من مسئله «امر به معروف و نهی از منکر» را قبول ندارم به کسی چه مربوط است که من در جامعه چطور رفتار میکنم؟
مسئلهی «امر به معروف» که از سنخ «امر» کردن است و باید امرانه باشد و نه نصیحت یا توصیه به نیکی و خوبی و نیز «نهی از منکر» از سنخ بازدارندگی قاطع است و نه تذکر و گوشزد، نه تنها مختص اسلام نیست، بلکه اساساً مقولهای نیست که کسی بخواهد یا بتواند آن را قبول نداشته باشد. چرا که همگان با رعایت [کم و بیش] آن زندگی را سامان میبخشند، جوامع را پدید میآورند و مدارج رشد را طی میکنند. لذا جامعهای متمدن است که «امر به معروف و نهی از منکر» به صورتی قاطع و همگانی در آن رعایت شود و جامعهای رشد یافتهتر، تکامل یافتهتر، مدنیتر و مرفهتر است که بیشتز از سایرین این دو اصل اساسی حیات بشری را شناخته و اعمال کرده باشد.
برای روشن شدن موضوع به مثالهای واقعی ذیل دقت نمایید:
الف – امر به معروف و نهی از منکر نسبت به مشروبات الکلی:
در یک کشور رشد فرهنگی و مدنی تا به حدی است که اگر رانندهای تصادف کند و مست باشد، مقصر شناخته میشود. در کشور مترقیتر رانندهی مست تصادف هم نکند، مجرم است. در کشور مترقیتر اگر مست هم نباشد، اما دهانش بوی مشروب دهد یا اندکی الکل در خونش پیدا شود مجرم است، در برخی از ایالات کشور کانادا، اگر داخل خودرویی بطری مشروبی پیدا شود که درش باز شده است، راننده مجرم شناخته میشود، اگر چه خود او به هیچ وجه اهل مشروب نباشد و در کشور دیگری (چون جمهوری اسلامی ایران) اساساً خرید و فروش و مصرف مشروبات الکلی جرم شناخته میشود.
در کشورهای مترقی، به رعایت کلیهی قوانین راهنمایی و رانندگی «امر» شده است و نسبت به هرگونه تخلف «نهی» شده است. لذا اگر مثلاً رانندهای، حتی در نیمه شب و خیابان خلوت، از چراغ قرمز عبور نماید، به غیر از ضبط گواهینامه، ممنوعیت دو یا چند ساله از رانندگی، پرداخت جریمه نقدی و ...، باید حتماً و حتماً به روانپزشک مراجعه نماید و نتایج آزمایشات و معالجات را نیز به پلیس راهنمایی و رانندگی ارائه دهد. چرا که از نظر آنان کسی که چنین مخاطرهای را برای خود یا دیگران ایجاد نماید، به احتمال قوی به نوعی اختلال عقلی مبتلا شده است. این خود مصداقی از «امر به معروف و نهی از منکر» است.