به خاطر آرگوهایی که ساختهایم
آرگو فیلم خوبی است. کارگردانی خوبی دارد و اگر احساسات وطن پرستانه را کنار بگذاریم و از دید یک غیرایرانی به فیلم نگاه کنیم متوجه میشویم که ساختار خوب و درست فیلم باعث میشود تا با افراد در بن بست مانده و سرنوشت آنها همذات پنداری کنیم. اما آرگو از چند منظر فیلم خوبی نیست. اول اینکه شاید از نظر تاریخی فیلم درستی نباشد و نگارنده از این بابت صحبتی نمیکند چون به تاریخ انقلاب مسلط نیست. اما شخصیتپردازی نادرست و غیراصولی باعث میشود تا ضعف اصلی فیلم برای مخاطب نمایان شود. سینمای ایران در ساخت فیلمهایی با ضعف بسیار شخصیتپردازی شهره است. فیلمهای محبوب دوران دفاع مقدس بیشترین سهم را در این بین دارند. فیلمهایی که میتوان آنها را برابر با آرگوی آمریکایی ساخت. خیلیها در حال حاضر به سینمای آمریکا میتوپند که چرا آمریکا ایران را آنطور که نیست نشان داده است. چرا در فیلم آرگو سربازان ایرانی آدمهایی ساده لوح نشان داده شدهاند که به سادگی گول عوامل سازنده فیلم را میخورند. در صورتی که خود ایرانیها سالها فیلمهایی ساختهاند که در این فیلمها سربازان بعثی عراق افرادی به شدت ساده لوح و کم عقل نشان داده شدند. با توجه به اینکه سینمای ایران پر است از فیلمهایی که غرض ورزانه و با خوی دشمنی ساخته شده پس نباید خیلی به آرگو و بن افلک سخت گرفت. اما از این موضوع که بگذریم فیلم در کنار ضعف بسیاری که در شخصیتپردازی دارد، عدم شناخت کارگردان از جامعه ایرانی هم باعث شده تا از کیفیت آرگو کاسته شود. از وقوع انقلاب اسلامی ایران زمان زیادی نمیگذرد و افراد بسیاری هستند که از آن زمان تصاویری بدیع دارند و کارگردان میتوانست برای درک بهتر ایران آن زمان از انها استفاده کند. تصاویر زنان چادری که اسلحه در دست دارند، خیابانهایی که مزین به دارهای اعدام شدند و مردمی که عبوس هستند و قصد جان یکدیگر را دارند متضاد با چیزی است که یک ایرانی میشناسد. شاید کارگردان خواسته است تا ایران ۸۸ را با ایران ۵۷ مخلوط کند و ترکیب این دو را به خورد تماشاگر بدهد. خیلیها میدانند که در انقلاب ۵۷ اتحادی بین مردم ایجاد شد و همین اتحاد باعث پیروزی انقلاب شد. حالا شاید در آینده زنجیرههای اتحاد از هم گسست اما در ابتدا شور و هیجانی بود که برای فهم آن باید پای صحبتهای مردان و زنان آن دوره نشست. شخص نگارنده از آنجایی که روزنامه نگار هستم بارها فرصت مصاحبه با مردان و زنان آن دوره برایم فراهم آمده است. یادم میآید با خانمی در گالری از تصاویر آن دوره دیدار داشتم. این خانم بر خلاف تصور خیلیها از انقلابیها چادری نبود و ظاهری امروزی داشت. اولین سوالی که از این خانم باید میپرسیدم و همیشه ذهنم را درگیر کرده بود این بود که چرا شما انفلاب کردید. فکر میکردم در پاسخ دادن به این سوال باید کمی مکث کند و به دنبال پاسخ درستی باشد. فکر نمیکردم به سرعت پاسخ دهد. اما این خانم به من گفت که هر انقلابی انگیزه و اعتقادی میخواهد، انگیزه و اعتقاد ما هم در آن زمان خمینی بود. با همه اینها آرگو فیلم خوبی است. این حرف من نیست. حرف بسیاری از منتقدان درجه یک سینمای جهان است. در نقدهای آنها نمیخوانیم که آرگو فیلم تکینیکی خوبی است بلکه میخوانیم آرگو فیلمی سرگرم کننده است که با دیدن آن احساس خوبی خواهید داشت. اما برای ایرانیها پیشنهاد میشود در انتظار داشتن احساس خوب نباشند چون این فیلم بهرحال توهینی به ایرانی هاست همانطور که ما سی و چند سال است به آمریکا و عراق و خیلی از کشورهای دیگر توهین میکنیم.
