• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 34185)
يکشنبه 24/6/1387 - 6:35 -0 تشکر 57640
*پیامبر و نامهای امامان شیعه؟!*

بســـــــــــم رب المــهــدی


سلام دوستان

مطلبی که میخواستم عرض کنم در مورد اثبات ائمه و خلفایی هست که به عقیده شیعیان ، پیامبر اسلام ، اونها رو معرفی کرده اند .

سوال رو خلاصه وار این طور بیان میکنم :

آیا پیامبر اسلام ، اسامی امامان شیعه را ذکر کرده اند ؟؟
اگر ذکر شده چرا شیعیان به 72 فرقه تقسیم شده اند ؟؟ 

یا ع ل ی مدد


آقا جان اگر قرار باشد من هم مثل ژول ورن دور دنيا را درهشتاد روز بچرخم ،
ترجيح ميدهم دور تو بچرخم
چون تو هم دنياي مني هم عقبي مني
يکشنبه 24/6/1387 - 7:47 - 0 تشکر 57648

سلام

الحمد لله الذی اکرمنی بک ایها الشهر المبارک

*******

در مورد ذکر اسامی ائمه حدیث مشهور جابر وجود داره :

در حدیث مفصلی آمده است که جابربن عبدالله انصاری می‏گوید من در زمان حیات رسول خدا وقتی که فاطمه علیهاسلام فرزندش حسین علیه السلام را زاییده بود، برای گفتن تبریک خدمتش رسیدم. دیدم در دست فاطمه (علیهاسلام) لوح سبزی است. پرسیدم این لوح چیست؟ فاطمه (علیهاسلام) فرمود: این لوحی است که خداوند به رسولش هدیه داده و آن حضرت هم آن را به من داده . در آن لوح نوشته بود:

بسم الله الرحمن الرحیم.
این کتابی است از جانب خدای عزیز و حکیم برای محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) من تو را بر همة پیامبران برتری دادم و وصی و خلیفه‏ات علی علیه السلام را از همه اوصیا برتر کردم و تو را به فرزندت حسن و حسین گرامی داشتم. من مردم را نسبت به فرزندان حسین ائمه اطهار پاداش می‏دهم یا عقاب می‏نمایم؛ آنها که اولشان علی سیدالعابدین است، بعد محمد که شکافنده علم من است، بعد جعفر است که ردکننده او مانند ردکننده من است و سپس موسی است که در زمانش تاریکی شدیدی است، و او عبد و حبیب من است.

و بعد از او ولی و ناصر من علی است، وای بر منکرین او؛ سپس فرزند او محمد وارث علم من است و سپس فرزندش علی ولی و ناصر و امین من است و پس از او فرزندش حسن است و بالاخره من آنها را به فرزند او « حجه بن الحسن المهدی » که برای عالمیان رحمت است، کامل می‏کنم.

او دارای کمال موسی و بهاء عیسی و صبر ایوب است. اینان اولیاء منند؛ بر آنها صلوات پروردگارشان باد که آنها هدایت ‏یافتگانند.

اما در مورد فرقه های شیعیان .... خوب علت اصلیش که همون عدم پذیرش امام بعدیه ... در حقیقت لفظ شیعه باید برای شیعه اثنی عشری به کار بره ...

فعلا ... تا بعد

اللهم عجل لولیک الفرج

ماندگار باشید

یا حق

اللهم ‌ارزقنا توفیق‌الشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك

همراه شما در انجمن سیاسی anjoman.siasi@tebyan.org

و انجمن ورزش و تندرستی anjoman.varzesh@tebyan.org

يکشنبه 24/6/1387 - 14:24 - 0 تشکر 57708

بسم رب المهدی

سلام دوستان .

از خانم ماندگاری ممنون به خاطر صحبتشون . این مسئله رو شنیده بودم که باز یاداوری خوبی شد . ضمن اینکه بعضی عناوینش برام جدید بود . اما اگه بخواییم روی همین مسئله دقت کنیم باز خیلی مسایل پیش میاد!

اینکه حدیث جابر رو خیلی از افراد بیان کردند و از اون به عنوان سند یاد میکنند درست اما چند تا نکته این وسط هست که ایشالله دوست دارم همه عزیزانی که میتونند کمک کنند بیاند تا بحثمون عاملی باشه برای سواد بیشتر .

اول اینکه : آیا این سند رو همه اهالی و علمای شیعه تایید کرده اند ؟

دوم اینکه : اگر تایید شده باشه ، ایا نمیشه گفت وقتی مطلبی از طرف رسول خدا بیان میشه ، حجت برای همه هست و نباید به این تعداد فرقه های شیعیان زیاد باشند ؟؟؟
خانم ماندگاری فرمودند عدم تایید امام بعدی . جمله جالبی بود . اما اگر تنها و تنها حکم بر این کنیم که این افراد مقصدی جز عناد و دشمنی با پیامبر نداشتند!!! و تنها به این دلیل بخواهیم عقایدشون رو رد کنیم ، دیگه جایی برای شیعه بودن و رهروان امام علی باقی میمونه ؟

سوم : شیعیان رو که میدونیم از سه امامی گرفته تا چهار امامی ...هفت امامی و ....همه خودشون رو شیعه میدونند و منحصر به دوازده امامی نیست!


