• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 907)
يکشنبه 12/9/1391 - 8:48 -0 تشکر 577040
گذری بر تاریخچه ادبیات کهن فارسی

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه  http://www.hawzah.net پدید آورنده : سید سعیدرضا منتظری

مقاله حاضر، پس از نگاهی گذرا به تاریخچه زبان و ادبیات فارسی از روزگاران کهن تا عصر حاضر، ادبیات حماسی و اقسام حماسه، ادبیات غنایی و ساختار آن و ادبیات تعلیمی و جایگاه این نوعِ ادبی را در زبان فارسی بررسی و سپس خوانندگان گرامی را با نثر فارسی و سیر تحول آن آشنا می کند. در پایان نیز چند متن برای نمونه، از هر کدام از این انواع ادبی ارائه شده است.

يکشنبه 12/9/1391 - 8:49 - 0 تشکر 577041

پیدایش ادب فارسی دوره اسلامی


ادبیات فارسی در دوره اسلامی پس از وقفه ای کوتاه، از نخستین سده های ظهور اسلام با الفبای عربی پدید آمد که در واقع ادامه ادبیات پیش از اسلام بود.


بنابراین، می توان گفت فارسی دری، با تشکیل حکومت های مستقل و نیمه مستقل طاهریان، صفاریان و سامانیان در بخش های شرقی و شمال شرقی ایران پا گرفت و در دوره های بعد، در داخل فلات ایران گسترش یافت. در فاصله پایان حکومت ساسانی و آغاز کار حکومت های مستقل و نیمه مستقل ایرانی، افزون بر نگارش آثار ادبی و دینی به خط و زبان پهلوی میانه، بسیاری از ادیبان و دانشمندان ایرانی که بیشترشان مسلمان هم شده بودند، آثار ادبی خود را به زبان عربی می نگاشتند که زبان رسمی تمام قلمرو حکومت اسلامی و از جمله سرزمین های ایرانی بود، چنان که ابن مقفّع و ده ها نویسنده ایرانی دیگر و بیشتر شاعران ایرانی این دوره از جمله ابونواس اهوازی و بشار بن بُرد اشعار خود را به این زبان می نوشتند.


ادبیات فارسی دری بیشتر در مناطق شرقی و شمال شرقی؛ یعنی در سیستان و خراسان و و رارود (ماوراءالنهر) پا گرفت و در دوره سامانی، در قلمرو شعر و نثر استقرار و گسترش یافت. در قلمرو شعر و شاعری، شاعران بزرگی چون رودکی (م 329 هـ .ق)، شهید بلخی (م 325 هـ .ق)، ابوشکور بلخی (م نیمه دوم قرن چهارم) و اندکی بعد فردوسی (م 416 هـ .ق) و در نثر نیز نویسندگانی چیره دست و دانشمندانی چون ابوعلی بلعمی (م 363 هـ .ق) و پدیدآورندگان شاهنامه ابومنصوری (تألیف: 346 هـ .ق) و مترجمان تفسیر طبری (تألیف: 351 هـ .ق) و جز آنان نقش آفرینی کردند.[1]


در ادامه این مقاله، ادبیات کهن فارسی در دو بخش شعر و نثر بررسی و پس از آن انواع ادبی، از جمله ادب حماسی، ادب غنایی و ادبیات تعلیمی معرفی خواهد شد.

يکشنبه 12/9/1391 - 8:51 - 0 تشکر 577042

شعر


شعر دَری (منسوب به دربار) ابتدا در خراسان و وَرارود، با حمایت امیران ایرانی دوست سامانی نفوذ و گسترش یافت و آثار و منظومه هایی به این زبان پدید آمد که متأسفانه جز شاهنامه فردوسی، همه آنها از میان رفته و تنها ابیات و قطعات پراکنده ای از آنها در کتاب های تاریخ و تذکره و لغت نامه های فارسی باقی مانده است. شاهنامه، با آنکه مربوط به اواخر دوره سامانی است، سرودن آن، پس از سی سال، در دوره غزنوی به پایان رسید.


غزنویان که در اصل قومی بیگانه و در خدمت سامانیان بودند، مانند خداوندگاران خود، برای گسترش شعر فارسی می کوشیدند. به دلیل علاقه ویژه آنان به شعر ستایشی و قالب قصیده، قصیده سرایی و مدیحه خوانی در دربار غزنه، با حضور شاعران نام آوری چون عنصری (م 341 هـ .ق) فرخی سیستانی (م 429 هـ .ق) و منوچهری (م 432 هـ .ق) رونق یافت. در شعر دوره سامانی، عناصر فرهنگ ایرانی بیشتر بود، تا آنجا که شعر این دوره را باید ادامه ادب و فرهنگ پیش از اسلام و فرزند راستین آن دانست.