درباره فیلمی که ایرانی ها از آن خوششان نیامد
به خاطر آرگوهایی که ساختهایم
محسن خسروجردی|روزنامه نگار
آرگو فیلم خوبی است. کارگردانی خوبی دارد و اگر احساسات وطن پرستانه را کنار بگذاریم و از دید یک غیرایرانی به فیلم نگاه کنیم متوجه میشویم که ساختار خوب و درست فیلم باعث میشود تا با افراد در بن بست مانده و سرنوشت آنها همذات پنداری کنیم. اما آرگو از چند منظر فیلم خوبی نیست. اول اینکه شاید از نظر تاریخی فیلم درستی نباشد و نگارنده از این بابت صحبتی نمیکند چون به تاریخ انقلاب مسلط نیست. اما شخصیتپردازی نادرست و غیراصولی باعث میشود تا ضعف اصلی فیلم برای مخاطب نمایان شود. سینمای ایران در ساخت فیلمهایی با ضعف بسیار شخصیتپردازی شهره است. فیلمهای محبوب دوران دفاع مقدس بیشترین سهم را در این بین دارند. فیلمهایی که میتوان آنها را برابر با آرگوی آمریکایی ساخت. خیلیها در حال حاضر به سینمای آمریکا میتوپند که چرا آمریکا ایران را آنطور که نیست نشان داده است. چرا در فیلم آرگو سربازان ایرانی آدمهایی ساده لوح نشان داده شدهاند که به سادگی گول عوامل سازنده فیلم را میخورند. در صورتی که خود ایرانیها سالها فیلمهایی ساختهاند که در این فیلمها سربازان بعثی عراق افرادی به شدت ساده لوح و کم عقل نشان داده شدند. با توجه به اینکه سینمای ایران پر است از فیلمهایی که غرض ورزانه و با خوی دشمنی ساخته شده پس نباید خیلی به آرگو و بن افلک سخت گرفت. جدیدترین فیلمی هم که با این رویکرد ساخته شده بود فیلم قلاده های طلا است که از جهات بسیاری شبیه آرگو است. اما از این موضوع که بگذریم فیلم در کنار ضعف بسیاری که در شخصیتپردازی دارد، عدم شناخت کارگردان از جامعه ایرانی هم باعث شده تا از کیفیت آرگو کاسته شود. از وقوع انقلاب اسلامی ایران زمان زیادی نمیگذرد و افراد بسیاری هستند که از آن زمان تصاویری بدیع دارند و کارگردان میتوانست برای درک بهتر ایران آن زمان از انها استفاده کند. تصاویر زنان چادری که اسلحه در دست دارند، خیابانهایی که مزین به دارهای اعدام شدند و مردمی که عبوس هستند و قصد جان یکدیگر را دارند متضاد با چیزی است که یک ایرانی میشناسد. شاید کارگردان خواسته است تا ایران ۸۸ را با ایران ۵۷ مخلوط کند و ترکیب این دو را به خورد تماشاگر بدهد. خیلیها میدانند که در انقلاب ۵۷ اتحادی بین مردم ایجاد شد و همین اتحاد باعث پیروزی انقلاب شد. حالا شاید در آینده زنجیرههای اتحاد از هم گسست اما در ابتدا شور و هیجانی بود که برای فهم آن باید پای صحبتهای مردان و زنان آن دوره نشست. شخص نگارنده از آنجایی که روزنامه نگار هستم بارها فرصت مصاحبه با مردان و زنان آن دوره برایم فراهم آمده است. یادم میآید با خانمی در گالری از تصاویر آن دوره دیدار داشتم. این خانم بر خلاف تصور خیلیها از انقلابیها چادری نبود و ظاهری امروزی داشت. اولین سوالی که از این خانم باید میپرسیدم و همیشه ذهنم را درگیر کرده بود این بود که چرا شما انفلاب کردید. فکر میکردم در پاسخ دادن به این سوال باید کمی مکث کند و به دنبال پاسخ درستی باشد. فکر نمیکردم به سرعت پاسخ دهد. اما این خانم به من گفت که هر انقلابی انگیزه و اعتقادی میخواهد، انگیزه و اعتقاد ما هم در آن زمان خمینی بود. با همه اینها آرگو فیلم خوبی است. این حرف من نیست. حرف بسیاری از منتقدان درجه یک سینمای جهان است. در نقدهای آنها نمیخوانیم که آرگو فیلم تکینیکی خوبی است بلکه میخوانیم آرگو فیلمی سرگرم کننده است که با دیدن آن احساس خوبی خواهید داشت. اما برای ایرانیها پیشنهاد میشود در انتظار داشتن احساس خوب نباشند چون این فیلم بهرحال توهینی به ایرانی هاست همانطور که ما سی و چند سال است به آمریکا و عراق و خیلی از کشورهای دیگر توهین میکنیم.
در ادامه سعی می کنم چندتایی مقاله امریکایی ضد این فیلم را ترجمه کنم. به مقالات ایرانی کاری ندارم چون نمی خواهم شخص نویسنده نگاه وطن پرستانه داشته باشد و فقط می خواهم به ضعف های اصلی و واقعی این فیلم پی ببریم.