هفتم-دیدگاه ها و نظریات مقام معظم رهبری در حوزه ادب و ادبیات فارسی
1-نظریات رهبری در مورد ادبیات فارسی
ارائه تصویر درست و واقعی از نظام جمهوری اسلامی، و واقعیتها و پیشرفتهای ایران امروز، در كنار ترویج زبان و ادبیات فارسی از جمله وظایف سنگین سفیران فرهنگی نظام اسلامی است. اگر كار فرهنگی بدرستی انجام شود و بر ذهن و فكر و عاطفه افراد تأثیرگذار باشد، قطعاً برخی خلأهای احتمالی در عرصه دیپلماسی و یا ارتباطات تجاری و اقتصادی، پُر خواهد شد.
در نظام اسلامی كه برخاسته از سخن حق و تفكرات ناب الهی است، باید از روشها و ابزار فرهنگی استفاده بهتر و شایسته تری شود.تلاش گسترده تبلیغاتی جبهه استكبار، برای ارائه چهره ای مخدوش از نظام اسلامی، آنها قصد دارند با ارائه یك چهره مخدوش از نظام جمهوری اسلامی، مردم دنیا و علاقه مندان به این نظام را بدبین كنند و از تأثیر معنوی و روحی انقلاب اسلامی بكاهند، بر همین اساس مهمترین وظیفه ی ادیبان و هنرمندان ، ارائه یك تصویر درست از انقلاب اسلامی است.ارائه تصویر درست از نظام اسلامی حتما تعریف صحیح از اسلام است .بدخواهان و مستكبران تلاش دارند تا اسلامی را به جهانیان معرفی كنند كه یا اسلام متحجر و یا اسلام بی خاصیت لیبرالی باشد در حالیكه اسلام واقعی و ناب مورد نظر نظام اسلامی، دارای مفاهیم والا، عمیق و روشن از انسان، خدا، جهان آینده، و نیازهای مادی و معنوی بشریت است.باید در كنار معرفی عمق فرهنگ و تمدن كشور، ایران امروز هم برای جهانیان معرفی شود.
مسئله زبان و ادبیات فارسی را بسیار مهم است. یكی از وظایف اصلی سفیران فرهنگی، ترویج زبان فارسی از طریق پیگیری كرسی های زبان فارسی در مراكز علمی و دانشگاهی است.
2-رابطه هنر و ادبیات
هنر، زبان رسایی برای همه موضوعات، بخصوص موضوعات پیچیدهای مثل انقلاب است؛هنرمند مسلمان، هنرمندی كه حاضر است با هنر، حقایق و اصالتها را بیان كند؛ این راباید پرورش داد،زبانِهنر است كه میتواند حوادث عظیم را تبیین و تشریح، و ذهنها را روشن كندحال هنر، نقش زیادی در دوران قبل از انقلاب اسلامی نداشت. در آن زمان هنر در قبضه صاحبان قدرت بود و حقیقتاً به انحطاط دچار شده بود و در میدان نبود. لیكن از لحظه پیروزی انقلاب، هنر به میدان آمد. از دو جا هم آمد. عمدتاً هم از طریقاستعدادهای هنری نوظهور ـ یعنی جوانان ـ بود. در مجموع از اول انقلاب تا امروز كه چندین سال میگذرد، هنر، نقش زیادی داشته و درعرصههای مختلف، انواع هنرها ـ نه فقط هنرهای نمایشی، یا هنر شعر، بلكه انواعهنرهاوارد میدان شدند و كارهای برجسته و بزرگی انجام دادند، و هنرمندان جوان پرورشپیدا كردند. باید گفته شود كه كه اگر امروز را با قبل از انقلاب مقایسه كنیم، ما خیلی وضعمان خوب است؛برجستگی هم داریم. اما اگر با آنچه كه باید باشیم، مقایسه كنیم، نه! عقبیم. صریحاً می توان گفت كه عقبیم. ما هنوز در زمینه داستاننویسی، در زمینه شعر، درزمینه هنرهای نمایشی (یعنی سینما و تئاتر) كاستیهای زیادی داریم، كارهای نشدهفراوانی داریم و انسان ناشیگریهای متعددی را مشاهده میكندامید است كسانی كه در رشتههای هنری فعالاند، همان خودباوری را كه ما در عرصههایدیگر انقلاب در جاهایی مشاهده كردیم و دنیا را به خودش متوجه كرد (در زمینه صنعت،در زمینه صنایع نظامی، در زمینههای علمی، واقعاً ما كارهایی كردهایم كه دنیامتوجه آنها شده است) در زمینه هنر هم بتوان انشاءالله كارهایی كرد كهشاخصه ملت بزرگ ایران و انقلاب بزرگمان باشد.
