مراسم عقد و عروسی هر جا که باشد شیرین است و پرخاطره؛ چه برسد به این که یک زوج جوان نخستین لحظات ازدواجشان را روی آنتن زنده و در یک استودیوی کوچک تلویزیونی برای همیشه ماندگار کنند.
استودیو گلستان در خیابان یخچال، مکان آشنایی برای مخاطبان تلویزیونی است؛ برنامههایی مثل «پارک ملت» و حالا «ویتامین3» از این استودیو روی آنتن رفتهاند. حالا هم در یک روز به یادماندنی، همین استودیو میزبان اولین زوج تلویزیونی است و قرار است هر هفته همین مراسم را تکرار کند؛ مراسمی که هیجانی مضاعف به یک برنامه صبحگاهی میدهد.
به گزارش خبرنگار سرویس تلویزیون ایسنا، تهران هنوز خواب است و طلوع آفتاب را میتوان از پشت ساختمانهای بلند پایتخت دید اما در این سکون تهران، جنب و جوش استودیو گلستان بیشتر از همیشه است. اتاق فکر «ویتامین 3» یعنی افشین حسینخانی، علی ضیا و علی زاهدی همه چیز را برای چندمین بار با هم چک میکنند تا روی آنتن مشکلی به وجود نیاید؛ در همان زمان یکی از عوامل پشت صحنه، یک شیشه عسل را در یک جام، خالی میکند و سر سفره عقدی که از قبل چیده شده میگذارد.
از میان میزبانان امروز برنامه، عاقد نخستین کسی است که به استودیو رسیده، او گریم شده و آماده است که روی آنتن برود. او خودش را محمدحسین رحیمی معرفی میکند و میگوید اولین بار است که برای یک مراسم عقد به تلویزیون دعوت شده است.
در داخل استودیو هم یکی از عوامل، سوالات چندگزینهای مهمانان را برای آخرین بار چک میکند و فونت آنها را تغییر میدهد تا مهمانان به خوبی هر سوال را ببینند و پاسخ دهند.
××× دختری به نام تیرامیسو!
ساعت استودیو، 8 و 4 دقیقه و 38 ثانیه را نشان میدهد که تیتراژ «ویتامین3» روی آنتن میرود و علی ضیا رو به یکی از سه دوربین استودیو به مخاطبان سلام و صبح بخیر میگوید. ضیا بعد از این سلام و علیک کوتاه، به سرعت به بیرون استودیو میدود و به یکی از عوامل پشت صحنه کمک میکند تا میز ویتامین3 را به داخل استودیو بیاورند.
مهمان اولین بخش برنامه، کارشناس مذهبی است که ضیا با او دربارهی ازدواج صحبت میکند.
در همین حین است که اولین مهمانان برنامه یعنی مهدی پاکدل و همسرش بهنوش طباطبایی وارد استودیو میشوند، آنها در سکوت کامل استودیو فقط در گوشهای مینشینند و مسؤول صدا، میکروفونی را به لباسشان وصل میکند که البته خوب کار نمیکند و در میانههای برنامه، علی ضیا مجبور میشود به بهنوش طباطبایی یک میکروفون دستی بدهد تا از آن استفاده کند.
ضیا از کارشناس مذهبی خداحافظی میکند و در فاصله پخش یک آنونس کوتاه، دکور برنامه برای حضور مهمانان جدید آماده میشود؛ علی ضیا از مهدی پاکدل و بهنوش طباطبایی دربارهی آشناییشان میپرسد و در میانه پرسشهای چندگزینهای که به شکل طنز مطرح شده بودند، بحث به دسته گل زیبای روز خواستگاری مهدی پاکدل و وام ازدواج 5 میلیونی این دو هنرمند میرسد؛ مهدی پاکدل دربارهی آینده احتمالی بچههایش هم میگوید: اگر بچهام بخواهد به صداوسیما بیاید و در اینجا کار کند ... .
علی ضیا از مهمانانش دربارهی نامی که آنها برای دخترشان انتخاب کردهاند هم میپرسد اما بهنوش طباطبایی حاضر نمیشود آن را روی آنتن اعلام کند؛ مهدی پاکدل هم به شوخی خطاب به همسرش میگوید: اسمش را که تیرامیسو میخواهی بگذاری!
فضای شاد و مفرح این گفتگو با پایان یافتن سوالات چندگزینهای تمام میشود. اما در حین مطرح شدن سوالات، یکی از عوامل پشت صحنه به داخل استودیو پرتقالی «ویتامین3» میرود و چیدمان سفره عقد را با روشن کردن شمعها کامل میکند.
××× عروس و داماد وارد میشوند
حالا همه چیز آمادهی برگزاری مراسم است و جنبوجوش استودیو خیلی بیشتر از همیشه شده است، عروس و داماد هم در گوشهای از اتاق رژی منتظرند تا روی آنتن بروند و مراسم ازدواجشان را انجام دهند. این زوج جوان که مشخصا استرس زیادی را تحمل میکنند بالاخره وارد استودیو میشوند و در کنار علی ضیا و بهنوش طباطبایی و مهدی پاکدل که قرار است شاهد عقد باشند میایستند.
با روی آنتن رفتن این بخش، صحبتهای علی ضیا با مهمانانش گرم گرفته اما افشین حسینخانی از پشت دوربینها چند باری به ضیا تذکر میدهد که مطلبی را روی آنتن بگوید؛ اما علی ضیا گرم صحبت است و به آب و آتش زدن حسینخانی فایدهای ندارد. همین هم افشین حسینخانی را مجبور میکند با عصبانیت استودیو را ترک کند.
