سلام
همه ما دنبال کسی هستیم که بتونیم بهش اعتماد کنیم.بتونیم حرف دلمون رو بهش بزنیم. بتونیم باهاش دردو دل کنیم. بتونیم از ضعفهای خودمون، سختیهای زندگی مون، خوشیهامون باهاش حرف بزنیم بدون اینکه ضرری بهمون برسه یعنی نمیشه با هر کسی از خوشیهای زندگی مون گفت . نمیشه جلوی هر کسی از ضعفها و کمبودهای خودمون حرفی زد. نمیشه جلوی کسی از دل تنگی های این دنیا نالید و حتی اشک ریخت.
ولی با همه این احوالات نمیدونم چرا اینقدر دنبال آدمی هستیم تا به عنوان همراه همیشگی مون، روی اون اعتماد کنیم. یک روز اعتماد زیادی به دوستامون می کنیم. بعد پشیمون میشیم. یک روز میگیم پدر و مادرم تمام دنیای من هستند و با وجود اونها کاملا از لحاظ روحی تامین هستم ولی بعد میبینیم اونها شاید تحمل دیدن ناراحتی ما رو نداشته باشن. بعد میگیم همسرم رو خودم با عشقم انتخاب کردم. دیگه اون همه چیز زندگی منه. ولی بعدا میبینیم اصلا ما نیازهایی داریم که یک کسی مثل خودمون نمیتونه تامینش کنه.
ما نیاز به کسی داریم که هر وقت دلمون خواست بشه باهاش در ارتباط باشیم. هر موقع دلمون خواست بتونیم با حالات روحی مختلف باهاش حرف بزنیم و از اون انرژی بگیریم. ما نیاز به کسی داریم که اون قدر پرظرفیت باشه که حالات روحی ما روی اون اثر نذاره. ما نیاز به یک معدن خوبی داریم که هر وقت کم آوردیم بهش پناه ببریم.
حالا مدام می گردیم و میگردیم تا چنین کسی رو پیدا کنیم. شاید تمام عمرمون رو می گذاریم تا چنین کسی رو پیدا کنیم و هربار که روی آدمی اعتماد می کنیم و بعد اون آدم نیازمون رو تامین نمی کنه یا حتی کاراش ناراحتمون می کنه افسرده میشیم و حالمون گرفته میشه.
آخر سر یک روزی می فهمیم که همراه همیشگی ما که همیشه در دسترسه، همیشه دوستمون داره، هیچ وقت سرزنشمون نمی کنه و هر چقدر هم براش حرف بزنیم خسته نمیشه و هر ساعتی میشه باهاش در تماس بود فقط و فقط یک نفره. و هیچ کس هم مثل اون یک نفر نمیتونه نیازهای ما رو تامین کنه.
آخر سر می فهمیم که این همه گشتن و گشتن نتیجه نداره. همه آرامش و آسایش ما فقط دست یک نفره. اون کسی که این رو زودتر باور کنه برنده است. اون وقت به قول حاج آقا دولابی این باور، یاورش میشه.
امیدوارم هر کدوم از ما زودتر به اینجا برسیم که باور کنیم هیچ آدمی نمیتونه همه اونچه که ما می خواهیم رو به ما بده. اگه به این باور رسیدیم اون وقت مطمئنا زندگیمون دگرگون میشه. اون وقت خیلی راحت نیمه شبها از خواب پا میشیم و با خدا درد و دل می کنیم. اون وقت همیشه خدا در صدر زندگیمونه. تا از بقیه مردم قطع امید نکنیم نمیتونیم تمام و کمال به خدا بپیوندیم.