3-بروز استعدادهای هنری
هنر بزرگ انقلاب، این بود كه توانست هنر را در خدمت حقایق و درخدمت انسان دربیاورد و آن را از انحصار هم خارج كند. به وضوح می توان این دو خصوصیت را در هنربعد از انقلاب، مشاهده كرد: یكی در خدمت حقیقت قرار گرفتن و دوم، گسترش دامنههنر. به مناسبت این پدیده عظیم، همه رشتههای هنر ـ یا بسیاری از رشتهها ـ در خدمتحقیقت قرار گرفت و استعدادها در این زمینه شناخته شد
از جمله كارهای مهمی كه انقلاب كرده، یكی این است كه یك عده عنصر فرهنگی و ادیب وهنرمند و دارای اقتدار فرهنگی تربیت كرده. شعرای زیادی بهوجود آمدند؛ داستاننویسهای زیادی به وجود آمدند؛ نویسندگان قلمزن دقیق فارسی نویسمحكمی به وجود آمدند.انقلاب است كه این نیروها را آزاد كرد.انقلاب وقتی میتواند خودش را در قالب هنر بیاورد، كه هنرمند خودی داشته باشد وخودش هنرمندش را پرورش بدهد. اگر میخواهید هنر این كشور رشد و اعتلا پیدا كند، به هنرمند جوان مؤمن تكیه كنید،او میتواند از اسلام و از انقلاب و از این كشور دفاع كند.
4-ضرورت نوشتن داستان انقلاب
جنبههای ارزشی را در ادبیات باید رعایت شود،همه افراد هدفشان این است كه این نظام را میخواهند كامل كنند. هر چهبهتر، هر چه اسلامیتر، هر چه انسانیتر، که به هدفهای عالیش نزدیكتر شود. غیر از این چیزی هدف نیست! یعنی وقتی ملتی، حركت عظیمی انجام میدهد،انقلاب بزرگی را انجام میدهد، جمهوریای با این عظمت را بنا می گذارد، به این صورت ازاو در مقابل این همه تهاجمات دفاع میكند، اهدافی دارد. این اهداف را ما باید باهمه وسایل تعقیب كنیم. ممكن است یك جا این اهداف دارد تضییع میشود. ماباید جبران كنیم. و ادبیات ـ منطقه ادب و هنرـ یكی از جاهایی است كه ادیبان خیلی خوبمیتوانند در این زمینه كار كنند.مسائل ارزشی نظام را باید در نظر گرفته شود. آن جاهایی كه با ارزشهای نظام برخورد میكند، آنجاها را حتماً باید حذف كرد. خوشبختانه ادبیات گذشته ما همهاش در جهت ارزشهای الهی و اسلامی بوده است. اگر میخواهید هنر این كشور رشد و اعتلا پیدا كند، باید به هنرمند جوان مؤمن تكیه كنید،او میتواند از اسلام و از انقلاب و از این كشور دفاع كند.باید در محیطهای فرهنگی، به نیروهای مؤمن تكیه شود. اینها سدی در مقابل تهاجم فرهنگیهستند.انقلاب جزو حوادثی است كه جز با زبان هنری، قابل بیان كردننیست. آدم چطور میتواند در یك تاریخ، وضع ـ مثلاً ـ زندانهای رژیم پهلوی را تصویركند؟! اصلاً در تاریخ نمیشود و كسی حوصله ندارد كه در تاریخ اینها را بخواند. اینها را جز در داستان و شعر، نمیشود بیان كرد. همچنین، بقیه ماجراها و خصوصیاتیكه در انقلاب بوده، فقط در داستان و كار هنری قابل ارایه است و لاغیر. لذاست كهداستان انقلاب، باید نوشته بشود.كشور احتیاج به داستاننویس دارد. مگر یك جامعه، میتواندبدون داستاننویس باشد؟! همینطور كه تاریخ جنگ را اگر شما ننویسید، دیگری میآیدو دروغ مینویسد، داستان خودتان را هم اگر شما ننویسید، دیگری میآید، دروغمینویسد. همانطور كه الان دارند دروغ مینویسند.