• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 309)
جمعه 2/1/1392 - 23:21 -0 تشکر 595432
شهرداری که رفتگر شد!

 امروز تولد مهدی باکری یکی از سرداران بزرگ دفاع مقدس است، وی در فروردین ۱۳۳۳ در میاندوآب به دنیا آمد، تحصیلاتش مهندسی میکانیک بود و آخرین مسئولیتش فرماندهی لشکر ۳۱ عاشورا بود، او ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ در رودخانه دجله به شهادت رسید و جسدش مفقود شد.

شهرداری که رفتگر شد

اوایل انقلاب بود و مهدی باکری شهردار ارومیه؛ در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شد. چشمش به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دید امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفت، او رفتگر همیشگی محله نبود. کنجکاو شد، سلام داد و دید رفتگر امروز، آقا مهدی است. او از دوستان شهید باکری بود.

آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت. او ادامه داد، آقا مهدی شما شهرداری اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟ خیلی تلاش کرد تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشید.

زن رفتگر محله، مریض شده بود؛ بهش مرخصی نمی دادن می گفتن اگه شما بری، نفر جایگزین نداریم؛ رفته بود پیش شهردار، آقا مهدی بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش.

اشک تو چشماش حلقه زد. هر چی اصرار کرد، آقا مهدی جارو رو بهش نداد؛ ازش خواهش کرد که هرچه سریعتر بره تا دیگران متوجه نشن، رفتگر امروز محله، شهردار ارومیه است.

آقا مهدی، پدر بچه های پرورشگاه شهرم بود. همیشه بهشون سر میزد؛ نزدیکای عید، کلی کادو میخرید میاورد براشون. خیلی دوستش داشتن، وقتی شهید شد، یه شهر یتیم شدن. شادی روحش صلوات.

منبع: باشگاه خبرنگاران

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

شنبه 31/1/1392 - 14:23 - 0 تشکر 598974


خیلی اصرار کردم تا بگوید.گفت:باشه وقتی رفتیم بیرون.

گفتم امکان نداره. باید همین جا توی حموم بهم بگی.

قسمم داد و گفت:تا من زنده ام نباید واسه ی کسی تعریف کنی ها!

زخم طناب بود.روی هر دو شانه اش. از بس جنازه ی شهدا را آورده بود عقب.

          کربلای جبهه ها یادش به خیر       سرزمین نینوا یادش به خیر               

 

       "شادی روح امام و شهدا صلوات"          

 

                                               

 
 
شنبه 31/1/1392 - 14:27 - 0 تشکر 598976


بیست روز مانده بود به عملیات خیبر.همه ی فرمانده دسته ها را جمع کرده بود، ازشان گزارش بگیرد.

به فرمانده زرهی گفت:چه کاره اید؟گفت:ما آماده نیستیم.تانک هامون هم هنوز آماده نیستن.

آقا مهدی بهش گفت:خیله خب،تو نمی خواد بیای.

به فرمانده تخریب گفت:شما چطور؟

جواب داد:بچه های ما هنوز آموزش کافی ندیدن.

آقا مهدی گفت: شما هم نیا.به جای این که شماها برین رو مین،خودمون می ریم.

سومی که دید اوضاع این جوری است،گفت:حاجی خیالت از بابت بچه های ما راحت.

          کربلای جبهه ها یادش به خیر       سرزمین نینوا یادش به خیر               

 

       "شادی روح امام و شهدا صلوات"          

 

                                               

 
 
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.