با گسترش قلمرو غزنویان، دامنه شعر فارسی نیز از خراسان به ری و طبرستان کشیده شد. چند دهه بعد، با ورود سلجوقیان به فلات ایران، شعر فارسی در اصفهان و همدان و جبال و آذربایجان استقرار یافت و اندکی بعد، اوج و اعتبار و گونه گونی ویژه ای پیدا کرد.


در عصر سلجوقیان، اصفهان از نیمه دوم قرن پنجم هجری قمری، به پایتختی برگزیده شد و شاعران و قصیده سرایان از خراسان و جاهای دیگر به این شهر آمدند. امیرمعزّی نیشابوری، امیرالشعرای دربار سلجوقی بود و شاعران بنام دیگری همچون ازرقی هروی (م 465 هـ .ق) و لامعی (م 465 هـ .ق) شاهان و شاهزادگان این دودمان را مدح می گفتند. در قرن ششم، اصفهان با حضور انبوهی از شاعران به رهبری جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی (م 588 هـ . ق)، به صورت کانون گرم شعر و ادب فارسی درآمده بود و رونق و شکوه بخارای عصر سامانی را به یاد می آورد. مدیحه سرایی در خراسان نیز با وجود شاعرانی مانند عبدالواسع جبلی (م 555 هـ . ق)، رشید وطواط (م 573 هـ .ق) و انوری (م 585 هـ .ق) همچنان ادامه داشت.


در آذربایجان، اسدی طوسی و قطران تبریزی زمینه را برای ظهور سرایندگان بزرگی چون نظامی گنجوی و خاقانی شروانی فراهم می کردند.


در قرن ششم، میان شاعران آذربایجان با شاعران اصفهان، مشاعره و گفت وگوهایی صورت می گرفت که گاه به کدورت و ناخشنودی می انجامید.


در خراسان، کسایی مروزی، شاعر شیعه مذهب اواخر قرن چهارم، با سرودن اشعار زاهدانه و پندآمیز به شیوه خراسانی، از یک سو زمینه را برای پیدایش اشعار فلسفی و مکتبی ناصر خسرو و قوامی رازی و از سوی دیگر برای شعر حکمت آمیز حکیم سنایی غزنوی (م 535 هـ . ق) آماده کرد.


شعر زاهدانه که در ادب عربی هم بی سابقه نبود، در دیوان سنایی هویت و استحکام تازه ای یافت.[2] این گونه شعری در قصاید سعدی به صورت حکمت و پند جلوه گر شد و در دیوان سیف فرغانی که پس از حمله مغول ها در آناتولی می زیست، جنبه اعتقادی به خود گرفت. تا دوره سنایی، قالب اصلی شعر خراسانی قصیده بود. سنایی به غزل هم که بیشتر، شاعران بزرگی مانند رودکی در سرودن آن استاد بوده اند رسمیت بخشید و شرایط را برای ورود مفاهیم عرفانی به عرصه این قالب آماده ساخت. بعد از او عطار نیشابوری و سپس عراقی این روند را ادامه دادند و جلال الدین بلخی و شمس الدین محمد حافظ شیرازی غزل را به اوج خود رساندند.


در دوره حافظ و چند دهه پیش از او، غزل سرایان توانای دیگری همچون خواجوی کرمانی (م 753 هـ .ق)، سلمان ساوجی (م 778 هـ . ق)، عماد فقیه کرمانی (م 773 هـ . ق)، جهان خاتون (م پس از 784 هـ .ق)، نزاری قهستانی (م 721 هـ .ق) و کمال خُجندی (م 793 هـ .ق) بودند که حافظ در غزل خود وامدار برخی از آنهاست.


خاستگاه غزل عرفانی در خراسان بود، ولی در عراق عجم، به ویژه غرب و جنوب ایران گسترش و تکامل یافت. در قرن های بعد شاعرانی مانند امیرخسرو دهلوی (م 725 هـ . ق)، با ادامه شیوه سعدی در غزل سرایی و درآمیختن آن با مفاهیم و نگرش های بومی، شیوه ای تازه در غزل سرایی فارسی بنیان نهادند.


