افتادن فک همه فامیل!
مراسم عروسی باید خفن باشد! بایستی فک همهی فامیل پایین بیاید و چشمهایشان نیز از تعجب حاصل از دیدن مراسم عروسیام بیفتد بیرون!
من ماشین عروس نمیخواهم! عروسی یکبار اتفاق میافتد و به هین دلیل بایستی آقا داماد آینده برایم سنگ تمام بگذارد! بهتر است از هلکوپتر استفاده کنیم! چقدر با شکوه میشود! فکرش را بکن: «هلکوپتر عروس!»
باید با شونصد نوع غذا و میوه و شیرینی از میهمانها پذیرایی شود؛ هر چند هر کار هم بکنی، آخرش از غذای عروسی ایراد میگیرند نامردها!
بایستی تالار عروسی بهترین تالار شهر باشد! و هفت روز و هفت شب برایم جشن بگیرند! همیشه از کودکی وقتی مامان بزرگ در داستانهایش میگفت هفت روز و هفت شب عروسی میگرفتند، خوشم میآمد و آرزو داشتم من هم اینگونه عروسی کنم! داماد آینده بایستی بتواند من را به آرزوهای کودکیام برساند! دامادی که نتواند من را به آروزهایی که در سه چهار سالگی داشتم برساند، به چه درد میخورد؟!
حرف خصوصی: این روزها دیگر دور و زمان جشنهای پرهزینه گذشته است. همه درک میکنند که جوانان مشکلات اقتصادی دارند؛ حتی آفرین میگویند به آنانی که هر چه سادهتر مراسمشان را برگزار کنند. چرا وقتی میشود پسانداز را پول رهن خانه داد، آنها به خاطر درآوردن چشم این و آن هدر کنیم؟!
همسرم میگفت مراسم نمیخواهد بگیریم اما وقتی دیدم چقدر او قانع است، با خودم گفتم هر طور شده مراسم آبرومندی خواهم گرفت. همسر انسان باید یار و همدم انسان باشد و در تمام مراحل زندگی در کنار او.