××× مکالمهای که از دست مدیر صحنه در رفت!
دیگر زمانی به شروع مراسم و پایان برنامه نمانده که با روی آنتن رفتن یک وله کوتاه، همه عوامل پشتصحنه به داخل دکور برنامه میروند تا صندلیها را جلوی سفره عقد بچینند و آخرین هماهنگیها را انجام دهند. عاقد و دفتردار هم به جمع حاضر در استودیو اضافه میشوند.
در همین حین، خانوادههای عروس و داماد هم از راه میرسند. جمعیت استودیو ناگهان چندبرابر میشود و ضیاء همه را به داخل دکور اصلی برنامه دعوت میکند تا مراسم عقد، رسما شروع شود. اما در همان شلوغی صحنه، ناگهان تلفن همراه دفتردار زنگ میخورد! دفتردار حتی بیتوجه به مقتضیات آنتن زنده به تلفنش جواب میدهد و مکالمهای چندثانیهای روی آنتن برقرار میکند.
این درحالی است که مدیر صحنه از ابتدای شروع برنامه مواظب بود همه چیز به خوبی پیش برود؛ او حتی از قبل به همه تذکر داده بود تلفن همراهشان را خاموش کنند.
××× با اجازه آقای تهیهکننده، بله!
یک جلد کلامالله مجید، یک جفت آینه و شمعدان و 14 سکه بهار آزادی مهریه این زوج جوان است که عاقد چند بار تکرار میکند؛ دفتردار هم که حالا احتمالا تلفن همراهش را خاموش کرده، مدارک شناسایی را چک میکند تا کارهای قانونی را انجام دهد؛ خواهر عروس هم بالای سر او قند میسابد.
عروس بعد از چند بار گل چیدن و گلاب آوردن به عقد رضایت میدهد و داماد هم در یک اقدام عجیب، با اجازه گرفتن از تهیهکننده برنامه به عاقد وکالت میدهد! بعد هم در پاسخ به ضیا که دلیل این کارش را میپرسد، میگوید تهیهکننده برنامه قرار است به مناسبت ازدواجش، هدیهای به او بدهد.
عاقد که وکالت عروس و داماد را از آنها میگیرد همه فکر میکنند کار تمام است، حتی علی ضیا میخواهد شیرینی پخش کند که عاقد تذکر میدهد هنوز مراحلی باقی مانده است. همه دوباره صبر میکنند و این بار با جاری شدن خطبه عقد، عوامل پشت صحنه، برای عروس و داماد دست میزنند و آنتن که ثانیههایی بیشتر از آن باقی نمانده از «ویتامین3» گرفته میشود.
××× شادی در استودیو پرتقالی
حالا دوباره همه به میانهی صحنه پرتقالی رفتهاند و به عروس و داماد تبریک میگویند؛ خانواده عروس و داماد هم با خوشحالی با هم روبوسی میکنند؛ یک نفر شیرینی پخش میکند؛ یک نفر هم نقلهای سفره عقد را به جمعیت تعارف میکند.
شادی جمعیت ادامه دارد و همه به هم تبریک میگویند که تاریک شدن صحنه و رفتن نور به همه نشان میدهد وقت رفتن است. ضیا مهمانانش را تا درب خروجی استودیو گلستان مشایعت میکند و برمیگردد تا از برنامه امروز صحبت کند.
××× از همان روز اول قرار بود در برنامه عروسی داشته باشیم
او میگوید: ایدهی اولیه این کار متعلق به افشین حسینخانی بود؛ او از روز اولی که برنامه «ویتامین 3» داشت شروع میشد، این ایده را داد که پنجشنبهها این کار را انجام دهیم، ولی چون برنامه ما در ماه محرم و صفر شروع شد، این ایده به تأخیر افتاد.
این مجری جوان ادامه میدهد: هفته پایانی صفر بود که اعلام کردیم در برنامهمان عروسی میگیریم. در همین یک هفته نزدیک به 20 نفر ثبت نام کردند، البته روز به روز تعدادشان بیشتر میشود و ما قرار است از بین این تعداد، قرعهکشی کنیم. تا پایان سال هفت هفته در پیش داریم که بر اساس مهریهها و ازدواجهای ساده، قرعهکشی را انجام میدهیم . الان 20 نفر ثبتنام کردهاند، ولی مطمئنا از امروز حجم زیادی پیامک و تلفن خواهیم داشت، به همین دلیل قرعهکشی میکنیم تا شرایط آنها را بسنجیم.
ضیا به حضور زوجهایی از شهرهای مختلف هم در برنامهشان اشاره میکند و میگوید: ترجیح ما این است که عروس و دامادها از مناطق مختلف ایران در برنامهمان حاضر شوند.
او از مهدی پاکدل و بهنوش طباطبایی - زوج هنری - که در برنامه امروز حاضر شده بودند، تشکر میکند و میگوید: آنها بدون هیچ انتظاری و فقط با لطفشان به این برنامه آمدند؛ وقتی فهمیدند قرار است ازدواج سادهای داشته باشیم، استقبال کردند و دعوت ما را خیلی زود قبول کردند. تشکر اول را باید از مهدی پاکدل و بهنوش طباطبایی کرد.
ایسنا