این شیوه تازه که بر پایه نازک اندیشی و خیال پردازی و عامیانگی استوار بود، چندی بعد در عصر صائب (م 1086 هـ . ق) و پس از او جلوه گر شد و بعدها به دلیل ارتباط با سرزمین هند به «سبک هندی» شهرت یافت. این سبک، پس از انقلاب اسلامی نیز در کانون توجه غزل سرایان قرار گرفت و اندکی بعد، از دل آن، «غزل حماسی» و «غزل نو» پدیدار شد.[3]

يکشنبه 12/9/1391 - 8:52 - 0 تشکر 577043


نثر


نثرنویسی، بخش دیگری از ادبیات فارسی است که همواره تحت الشعاع شعر فارسی قرار گرفته است. پیش از آغاز بحث باید گفت که تمام متن های منثور فارسی را نمی توان در حوزه ادبیات بررسی کرد؛ زیرا برخی از آنها جنبه هنری و خیال انگیزی ندارند و فاقد بار عاطفی هستند و در آنها بیشتر به جنبه ابزاری زبان توجه شده است. پیشینه نثر فارسی هم مانند شعر، به دوره پیش از اسلام برمی گردد.


بیشتر متن های منثور به زبان فارسی میانه که باقی مانده اند، به ویژه سرگذشت نامه ها و پندنامه های دوره ساسانی، جنبه ادبی دارند. پس از اسلام نثر رسمی فارسی، در پی وقفه ای، از شکل ابتدایی خود بیرون آمد و در دوره سامانی به شکل فارسی دری جلوه گر شد.


نخستین متن منثور بر جای مانده، برگ هایی از مقدمه شاهنامه ابومنصوری است که گروهی از دانشوران خراسان و ماوراءالنهر به فرمان ابومنصور محمد بن عبدالرزاق، در سال 346 هـ .ق، در موضوع تاریخ و تاریخ داستانی ایران پیش از اسلام نگاشته اند.


این کتاب سرآغاز نثرهای تاریخی به زبان فارسی است که در همان دوره سامانی با تاریخ بلعمی و کمی بعدتر با مجمل التواریخ و القصص که مؤلف آن ناشناخته است، ادامه یافت.


بعد از تاریخ بلعمی، فن تاریخ نویسی غیرداستانی مبتنی بر واقعیت های موجود، در زبان فارسی مطرح شد. اندکی بعد در دوره غزنوی، یکی از مهم ترین کتاب های تاریخی فارسی با جنبه ادبی بسیار قوی، به قلم ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی، در مدتی نزدیک به نیم قرن گردآوری و در سی جلد تنظیم شد که بخش اعظم آن با گذشت زمان نابود شد. بخش موجود کتاب که به تاریخ بیهقی موسوم است، کمتر از یک ششم کل کتاب و دربرگیرنده تاریخ عصر مسعود غزنوی است و به همین دلیل، تاریخ مسعودی هم نامیده شده است.


از همین دوره غزنویان، تاریخ دیگری به نام زین الاخبار به قلم ابوسعید عبدالحی بن ضحاک گردیزی نیز باقی مانده است که از نظر ادبی ارزش چندانی ندارد.


فن تاریخ نویسی در دوره های بعد هم اهمیت و اعتبار داشته است و کتاب هایی همچون راحةالصدور اثر محمد بن علی بن سلیمان راوندی در تاریخ سلجوقیان، تاریخ جهانگشا اثر عطاملک جوینی، جامع التواریخ به قلم رشیدالدین فضل الله همدانی، تاریخ گزیده از حمدالله مستوفی قزوینی، ظفرنامه اثر شرف الدین علی یزدی، مطلع سعدین نوشته کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی، روضة الصفا به قلم میرخواند، حبیب السّیر به قلم خواندمیر، عالم آرای عباسی اثر اسکندربیگ منشی و درّهُ نادری و جهانگشای نادری اثر میرزا مهدی خان استرآبادی، عرصه تاریخ نویسی را پربار و پهنه ادب فارسی را رنگارنگ کرده است.


شاخه ای از تاریخ نویسی فارسی، به تاریخ های محلی اختصاص یافته است که در این زمینه، از گذشته های دور کتاب هایی مانند تاریخ سیستان از نویسنده ای ناشناخته، تاریخ بخارا به قلم نرشخی و ترجمه قبادی و تلخیص محمد بن زُفَرِ بن عُمَر، و تاریخ بیهق اثر ابن فندق باقی مانده است.


