کودکان کار؛ فراموش شدگان روزگار
امیرحسین مصلی
سال نو برای مشمولان قانون کار با خبر افزایش 25 در صدی حقوق ها آغاز شد، خبری که می توانست به سان طراوت فصل بهار شادکامی را برای کارگران و کارمندان زحمتکش به ارمغان بیاورد اما این افزایش حقوق ها که طی 13 سال اخیر بی سابقه بود توام شد با افزایش 20 درصدی تورم در سال جدید تا همچنان «لبخند» زیر آوار تورم بیش از 30 درصدی کشور راهی را برای رسیدن به لب های فرو بسته کارگران ایرانی نیابد.
اما در این بین فارغ از بحث تورم کمرشکن و مشکلات معیشتی مشمولان قانون کار به ویژه کارگران، سوالاتی به ذهن می رسد که تا کنون پاسخی برایشان پیدا نشده، به طور مثال سهم کودکان کار از افزایش حقوق ها در سال های اخیر چه میزان بوده است؟ آیا اصلا آنها سهمی در تصمیم گیری های اقتصادی دارند ، یا خیر؟ اگر ندارند پس چرا نتیجه تصمیمات مسئولین نظیر افزایش سرسام آور قیمت ها سر و کار مستقیم با زندگی کودکان کار دارد؟!
رسیدگی به وضعیت کودکان کار حلقه گمشده نا هنجاری های جامعه است که در هیاهوی روزمرگی به وادی فراموشی رهسپار شده، کودکانی که بجای تحصیل در مدارس، سر چهار را ه ها و معابر عمومی یا در کارگاه های مجاز و غیر مجاز بار سرپرستی یک خانواده را بر دوش نحیف خود می کشند تا چرخ های زندگی به کام دیگران بچرخد.
طبق برخی از آمارها نزدیک به 3 میلیون کودک کار در ایران وجود دارد و غم انگیزتر از آن این مساله است که خانواده آنها از فرزندان خود استفاده ابزاری می کنند، حال با این شرایط افزایش حقوق ها و حق عائله مندی و حق اولاد و همچنین واریز یارانه های نقدی به حساب سرپرستی که می تواند معتاد یا خلاف کار باشد آیا امری کارشناسی شده در این رابطه است و می تواند گره ای از کار این کودکان باز کند یا تنها آسیبی دیگر است که در زندگی آنها ایجاد می شود؟
آری! به راستی کودکان کار سرپرست های خردسالی هستند که از عیدانه های دم انتخابات بی بهره بودند و حتی معلوم نیست بتوانند حق یارانه های نقدی شان را از به اصطلاح سرپرست خانواده خویش بستانند! با این اوصاف آیا وقت آن نرسیده که مسئولین فکری جدی برای حل این نا هنجاری بکنند تا تکلیف سئوالات مجهول در این باره مشخص شود؟