* مسلمانان؛ تقوا، تقوا!
ای مسلمانان، دنیا همه چیزش تمام میشود و میمیرد. مگر شما ایمان ندارید که آخرت و برزخ و محشری در کار است و آنجا میخواهید زندگی کنید؟ باید مایهای داشته باشید تا آنجا بتوانید زندگی کنید. آن مایه چیست؟ همان که مرتب میگوییم: تقوا، تقوا. خدا میداند که چقدر این کلمه تکرار میشود ولی هیچ خبری هم از آن دیده نمیشود! چقدر ما این جمله را شنیده و میشنویم:
اوصیکم عباد الله، بتقوی الله؛
گفتن و شنیدن هم برای ما عادت شده است. مطلبی هم که به گونه عادت در آید دیگر نفعی نخواهد داشت. خطیب جمعه مرتب فریاد میکشد که:
عبادالله، اوصیکم و نفسی بتقوی الله؛
ای بندگان خدا، خودم و شما را سفارش به تقوا میکنم.
الفاظ، هم فراوان است و هم داغ و محکم، اما با الفاظ داغ و محکم که کار درست نمیشود. تقوا کجاست؟ خدای ما میفرماید:
«وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى»؛
«... توشه راه بردارید که بهترین توشه و زاد تقواست...»
ای مردم، شما مسافرید. مسافر توشه راه میخواهد. شما نمیخواهید تهیه کنید؟ شما یادتان رفته که مسافر هستید. فردا، پس فرداست که بانگ جناب عزرائیل به گوشتان برسد و شما را حرکت دهد. حتی صد و بیست سال عمر هم میگذرد. سرانجام، بخواهید و نخواهید میمیرید. خدا به پیغمبرش فرموده است:
«إِنَّکَ مَیِّتٌ وَإِنَّهُم مَّیِّتُونَ»؛ تو میمیری و آنها هم میمیرند
بنگرید که چه دارید؟ زاد و توشه راهتان چیست؟ خانه، مرکب، پول یا مقام و یا منصب؟ بهبه! چه عالی و چه فراوان! زمانی که میروید همراهتان چه میبرید؟
«وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى»؛
«... توشه راه بردارید که بهترین توشه و زاد تقواست...»
«وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى»؛
«... و پایان خوش از آن تقواست»
«...وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ»؛
«... و پایان نیک از آن متقیان است»
«إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا»؛
«رستگاری و کامیابی از آن پرهیزگاران است»
چقدر قرآن و نهجالبلاغه و دیگر امامان فرمودهاند و چقدر بزرگان عالم فریادها کشیدهاند؛ همه میخواهند جان ما را فربه کنند.