تاریخ نویسی، از قرن های هشتم و نهم به بعد، در شبه قاره هند هم رونق داشته که از میان کتاب های تاریخی این دوره، تاریخ فرشته و تاریخ الفی معروف تر است. دومین کتاب نثر فارسی که خوشبختانه متن کامل آن از دوره سامانی بر جای مانده است، ترجمه تفسیر طبری است. این کتاب که در سال 351 هـ .ق گروهی از دانشمندان ماوراءالنهر آن را به فرمان سامانیان تنظیم و ترجمه کردند، سرمشق و سرآغاز ترجمه ها و تفسیرهای فارسی قرآن و کتاب های دینی به شمار می آید و در واقع ترجمه و تلخیص هایی کاملاً آزاد از تفسیر سی جلدی محمد بن جریر طبری است که در اوایل قرن چهارم به زبان عربی تألیف شده است. بعد از ترجمه تفسیر طبری، هم تفسیر و ترجمه قرآن به پارسی ادامه یافت و هم چند کتاب دینی و کلامی در حوزه معارف اسلامی به زبان فارسی نوشته شد که ادبیات دینی ایران را پربارتر ساخت.


از تفسیرهای معروف دوره های بعد، می توان از تفسیر سورآبادی، تفسیر تاج التراجم از شهفور اسفراینی، روض الجنان و روح الجنان از ابوالفتوح رازی و کشف الاسرار از میبدی نام برد.


در کنار کتاب های تاریخی محض، از تذکره ها که کتاب های تاریخ ادبیات دوران گذشته به شمار می آمدند نیز باید یاد کرد. تذکره نویسی با محمد عوفی و تألیف کتاب لباب الالباب آغاز شد. بعدها دولتشاه سمرقندی با تألیف تذکرة الشعراء کار او را دنبال کرد. در دوره صفوی هم در ایران تذکره های متعدد و مشهوری چون تحفة سامی، هفت اقلیم، عرفات العاشقین و تذکره نصرآبادی تدوین شده است. این کار تا دوره قاجار و در واقع تا پیش از تألیف تاریخ ادبیات به شیوه جدید ادامه یافت. از میان واپسین تذکره های مهم فارسی که سنت تذکره نویسی فارسی را تا نزدیک دوران معاصر تداوم بخشید، از مجمع الفصحاء اثر رضاقلی خان هدایت می توان نام برد.


در سنت نثرنویسی فارسی، غیر از کتاب های رسمی، منشآت و آثار دیوانی مانند عَتَبةُ الکَتَبَه اثر منتجب الدین بدیع، التوسل الی الترسّل اثر بهاء الدین محمد بن مؤید بغدادی و در دوره های اخیر منشآت قائم مقام فراهانی و سفرنامه ناصرخسرو، شهرت و اعتبار ادبی یافته است. سفرنامه ناصرخسرو که نخستین کتاب در نوع خود به زبان فارسی است، سیمای شهرها و مردمان آن و وضع زندگی و اجتماع آن روزگاران را برای خواننده امروز به تصویر می کشد و با کشش داستانی خود، وی را در غم و شادی و مسائل مردمان آن روز شریک می سازد.


دسته ای دیگر از کتاب های منثور فارسی که بیشتر برای شاهان و شاهزادگان و به منظور آموزش شیوه های حکومت و مملکت داری به آنها، تدوین شده، به «آینه میران» یا «نصیحه الملوک» شهرت یافته است و در زبان فارسی اهمیتی ویژه دارد. از میان این نوع آثار می توان قابوس نامه به قلم امیر عنصرالمعالی، سیاست نامه اثر خواجه نظام الملک و نصیحه الملوک اثر محمد غزالی را یاد کرد.


قابوس نامه دربرگیرنده حکایت های دل پذیر و هدف دار، با نثر نیکو و استادانه فارسی است. این کتاب بازگوکننده روش خردمندانه زندگی ایرانیان پیش از دوره مغول است.


در ترتیب اهمیت آثار، اندرزنامه ها و کتاب هایی با درون مایه حکمت عملی قرار می گیرند که از آن میان می توان به کتاب هایی چون بحرالفوائد از نویسنده ای ناشناخته، کیمیای سعادت اثر غزالی، اخلاق ناصری اثر خواجه نصیرالدین طوسی، اخلاق محسنی اثر کاشفی سبزواری و اخلاق جلالی اثر جلال الدین دوانی اشاره کرد.

