زمانی که در شهر قم زندگی میکردیم وهمسرم مشغول تحصیل در حوزه علمیه بود شرایط اقتصادی مناسبی نداشتیم و با همان درآمد محدود امرار معاش میکردیم.
شهید حسین اصغری از آن جهت که انسانی قناعت پیشه بود و زندگی طلبگی را یک خودسازی و رسیدن به کمال و دوری از مواهب ظاهری دنیوی می دانست هرگز از شرایط موجود و حاکم بر زندگی شکایتی نداشت.جالب اینکه با همان درآمد کم و مشکلات عدیده هرگاه احساس می کرد کسی نیاز به کمک و یا مساعدت دارد بی درنگسعی داشت تا از او رفع مشکل نماید.هر روز که از زندگی مشترکمان می گذشت بیشتر از پیش متون اخلاق و صفات پسندیده ی ایشان میشدم.
یک روز فرزند بزرگمان سخت بیمار شد و پس از آنکه به پزشک مراجعه کردیم نسخه ای نوشت و دادم تا همسرم از داروخانه تهیه نماید.ساعتی گذشت وایشان به منزل آمدند.وقتی به دستانش نگاه کردم اثری از بسته ی دارو نبود.سوال کردم:نسخه را از داروخانه گرفتید؟
لحظه ای مکث کرد و سپس جواب داد:رفته بودم تا داروهای فرزندمان را بگیرم اما وقتی وارد داروخانه شدم،دیدم خانمی با پسرشدر آنجاست و فرزندش شدیدا بدحال بود . وقتی بیشتر دقت کردم فهمیدم پول خرید داروهای فرزندش را ندارد.من هم نتوانستم آن لحظه بی تفاوت باشم در نتیجه پولی که همراهم بود را صرف خرید داروی آن کودک کردم.به همین دلیل نتوانستم داروی فرزندمان را بخرم.شما هم نگران نباشید ،خدا ارحم الاحمین است.
شهید حسین اصغری همیشه معتقد بود اگر گره ای از مشکل کسی بگشایم خدا نیز با عنایت خود گره از کارهای مان خواهد گشود.
شاید این یکی از صدها کار خیر شهید حسین اصغری بود که من از آن آگاه شدم.زیرا اصولا بسیاری از این کارها را در خفا انجام می دادو دوست نداشت کسی از آن آگاه شود.
من نیز بنا به توصیه ی ایشان و لطف خداوند چند روزی از فرزندمان مراقبت کردم تا اینکه حالش خوب شد وبار دیگر شهید حسین اصغری کاری کرد تا بهتر و بیشتر در مسیر کمال انسانی و قرب الهی گام بردارم و افتخارم آن باشد که در کنار چنین انسان وارسته ای زیبا زیستن را بیاموزم.
(راوی همسرشهید)
شهید حسین اصغری سندی
نام پدر: علی
تاریخ و محل تولد: 1337/6/6
شهرستان فومن
تاریخ و محل شهادت:1360/9/7
شهرستان ماسال
سمت در جبهه: مسئول دفتر نماینده ول فقیه در جهاد
نوشته شده توسط گروه تفحص رشت