل از ازدواج، عمری را با سلیقه و باورهای خود زندگی کرده و شخصیتش تا حدود زیادی شکل گرفته است.
جالب است که در کمتر تعامل یا حتی معاملهای، چنین دیدگاهی وجود دارد. در بیشتر معاملات، حتی در آنهایی که سر و کار با اشیای بیجان است، خریدار، کالای مورد نظر را مشاهده یا امتحان میکند و اگر مطابق میل و سلیقهاش بود، خریداری میکند و اگر نبود، منصرف میشود. نهایت تغییری هم که افراد در هنگام معامله برای کالای مورد نظر قائل میشوند، صرفاً محدود به تغییرات ظاهری است. اما در مورد ازدواج، سر و کار با باطن و روح و روان فرد است. طرفین اصرار دارند که باطن و شخصیت طرف مقابل خود را تغییر دهند و بدیهی است که در برآوردن این خواسته، شکست خواهند خورد.به نظر شما چرا چنین باور غلطی در بیشتر افراد به شکل آشکار یا نهان وجود دارد؟ چرا بیشتر افراد گمان میکنند میتوانند همسر خود را تغییر دهند و به شکل مورد نظر خود در آورند؟ به هر قیمتی تغییرت میدهم!
یکی از اصلیترین دلایل توهم تغییر دادن همسر، عدم شناخت کافی از انسان است. انسان ، موجودی بی عقل و تدبیر نیست که بتوان او را بدون در نظر گرفتن خواستهها و عقایدش تغییر داد. حتی اگر کسی از روی عشق و محبت چند صباحی به خاطر ما گذشت کند و برخی رفتارها یا علائق خود را تغییر دهد ، این کار را به میل و اراده خود انجام داده نه به زور و اجبار ما.
برعکس، هر جا که زور وجود د اشته باشد، یا اصلا تغییری ایجاد نمیشود و یا در آینده عوارض و نتایج غیر قابل کنترلی خواهد داشت. به زندگی افرادی که همسر خود را به زور تغییر دادهاند، نگاه کنید. یا همسر آنها پنهانیکار خود را انجام داده و سلیقه خود را پیش برده و متاسفانه زندگی را تبدیل به یک دروغ بزرگ کرده است و یا پس از گذشت یک یا دو دهه دچار انواع بیماریهای روان تنی، مانند فشار خون بالا یا پایین، ناراحتیهای قلبی و عروقی، بیماریهای گوارشی و بسیاری بیماریهای عصبی و حتی مبتلا به یکی از انواع سرطان شده است. البته منظور این نیست که هر کس بیمار است یا مشکل جسمانی دارد؛ لزوما به دلیل زورگویی همسرش دچار بیماری شده؛ اما پژوهشها نشان میدهد که عکس موضوع تا حد زیادی صادق است؛ یعنی اجبار و زور و فشار، تولید بیماری و ناراحتیهای اعصاب و روان میکند و سیستم خانوادگی که از چنین زور و اجبارهایی حمایت کند، یا سرانجام متلاشی خواهد شد و یا دچار آسیبهای جسمانی و روانی عدیده میشود.