يکشنبه 12/9/1391 - 8:54 - 0 تشکر 577044


ادبیات داستانی


شاید مهم ترین زمینه ادبی در عرصه نثر فارسی، ادبیات داستانی باشد. سنت داستان پردازی در ایران باستان چنان با تاریخ و سرگذشت نیاکان درآمیخته بود که جدا ساختن یکی از دیگری امکان نداشت. وجود کتاب هایی مانند هزار افسان، که بعدها در دوره اسلامی به عنوان الف لیلة و لیلة اقتباس و در دوران قاجار با نام هزار و یک شب به فارسی ترجمه شد و نیز آوردن مجموعه داستان تمثیلی کلیله و دمنه از هند به ایران در دوره خسرو انوشیروان، از اهمیت این سنت در فرهنگ ایران پیش از اسلام حکایت دارد. در دوره اسلامی این میراث داستانی، ابتدا به عربی و سپس به فارسی دری منتقل شد. ابن مقفع کلیله را به عربی ترجمه کرد و مقدمه و باب هایی بر آن افزود.


سنّت عیاری و پهلوانی دوره اسلامی نیز آثار دیگری پدید آورد که از میان آنها می توان به داستان سمک عیّار اشاره کرد. این داستان را فرامرز بن خداداد ارجانی از زبان یکی از قصه پردازان به نام صدقه بن ابی القاسم شیرازی در اواخر قرن ششم نگاشته است.[4]


در ادامه، آثار دیگری چون روضة العقول با انشای محمد بن غازی ملطیوی و مرزبان نامه به انشای مصنوع و متکلف سعدالدین وراوینی پدید آمد. البته اصل طبری مرزبان نامه را مرزبان بن رستم بن شروین از زبان حیوانات و پرندگان و دیو و پری و آدمی در اواخر قرن چهارم فراهم آورده بود.


از دیگر آثار درخشان در آسمان ادب فارسی کتاب هایی است که در قالب قصه ها و حکایت ها نگاشته شده است، از جمله کتاب چهار مقاله یا مجمع النوادر نظامی عروضی که هر چند به منظور روایت داستان نوشته نشده، در عمل، قصه ها و حکایت هایی دارد که بیشتر آنها غیرتاریخی و به چهار صنف طبیب، دبیر، منجم و شاعر مربوط است و در نوع خود، از آثار برجسته نثر قرن ششم به شمار می رود.


همچنین کتاب های (ترجمه) فرج بعد از شدت و جوامع الحکایات هر دو با انشای محمد عوفی که بیشتر جنبه اخلاقی و ادبی دارند، از این نوع است. گونه دیگر، حکایت هایی است که در گلستان سعدی آمده و ارزش ادبی و فنی آنها بیشتر از اهمیت روایی شان است و برخی از آن به مقامه نویسی یاد کرده اند. از ویژگی ها و نوآوری های این کتاب، استفاده نویسنده از تمام شیوه ها و شگردهای نویسندگی فارسی مانند پرداخت زیبا، فشرده نویسی، بهره وری از شعر و ابزار شعری، نکته دانی، کاربرد تمثیل و حکایت، تنوع معانی و رنگارنگی الفاظ، دریافت های تیزبینانه از مسائل مهم اجتماعی و اخلاقی و سرانجام، ریختن همه اینها در ظرفی آراسته و پرداخته و پدید آوردن ترکیبی تازه در نثر فارسی است که اولاً طبع همه نفوس را در هر دوره ای سیراب می سازد و در ثانی آهنگ و سازوارگی خاصی در قلمرو زبان در ذهن و ذوق خواننده می نشاند.


در میان ده ها تقلیدی که از این کتاب صورت گرفت، می توان به بهارستان جامی، نگارستان معین الدین جوینی و پریشان قاآنی اشاره کرد.

يکشنبه 12/9/1391 - 8:55 - 0 تشکر 577045


ادبیات عرفانی


از دیگر کتاب هایی که در ادبیات فارسی درخشیده اند، کتاب هایی هستند که درون مایه عرفانی دارند و محتوای آنها حکمت و فلسفه، تفسیر و تأویل قرآن و حدیث، بیان نظری عقاید و اصطلاحات صوفیانه، سخن درباره عشق و معرفت، نقد عقل، اثبات موافقت طریقت با شریعت، شرح اخلاق و آداب و رسوم خانقاهی و بیان سرگذشت مشایخ و بیان رؤیاها و مکاشفات و سخنان وجدآور و شطحیات صوفیانه است.


