معمولاً همه بچه ها، با هم سن و سالان، برادران یا خواهراشون،بر سر مسائل جزئی از قبیل اسباب بازی و... دعوا می کنند. گاهی پدر و مادرها که وارد این قضیه می شند کارها رو سخت تر هم می کنند؛ حتّی ممکنه بچه ها بعدش با هم خوب بشند ولی مادرها هم چنان با هم قهر باشند و موجب اختلافات خانوادگی بشه؛ در این دعواهای کودکانه وظیفه پدرها و مادرها چیه؟
جواب
پیامبرگرامی اسلام(ص)،بچه ها رو به خاطر پنج صفت دوست می داشت؛یکی از اون 5صفت،این بود که بچه ها با همدیگه دعوا می کنند ولی زود آشتی می کنند و کینه ای به دل نمی گیرند.
موقه دعوای بچه ها، نکته ای که باید والدین بهش توجه داشته باشند؛ اینه که اگه دعوای بین بچه ها،کلامی بود بهتره تا جایی که امکان داره دخالت نکنند. امّا اگه دعوا، به زد و خوردکشیده شد، قبل از اینکه به خودشون آسیبی وارد کنند بهتره اون هارو از همدیگه جدا کرد.بهتره، هر کدوم از اون ها رو نیم ساعت در یه محیطی جدا از هم قرار بدیم و اجازه هیچ ارتباطی رو باهم نداشته باشند.
بعد دریک فرصت مناسب پدرومادر، می تونند با بیان غیرمستقیم به کودک خودشون آموزش بدن که چطور می شه عصبانیت خودشون رو کنترل کنند. مثلا پدر می تونه ماجرایی در مورد اینکه چطور یهویی از کسی عصبانی شده امّا سعی کرده خودش رو از محیط دور کنه تا درگیری پیش نیاد، برای کودکش تعریف کنه. این کار غیرمستقیم به کودک آموزش می ده، که چطور خشم خودش رو کنترل بکنه.
در مورد بچه های کوچک تر(زیر ۱۰ سال)، قصه خونی یا عروسک بازی هم روش خوبی برای آموزش غیرمستقیمه. می شه قصه ای رو برای بچه ها تعریف کرد و از اون ها خواست که مشکل دعوای بازیگرای توی قصه رو حل کنند و در صورت عدم توانایی،میشه اون رو هدایتش کرد. این باعث می شه بچه بطور غیر مستقیم متوجه اشتباه اش بشه.