فخرفروشى
از زشتىهاى اخلاق فخرفروشى به دیگران است، فخر فروشى در فرهنگ اسلام به عنوان گناه و معصیت شناخته شده، و آلوده به این حالت شیطانى مستوجب عقاب الهى است، مگر اینكه توبه كند و به ادب و وقار و خضوع و فروتنى بازگردد.
زن و شوهرى كه نسبت به یكدیگر تعهد شرعى و اخلاقى دارند، و با دیدن یكدیگر قبل از ازدواج مورد پسند هم واقع شدند، و با وضعى كه از نظر خانواده و مال و جمال و قوم و قبیله هر یك داشتند و مورد قبول واقع شدند، و اكنون با یكدیگر زندگى مىكنند، اگر موردى پیش آمد باید از به رخ كشیدن خانواده، و حسب و نسب و مال و ثروت و جوانى و زیبائى و علم و دانش، نسبت به یكدیگر سخت بپرهیزند، كه فخرفروشى ایجاد آزار روحى و سوز درون مىكند، و گاهى شرمندگى، و زمینه خشم و نفرت، و كینه و دشمنى و نشان دادن عكسالعمل در طرف مقابل ببار مىآورد، و چه بسا كه به جنگ و دعوا، و كشمكش و نزاع و تفرقه و طلاق منجر شود، در این صورت بار سنگین این همه تبعات زشت فخرفروشى به گردن فخرفروش است.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود:
لا حُمْقَ اعْظَمُ مِنَ الْفَخْرِ.
حماقتى بزرگتر از فخرفروشى به دیگران نیست.
و در كلامى حكیمانه فرمود:
ضَعْ فَخْرَكَ، وَاحْطُطْ كِبْرَكَ، وَاذْكُرْ قَبْرَكَ.
فخرفروشى را بگذار، و كبر را ترك كن، و بیاد قبرت باش.
آنقدر فخرفروشى زشت و ناباب است كه حضرت سجاد در دعاى نوزدهم صحیفه به پیشگاه حق عرضه مىدارد:
وَاعْصِمْنى مِنَ الْفَخْرِ.
از اینكه نسبت به دیگران به وضع خود افتخار كنم مرا حفظ كن.
على (علیه السلام) فرمود:
ما لِابْنِ آدَمَ وَالْفَخْرَ، اوَّلُهُ نُطْفَهٌ، وَ آخِرُهُ جیفَهٌ، لا یَرْزُقُ نَفْسَهُ، وَ لایَدْفَعُ حَتْفَهُ.
فرزند آدم را به فخر فروشى چه، ابتداى او نطفه و پایانش مردارى بدبو است، روزى او در اختیار دیگرى است، و قدرت دفع مرگ خویش را ندارد.
كتاب خدا در آیات متعددى متذكر این معناست، كه حضرت حق مردم متكبر و فخرفروش را دوست ندارد.
انَّ الله لایُحِبُّ كُلَّ مُخْتال فَخُور.
در هر صورت زن و شوهر باید نسبت به یكدیگر از افتخار به خانواده، جمال، مال و منال، اندوخته و ثروت، علم و دانش، بپرهیزند كه همه اینها از بین رفتنى است، و این اخلاق ابلیسى مایه درد سر و زحمت و رنجش خاطر، و موجب از بین رفتن عشق و علاقه، و باعث دعوا و نزاع، و افتادن از نظر رحمت حضرت حق است.
***