یکی از قدیمی ترین کتاب ها در زمینه ادبیات عرفانی، شرحی است که ابوابراهیم اسماعیل بن محمد بن عبدالله المستملی بخاری بر کتاب التعرف لمذهب اهل التصوف از ابوبکر کلاباذی بخاری نوشته است. در این کتاب ضمن شرح مفصل اصطلاحات صوفیان و بیان عقاید آنها و طرح عقاید اهل سنت، تلاش می شود موافقت کامل طریقت صوفیه با شریعت و سنت اثبات شود.


از معتبرترین کتاب های عرفانی، رساله قشیریه، اثر امام ابوالقاسم قشیری است. وی فردی بسیار پای بند به شریعت بود و کتاب خود را در جدا ساختن تصوف از انحراف های طریقت عصر خود نوشت.


از دیگر کتاب های عرفانی مشهور و باارزش ، در کنار ترجمه رساله قشیریه، کشف المحجوب اثر ابوالحسن علی بن عثمان هجویری است. وی این کتاب را در پاسخ به پرسش های ابوسعید هجویری نگاشته و در آن، مهم ترین بحث های مسائل عرفانی مانند علم، معرفت، تصوّف، محبت، ملامت و نیز شرح احوال مشایخ و پیشوایان تصوف از صحابه و تابعین و اهل بیت، فرقه های تصوف و مذاهب، مقامات، حکایت ها و نیز سخنان و عقاید آنها را آورده است. این کتاب بعدها منبع معتبری برای تذکرة الاولیاء اثر عطار نیشابوری، فصل الخطاب از خواجه محمد پارسا و نفحات الانس اثر جامی شد که نثری استوار و مستدل دارد. در برخی کتاب های دیگر مثل احیاء علوم الدین اثر امام ابوحامد محمد غزالی که خود، به تلخیص و ترجمه فارسی آن به نام کیمیای سعادت پرداخته است، درباره نظریه های مختلف متصوفه و اثبات توافق آن با شریعت بحث شده است. این کتاب یکی از آموزنده ترین کتاب های تعلیمی متصوفه است که در آن با نثر ساده، زیبا روان و فصیح، دشوارترین مباحث تصوف طرح و شرح می شود.


از دیگر کارها در این زمینه، کتاب الانسان الکامل اثر عزیزالدین نَسَفی است که نثری بسیار روان و ساده و رسا دارد و نیز کتاب مرصادالعباد از نجم الدین رازی که از مریدان مجدالدین بغدادی و از شاگردان نجم الدّین کبری است. این کتاب از جمله آثار مهم صوفیه است که در آن، اصول و عقاید آنها با نثری استوار و نسبتاً روشن و با نظم و طرحی سنجیده بیان شده است.


ایمان و دل بستگی نجم رازی به طریقت، اعتمادش به درستی سخنان خویش و برداشت های خاص او از شریعت در جهت شرح و توضیح دیدگاه هایش درباره طریقت، روح شاعرانه ای در مرصادالعباد دمیده است.


در بحث ادبیات عرفانی، در کنار شرح و بیان اصول و عقاید، کم و بیش بخش هایی هم به شرح سخنان و احوال متصوفه اختصاص دارد. در این زمینه می توان به کتاب مختصری با نام طبقات الصوفیه اثر ابوعبدالرحمان سُلَمی اشاره کرد که بعدها خواجه عبدالله انصاری آن را در مجالس ذکر و تدریس خود، به زبان هروی، با افزایش مطالبی املا کرد.


نوعی دیگر از آثار منثور عرفانی، کتاب هایی است که بیشتر تک موضوعی و گاه مجموعه ای از موضوع ها با درون مایه عرفانی آمیخته با عواطف نویسنده است. تأثیر این احوال عاطفی، کلام را از حالت ابزار انتقال معنی صرف به مخاطب، بیرون می آورد و آن را با انواع سجع و شعرهای فارسی و عربی و تصویرسازی و صنایع بدیعی درمی آمیزد، به گونه ای که علاوه بر موضوع متن، احساسات و عواطف و شور و ذوق نویسنده نیز در نفوذ معنا در مخاطب و تغییر جهان بینی او مؤثر است. گاهی در این آثار، به اقتضای موضوع سخن و حال نویسنده، نقش معنی رسانی زبان ، کم رنگ و تشخص زبان و ساختار دستوری آن، به شعر ناب بدون مخاطب نزدیک می شود.


کتاب هایی چون سوانح العشاق اثر احمد غزالی، رسالة الطیر از ابن سینا و نصیحة الملوک و کیمیای سعادت از امام محمد غزالی، بعضی از نامه ها و کتاب تمهیدات از عین القضات همدانی، بخش هایی از شرح شطحیات روزبهان بقلی، معارف بهاءالدین ولد، لمعات فخرالدین عراقی و لوایح جامی و شطحیات صوفیانه و بعضی رساله های رمزی شیخ اشراق را باید از این نوع آثار به شمار آورد.