داستان كه فقط سرگرمی نیست، صادقترین تاریخها، داستان است. صادقترین تاریخها وگزارشهای تاریخی، همان داستانی است كه نوشته میشود. تاریخ و حقایق تاریخی را، آدمیدر قصهها باید ببیند. آیا تحریف تاریخ كشور، بدترین نوع تحریف نیست؟! همینداستانهایی نیست كه این روشنفكرهای ناسازگار با اسلام دارند می نویسند! یعنی فقط بااسلام ناسازگارند؛ والا نمیشود گفت یك روز با دستگاه سلطنت ناسازگار بودهاند، یابا كمونیزم ناسازگارند. نه! یك روز كمونیست است، یك روز سلطنتطلب است، یك روزطرفدار لیبرالهاست، یك روز طرفدار فلان خط سیاسی ورشكسته است. یعنی هیچ مبناییندارد. آنچه در همه این احوال و اطوار مختلف او وجود دارد و مشترك است، ضدیت با دینو اسلام است.حتی یك كتاب درست و حسابی، درباره انقلاب نداریم؛ اكثر كارها، تكهپاره و كوچك و ناقص و غالباً دچار كمبودها و كجفهمیها است؛ ما الان یك شرح حال از ابتدا تا انتها، درباره «امام خمینی (ره)» نداریم امامی كه به خودی خود، یك شخصیت برجسته و ممتاز جهانی است.ما كتابی درباره ساواك نداریم. دستگاهی به نام «دستگاه دربار پهلوی» در این كشوربود. اگر جوان درباره این دربار، سازمان دربار، عناصر دربار و كارهای دربار بپرسد،هیچ كس نیست كه جواب بدهد. هیچ چیز نداریم.وقتی نویسندگان ما درباره جنگ ننویسند، آن وقت یك بیگانه یا یك دشمن میآید حقایق جنگ راتحریف میكند و مینویسد.نویسنده باید بگردد و ببیند پایههای فكری انقلاب در تاریخ در كجاست؛ آنها را بیرونبكشد و معرفی كند! جهت، باید این باشد.جامعه و مردم ما، موزون بالطبیعهاند،یعنی اصلاً یك رایحه و رقیقه هنری در مردم ما وجود دارد. میبینیدمردم به شعر علاقهمندند، به بعضی از مقولات هنری علاقهمندند؛ و در مجموع،خوشذوقاند.مردم ما، مردم متجمد متحجری نیستند. ایرانیها اینگونهاند و این،طبیعت ایرانی است اما با این حال ما در امور ادبی عقب هستیم حالا شاید استثنائاً مقوله شعر را بشود گفت كه بعد از انقلاب، از لحاظ سطحی و بهاصطلاح «وسعت كمّی»، حركتی در این مورد انجام گرفته است. افراد زیادی به شعر روآوردند، و شعرای نسبتاً خوب یا متوسطی پیدا شدند. اما در مقولههای دیگر ما كمبود داریم! مثلاً ما یك داستان بلند قابل مقایسهبا داستانهای بلند معروف دنیا، در داخل كشورمان نداریم. ما از قرنها پیش قصه و قصهنویسی داشته ایم «امیر ارسلان» یك داستان است. «هزار و یكشب» یك داستان است. از قدیم، از این قبیل داستانها مواردی داریم. اما پیش نرفتیم و حركتی نكردیم. بعضیالبته سعی كردهاند داستان بلند بنویسند؛ و نوشتهاند. ظاهر و رنگ و لعابش هم بدنیست. اما این داستانها، اصلاً قابل مقایسه با داستانهای بلندی كه امروز در دنیامطرح است(مثلاً «بینوایان»، «جنگ و صلح» تولستوی، یا داستانهاییكه برای انقلاب شوروی نوشتهاند) نیست. بعضی برای اینكه داستان بلندی نوشته باشند،در مجلدات متعدد، داستانی مینویسند. اما وقتی انسان نگاه میكند، میبیند مثل یكنقاشی بدلی است، كه از روی نقاشی دیگری برداشته شده باشند! پیداست جوشش طبیعیای وجودندارد. ما قصه شعری خیلی داریم. مثلاً شاهنامه، این كتابهای نظامی و دیگر شاعران. اینقصهها، خیلی هم خوب است و بعضی از قصههایش هم، انصافاً از لحاظ قصهپردازی، بسیارقوی است. اما كار قصهنویسی از قدیم نداریم. در غرب و اروپا، از پیش از میلاد مسیحكار نمایشنامهنویسی و قصهنویسی رواج داشته است؛ حالت سنتی داشته است. كما اینكهآنها شعرشان نسبت به ما خیلی ضعیف و بسیار عقب است. ولی این چیزی نیست كه نشودتأمین كرد. اینها جزو سرنوشت همیشگی بشر نیست.