مقدمه - خوابیدن همچون غذا خوردن و آشامیدن یكى از مهم ترین اعمال حیاتى به شما مى رود. هر جاندارى از جمله موش، فیل و حتى سوسك ها نیز مى خوابند. تمام جانداران مهره دار، حتى ساده ترین انواع جانداران بدون خواب قادر به ادامه حیات خود نیستند. انسان ها در شب به خواب مى روند، اما برخى از جانوران شب شروع به فعالیت مى كنند. شواهد نشان مى دهد كه عامل اصلى تعیین طول مدت خواب جانداران، بیش از هر چیز، به جثه و شدت سوخت و ساز بدن جاندار بستگى دارد. بر همین اساس، خفاش ها در طول شبانه روز، دست كم بیست ساعت در خواب به سر مى برند. در حالى كه، اسب ها تنها دو ساعت نیاز به استراحت و خواب دارند. على رغم این تفاوت ها در میان جانداران، عمل خوابیدن، دست كم در میان پستان داران، مشخصه هاى بیولوژیكى بسیار مشابه و تقریباً یكسانى دارد. هنگام خواب، بدن این جانداران سست شده، دماى بدن و عمل غیرارادى سوخت و سوز به میزان زیادى كاهش مى یابد.
این نوشتار نیم نگاهى به خواب و فرایند آن از منظر روان شناسى دارد.
خواب در قرآن و سنّتاز نشانه هاى قدرت خداوند و اسرار خلقت حكیمانه او خواب است. قرآن كریم مى فرماید: «از نشانه هاى قدرت اوست خوابیدن شما در شب و روز، تا این كه از فضل پروردگار به طلب روزى برخیزید، در این (حالت) براى قومى كه سخن حق را بشنوند، عبرت هایى است.» (روم: 23)
البته، برخى از مفسّران عقیده دارند «نوم» بخشى از خواب است كه در آن «رؤیا» تحقق مى یابد. در سوره صافات، از زبان حضرت ابراهیم(علیه السلام)مى فرماید: «انّى ارى فى المنام»; «در خواب دیده ام...» خواب براساس نظر قرآن، آرامش انسان را تضمین مى كند، چنان كه مى فرماید: «والنّومَ سباتا...» (فرقان: 47)
همچنین مى فرماید:«وجعلنانومكم سباتاً» (نبأ: 9) سبات از ماده سبت بر وزن وقت به معنى قطع شدن و تعطیل گردیدن و استراحت است.1 از آن جا كه خواب موجب سستى انسان مى شود، خداوند از هرگونه خوابى، اعم از سبك و سنگین، منزه است: «الله خدایى است كه هیچ خدایى جز او نیست، زنده و پاینده است، نه خواب سبك او را مى گیرد و نه خواب سنگین» (بقره: 255)
از آیات قرآن برمى آید كه خواب شباهت بسیار زیادى با مرگ دارد: «خداوند است كه در وقت مرگ جان ها را مى گیرد و نیز جان آن هایى را كه به خواب رفته و هنگام مردن آن ها فرا نرسیده است، پس جان هایى را كه حكم مرگ بر آن ها جارى شده در نزد خود نگاه مى دارد و دیگران را تا زمانى كه معیّن است، باز مى فرستد. در این، براى آن هایى كه فكر مى كنند نشانه هایى روشن وجود دارد.» (زمر: 41) این آیه به روشنى بیان مى كند كه مرگ و خواب از یك جنس هستند و لذا براى هر دو، لفظ «توفّى» به كار برده است. این واژه به معنى «به طور كامل اخذ كردن» است. در آیه دیگرى نیز لفظ «توفى» به كار ر فته است: «و او پروردگارى است كه شب هنگام شما را مى میراند و هرچه در روز انجام داده اید، مى داند. آن گاه بامدادان شما را زنده نموده تا آن هنگام كه عمرتان به انتها برسد، سپس بازگشت شما به سوى اوست و از آنچه كرده اید، شما را آگاه مى نماید.» (انعام: 60)
در هنگام خواب، بدن انسان روى زمین است، ولى روح او دریافت شده و در عوالم دیگر سیر مى كند و سپس به سوى جسم برمى گردد. روح با یك سرعت و شكل مشخصى از بدن خارج مى شود و بسته به نوع و شدت خواب، از جسمِ خوابیده فاصله مى گیرد و تنها یك پیوند ضعیفى بین آن ها برقرار است. حال، اگر جسم براثر عامل خارجى مانند ضربه و صدا تحریك شود، روح كه بایستى با یك سرعت معمول و مشخصى به جسم و بدن بازگردد، با سرعتى فوق العاده به بدن باز مى گردد كه معمولاً با یك شوك عصبى و بیدار شدن همراه با ناراحتى زیاد همراه است. عوام این حالت را «پاره شدن چرت!» گویند. در واقع، این حالت نتیجه بازگشت غیرمنتظره روح به بدن مى باشد.
رسول اكرم(صلى الله علیه وآله) بعد از بیدارى از خواب شب، سر را به سجده مى گذاشتند و این ذكر را بر زبان جارى مى نمودند: «سپاس خداوندى را كه مرامیراندوپس زنده كردوبه سوى اوست بعثتورستاخیز.»2
خواب عمیق، بسیار به مرگ شباهت دارد. انسان در این مرحله، فاصله اندكى با مرگ دارد.
حضرت امام محمدتقى(علیه السلام) درباره حقیقت مرگ مى فرمایند:«مرگ همین خوابى است كه هر شب به سراغ شما مى آید، با این تفاوت كه در موت، انسان بیدار نمى شود، مگر در روز قیامت، افرادى كه در خوابند، به وسیله رؤیا شادمان و یا غمگین مى شوند. چنین احوالاتى براى انسان در برزخ نیز پیش مى آید.»3
در فرهنگ اسلامى4، خواب ها انواع گوناگونى دارند: صادقه، فیلوله، قیلوله، حیلوله و غیلوله و... .
فیلوله، به خواب پس از طلوع آفتاب و ابتداى روز گویند كه موجب ضعف آدمى مى شود. قیلوله، به خواب پیش از ظهر، به ویژه پیش از نماز ظهر و عصر، گویند. حیلوله، به خواب هنگام اذان ظهر و بعد از آن مى گویند كه از آن به خواب ظلمت هم تعبیر شده است. غیلوله، به خوابى كه در انتهاى روز صورت مى گیرد و موجب امراض بدنى است، اطلاق مى شود.