آثار دیگری نیز درباره اخلاق و آداب و رسوم متصوفه نگاشته شده است، مانند عوارف المعارف اثر شیخ شهاب الدین سهروردی که ترجمه و طرح و پرداخت دیگری از آن به نام مصباح الهدایه به قلم شیخ عزالدین محمود بن علی کاشانی صورت گرفت. ترجمه فارسی دیگری از این کتاب در سال 665 هـ . ق به قلم ابومنصور عبدالمؤمن اصفهانی انجام گرفت.

يکشنبه 12/9/1391 - 8:57 - 0 تشکر 577046


ادبیات حَماسی


حَماسه از ریشه «حَمَسَ» به معنای شدّت و حدّت در کار و در عربی به معنای دلاوری و شجاعت است. در ادب قدیم عرب، حماسه به نوعی شعر رزمی می گفتند که در شرح افتخارات قبایل عرب سروده می شد، ولی امروزه در زبان فارسی برابر اصطلاح غربی، به معنای «منظومه پهلوانی» به کار برده می شود.


خاستگاه حماسه را سرود پهلوانی یا چکامه می دانند. سرود پهلوانی، شعر روایی کوتاهی است در توصیف کارهای پهلوانی که بدون پرداختن به جزئیات ماجرا یا شرح درگیری، تنها به نکات اصلی ماجرا و گفت وگوهای دراماتیک بسنده می کند. در سرود حماسی، پهلوان، کانون توجه است نه داستان.


سرودهای حماسی را آوازخوان های دوره گرد در میان توده مردم و هنرمندترین آنها در بزم های اشرافی و درباری یا در همراهی فرمانروایان در سفرها و لشکرکشی ها می خواندند و می نواختند. بیشتر این سرودها به دلیل آنکه بر روی کاغذ نیامده ، از دست رفته اند.


موضوع حماسه، شرح اسطوره ها و توصیف های آرمانی از کارهای خدایان و پهلوانان و وصف نبردهای سرنوشت ساز میان اقوام است.


بعضی سرایندگان، روایت های حماسی رایج در میان مردم را به صورت بدیهه به نظم می کشیدند و آنها را با نواختن ساز، به آواز می خواندند.


حماسه ها را، چه گفتاری و چه نوشتاری؛ چه به نظم و چه به نثر، به حماسه های اسطوره ای، پهلوانی، دینی، تاریخی و کمدی می توان تقسیم کرد.


بیشتر حماسه های، اغلب به نوعی مخالف حماسه است. نمونه این نوع حماسه در ادبیات فارسی، موش و گربه اثر عبید زاکانی است.

يکشنبه 12/9/1391 - 9:0 - 0 تشکر 577047


حماسه های ملی ایرانی


حماسه ملی، حماسه ای است که متناسب با سرشت ملی و قومی، رویدادهایی را که در ساخت ملیت آن قوم نقش اساسی دارد، شرح می دهد و به همین سبب، در میان آن قوم رواج و محبوبیت بالایی دارد.


بزرگ ترین حماسه ملی ایران، شاهنامه، سروده شاعر دانشمند ابوالقاسم فردوسی طوسی است. منبع این کتاب، شاهنامه ابومنصوری بوده است.


از دیگر حماسه های ملی ایران می توان از این کتاب ها نام برد:


ـ گرشاسپ نامه (458 هـ .ق) سروده ابونصر اسدی طوسی؛


ـ بهمن نامه و کوش نامه (پایان قرن پنجم و آغاز قرن ششم هجری قمری) سروده ایرانشاه بن ابی الخیر؛


ـ فرامرزنامه (نیمه دوم قرن ششم هجری قمری) سروده رفیع الدین مرزبان فارسی؛


ـ بانو گشسب نامه، کک کوهزاد و شبرنگ که احتمال می رود هر سه از سروده های همان شاعر فرامرزنامه باشند؛


ـ جهانگیرنامه (گویا از قرن هفتم هجری) سروده قاسم مادح؛


ـ و دو برزو نامه که یکی به نظر می رسد از قرن هفتم هجری، سروده شمس الدین محمد کوسج و دیگری از قرن دهم قمری سروده عطایی باشد.

