* کاپشن شهادت سیدعلی دست به دست چرخید
سیدعلی کاپشنی داشت که بعد از شهادتش دست به دست بین رزمندگان میچرخید، هر کسی که این کاپشن را میپوشید به شهادت میرسید؛ شهید سیدمجتبی علمدار در مراسم و هیئتها هم همیشه از سیدعلی میخواست که او را هم به حلقه شهدا برساند.
سیدمجتبی علمدار از جانبازان شیمیاییمان بود، او هم بعد از پوشیدن کاپشن سیدعلی به آرزویش رسید؛ در حال حاضر هم نمیدانم آن کاپشن در کدام شهر و دست کدام یک از رزمندگان است.
* سیدعلی باید به آرزویش میرسید
سیدعلی به من میگفت: «اگر دوست داری، تو هم میتوانی بیایی جبهه، مهمانی پیش ما» گفتم :«نه! من اضطراب دارم، آنجا که باشم بیشتر هم خواهد شد؛ همین که از دور، اخبار و عملیاتها را دنبال میکنم کافی است، آنجا که جز شهادت چیز دیگری نیست».
بعد از پذیرش قطعنامه 598 علی شهید شد، خیلیها میگفتند: «کاش علی شهید نمیشد» گفتم: «خیلی سپاسگزارم، اگر برای دلخوشی من میگویید و دلتان برای من میسوزد، سخت در اشتباه هستید من نیازی به این دلسوزیهای شما ندارم، اگر علی به آرزویش نمیرسید، از خدا گله میکردم این حرفها تنها درد دل من را زیاد میکند».