آن موقع وضعیت درآمدیتان چطور بود؟
آقای درستکار: بد نبود. هم درآمد دانشگاه بود و هم تلویزیون. بعد از پایان تحصیل تا سال ۸۵ مسئولیتهایی در این دانشگاه داشتم و در تلویزیون هم بهصورت موردی کار میکردم اما بیشتر درآمدم از دانشگاه تامین میشد و از همین راه برای خانواده امرار معاش میکردم. همسرم خانهدار بود و هنوز هم خانهدار است.
خانم درستکار: البته وقتی او در خانه بود، برای بچهداری به من کمک میکرد اما همیشه کارش طوری بود که وقت چندانی برای ماندن در خانه نداشت. در مجموع همسرم برای هر کاری راحت است و زیاد سخت نمیگیرد.
خانم درستکار! شما که در رشته شیمی تحصیل کردهاید، چه شد که خانهداری را به کار در بیرون ترجیح دادید؟
خانم درستکار: درس خواندن من در دانشگاه با دوران ازدواج و بعد از آن، بچهداری همزمان شده بود. به همین خاطر دوران کارشناسی خیلی زمان برد و بهنوعی مرا خسته کرد. بعد از آن هم باید به بچهها رسیدگی میکردم و این بود که ادامه تحصیل ندادم و بیرون از خانه شاغل نشدم. همسرم مایل نیست من کار کنم. هر بار که بحث کار در بیرون از خانه را مطرح میکنم، او با زیرکی خاص خود هیچوقت نه نمیگوید اما طوری رفتار میکند که نشان میدهد تمایلی به این کار ندارد.
یعنی خودتان علاقه دارید که بیرون از خانه کار کنید؟
خانم درستکار: خودم بدم نمیآید بیرون از خانه کار پارهوقتی داشته باشم اما همسرم راضی نیست. راستش را بخواهید چندان پیگیر کار نبودهام.