چند سال بعد از مرگ گاندی، شخصیت برجستهای مانند رومن رولان، یك كتاب جیبی دردویست و بیست صفحه در مورد شخصیت او نوشت؛ كه همچنان برجستهترین كتاب دربارهبیوگرافی یك انسان انقلابی است. رومنرولان، نویسنده معروف و بزرگ فرانسوی است.. هیچ كتابی مثل این كتاب زندگی ماهاتما گاندی، نوشته رومن رولان، نمیشود. چون ازروی شیفتگی نسبت به گاندی، نوشته شده است. گاندی شخصیت بزرگی است. اما حقاً و انصافاً با شخصیت امام، قابل مقایسه نیست. شخصیتامام، خیلی عظیمتر و زیباتر است؛ و برای انسانهایی از قبیل رومن رولان فرانسوی،پرجاذبهتر است. اما متأسفانه كتابی درباره امام كه نصف حد كتاب رومن رولان باشد،نداریم.هنر، حقایق را با یك بینش زیبا، لطیف، آراسته و رنگین بیان میكند. مبالغات معمولیدور از هنر، گاهی با یك روش به شدت غیر هنری و غیرجذاب، خلاف واقع میگویند. اینكتابی، جایش خالی است، حتی در آن، نباید مبالغه باشد. همان حقیقتی كههست، باید بیان شود. آن حقیقت را هنوز نتوانستهایم برای مردم بیان كنیم، چون ازبیان هنری استفاده نكردهایم.چیزهایی هست، كه جز با بیان هنری نمیشود آنها را بیان كرد. ایرادمیكنند كه چرا شعرا برای محبت، مثلاً فرض كنید، «می» را به كار بردند. خوب، آنمحبتی را كه در دل یك عاشق حقیقی هست، با چه زبانی بیان كنند كه شما بگویید «محبت»؟میشود فهمید؟ آن حالت نفسانی را كه در انسان سكر، بیخبری، شیفتگی و از خودبیخودی ایجاد میكند، با چه تعبیری میشود بیان كرد كه طرف بفهمد؟ میشود گفت: «محبت؟!» خوب از محبت میشود این چیزها را فهمید؟! عرفا، شعرا ،یعنی همین هنرمندان، دنبال بیانی میگشتند كه آن را قدری نزدیك كنند. خوب؛ «می» را پیدا كردند. چیزدیگری پیدا نكردند. لذا، در تعبیرات شعرهای امام هم دیده می شود! این، هنر است. هنر، هیچ چیز خلاف واقعی نمیگوید. آن واقع را، بایك بیان قابل فهم، نه تنها به ذهن، بلكه به روح شما منعكس و منتقل میكند. جای یككار هنری خوب درباره امام، خالی است.
5- تأثیرات مقام معظم رهبری در حوزه ادب و ادبیات:
1- نخستین حركت فرهنگی كه پس از انقلاب شروع شد توسط حضرتآیت الله خامنهای بود كه درآن زمان در سمت رئیس جمهوری بودند و آن هنگام بود كه نخستین كنگره سراسری شعربرگزار شد.
2- توجه ویژه رهبر انقلاب به ، اهل قلم تاثیر فوقالعادهای درادامه حركت و ایجاد انگیزه هر چه بیشتر در آنان دارد و در حقیقت وجود و سخنان ایشانبرای انجام فعالیتهای فرهنگی مایه بركت و تعالی است.
3- همانگونه كه امام (ره) فرمودند انقلاب ما انقلابی فرهنگی است كه به حق هم چنین بود،رهبر معظم انقلاب هم ادامهدهنده راه بنیانگذار جمهوری اسلامی هستند و توجه ورویكرد رهبر انقلاب به حوزه ادبیات و فرهنگ نیز خود مویّد این مطلب است.
4- حضور صمیمی رهبر فرزانه و فرهنگی انقلاب درجمع شعرا و انجمن های ادبی،برای علاقه مندان به عرصهادبیات و فرهنگ حركت آفرین است، بگونهای كه امروز شمار شعرای ما به حدی است كهشمارش آنان مشكل است.
5- تشویق انسان ساز و حركت آفرین است،تشویقهای مقام عظمای ولایت، جوانانمستعد جامعه ما را به انجام فعالیتهای چشمگیر و سازنده ادبی ترغیبكرده است.