يکشنبه 12/9/1391 - 9:2 - 0 تشکر 577048


حماسه های تاریخی


این نوع حماسه ها در عین مبتنی بودن بر تصور و خیال، دربردارنده قسمت های تاریخی نیز است.


از حماسه های تاریخی به زبان فارسی، می توان به کتاب های زیر اشاره کرد:


ـ اسکندرنامه (پایان قرن ششم هجری قمری) سروده الیاس بن یوسف نظامی گنجوی؛


ـ ظفرنامه (735 هجری قمری) سروده حمدالله مستوفی قزوینی؛


ـ شهنشاه نامه (آغاز قرن سیزدهم هجری قمری)، سروده فتحعلی خان صبای کاشانی.

يکشنبه 12/9/1391 - 9:3 - 0 تشکر 577049


حماسه های دینی


این نوع حماسه درباره زندگی یک یا چند تن از قهرمانان دینی است. از حماسه های دینی موجود می توان کتاب های زیر را نام برد:


ـ خاوران نامه (830 هـ .ق) سروده ابن حُسام قُهستانی؛


ـ صاحبقران نامه (1073 هـ. .ق) از شاعری ناشناس؛


ـ حمله حیدری (قرن دوازدهم هجری قمری) سروده میرزا محمد رفیع خان باذل و ابوطالب اصفهانی؛


ـ خداوندنامه (قرن سیزدهم هجری قمری) سروده فتحعلی خان صبای کاشانی؛


ـ اردیبهشت نامه (قرن سیزدهم هجری قمری) سروده سروش اصفهانی.

يکشنبه 12/9/1391 - 9:4 - 0 تشکر 577050


با توجه به این توضیح ها درباره حماسه، آثار حماسی موجود به دو گونه تقسیم شده است: حماسه طبیعی و حماسه مصنوعی.


1. حماسه طبیعی


خاستگاه حماسه طبیعی، یک حادثه تاریخی یا شبه تاریخی به معنای ابتدایی و اساطیری آن است. این گونه حماسه ها مؤلف مشخصی ندارند، بلکه یک ملت، در تمام نسل ها، مؤلف این گونه حماسه ها هستند. به تعبیر ذبیح الله صفا در کتاب حماسه سرایی در ایران، حماسه طبیعی «عبارت است از نتایج افکار و قرایح و علایق و عواطف یک ملت که در طی قرون و اعصار، تنها برای بیان وجوه عظمت و نبوغ آن قوم به وجود آمده و مشحون است به ذکر جنگ ها و پهلوانی ها و جان فشانی ها و فداکاری ها و در عین حال از آثار تمدن و مظاهر روح و فکر مردم یک کشور در قرون معینی از ادوار حیات ایشان را در خود که معمولاً دارد از آنها به دوره پهلوانی تعبیر می شود و از این گونه منظومه های حماسی می توان ایلیاد و اُدیسه هُمر و رامایانا و مهابهاراتا متعلق به هندوان و شاهنامه فردوسی، گرشاسب نامه اسدی طوسی و... را نام برد».[5]


2. حماسه مصنوعی


این نوع حماسه که تقلیدی از حماسه طبیعی است، مجموعه عوامل خود را از حماسه طبیعی وام می گیرد. در آفرینش حماسه مصنوعی، دیگر تمام افراد یک ملت دخالت ندارند، بلکه فقط یک شاعر آن را پدید می آورد و می سراید.


حوادث غیرطبیعی نیز در این نوع حماسه، جنبه آرایش دارد و ساختگی است. این گونه از حماسه در حقیقت بازآفرینی حماسه است نه آفرینش آن.


در منظومه های حماسی مصنوع، شاعر با داستان های پهلوانی ثبت شده و معینی سر و کار ندارد، بلکه با نوآفرینی خود، داستان می سازد. در این گونه داستان ها شاعران، آزاد و مختارند تا با رعایت قواعد و قوانینی مربوط به شعر حماسی، هرگونه بخواهند موضوع داستان خویش را بیافرینند و تخیل خود را در آن دخیل سازند.


حماسه های مصنوع ادبیات فارسی، بیشتر از نوع حماسه های تاریخی یا مذهبی است، مانند: شاهنامه حضرت شاه اسماعیل سروده مولانا عبدالله هاتفی (م 927 هـ .ق) و شاهنامه قاسمی گنابادی، شاعر قرن دهم که به ترتیب به تقلید از شاهنامه فردوسی و اسکندرنامه نظامی گنجوی، در وصف پهلوانی ها و جنگاوری های شاه اسماعیل صفوی سروده شده است.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.