پس فرق مختلف اگر حدیثی با سند رو ببینند ایا عقل حکم نمیکنه اون رو قبول کنند ؟؟؟

مسئله مهم دیگه ، جدای از همه اهالی شیعه و تشیع اینکه اگر فرمایش پیامبر مبنی بر وجود دوازده نفر از فرزندانشان ، وجود داشته باشد ؛ ایا جایی برای وجود فرقه های اهل تسنن هست؟

و اینکه آیا چنین حدیثی یا شبیه آن که تاید کننده دوازده معصوم با نامهای معین هست ، در کتب اهل سنت هم وجود داره یا خیر ؟؟؟

ایشالله دوستانی که میتونند کمک کنند و ادامه دهنده این مبحث باشند ،از بیان مطلبشون دریغ نکنند

آقا جان اگر قرار باشد من هم مثل ژول ورن دور دنيا را درهشتاد روز بچرخم ،
ترجيح ميدهم دور تو بچرخم
چون تو هم دنياي مني هم عقبي مني
يکشنبه 24/6/1387 - 15:47 - 0 تشکر 57720

با سلام

  • بحث خوبی رو شروع کردید ان شاءالله که به نحو بهتری هم ادامه پیدا کنه.
  • اما در مورد چند سئوال که مطرح شده باید بگم که پیامبر در چندین بار در مورد جانشین خود ، تعداد خلفای بعد از خود و تعین نام آنها عمل نموده است . اما باید توجه داشت که در برخی موارد به صورت مبهم و در برخی موارد هم به صورت کاملاً مشخص.
  • ایشان در اولین جلسه دعوت خویشاوندان خویش به اسلام جانشینی امام علی –علیه السلام – را مطرح کرده اند که شرح این حدیث در کتب تاریخی و تفسیری اهل سنت آمده است اما در کتب دست اول حدیثی مانند صحیح بخاری و صحیص مسلم و سنن ابن داوود نیامده است . در حدیث دیگری که از ایشان نقل شده پیامبر-ص- تعداد خلفای بعد از خود را دوازده تن می شمارد بدون ذکر نام آنها که این حدیث در تمامی کتب حدیثی و تاریخی معتبر اهل سنت آمده است و باید گفت که ایت تعداد فقط با تعداد امامان شیعی –علیهم السلام- منطبق است و خود اهل سنت برای توجیه آن بسیار به تکلف افتاده اند و آرای گوناگونی را ذکر کرده اند . در خصوص جانشینی اهل بیت هم ایشان حدیث معروف ثقلین را می فرمایند که اشاره به جانشینی ایشان دارد اما خصوصیت و تعداد را در این حدیث مشخص نمی کنند این حدیث از معتبر ترین احادیثی است که در بین شیعه و اهل تسنن وجود دارد در مورد نام ائمه و تعداد آنها هم حدیث مشهور جابر وجود دارد که غیر از آن حدیثی است که خانم ماندگاری گفتند که آن حدیث هم در کتب اهل سنت یافت می شود البته در غیر از صحیح بخاری . حدیث دیگری که به حد تواتر رسیده است در مورد واقعه ای است که در آن امام علی – علیه السلام- انگشتری خود را به آن فقیر دادند و در مورد ایشان هم آیه قرآن نازل شد که تصریح بر امامت ایشان است. در ذیل تفسیر این آیه در تفسیر المیزان آمده که علامه طباطبایی فرموده اند در احادیث  بین مسلمین بیشترین توافق بر سر این حدیث وجود دارد اما بازار توجیه همچنان باز است.
  • باید توجه داشت که اهل سنت هم اینگونه احادیثی را برای خلفای خود جعل نموده اند و اینگونه نیست که که در مورد جانشینی پیامبر فقط احادیثی که که ما در دفاع از اهل بیت می گوییم موجود باشد مثلا آنها در مورد خلیفه دوم خود حدیثی دارند با این مضمون که وحی قبل از اینکه بر جناب پیامبر نازل شود بر خلیفه دوم نازل می شد بعد بر ایشان. یا حدیث که اشاره به خلافت ابوبکر دارد و ایشان را یار غار می دانند.
  • در مورد اینکه گفته شد شیعه به73 فرقه تقسیم شده این سخن درست نیست زیرا در حدیثی که از پیامبر نقل می کنند مسلمین به73 فرقه تقسیم می شود  نه شیعه« ان امتی تفترق الی ثلاثه و سبعین فرق کلهم فی نار الا واحده و هی فی الجنه» همانگونه که مشاهده می کنید کلمه امت آمده نه شیعه .
  • در مورد سند احادیث همانگنه که آمد اکثراً قبول دارند مثلاً واقعه غدیر را احمد ابن حنبل امام حنابله به طور دقیق در مسند خود آورده است و باید دانست که احمد ابن حنبل از متعصب ترین اهل تسنن می باشد اما موضوع اینجاست که آنها اینگونه احادیث را توجیه می کنند و در مقابل آن هم چندین برابر حدیث جعل نموده اند برای همین هم به این احادیث عمل نمی کنند.
  • اما اینکه با وجود چنین دشمنانی جای برای شیعه نمی ماند این را دیگر خداوند حفظ می کنند آنها هر کاری را برای حذف شیعه انجام داده اند مثلا امامان ما را یکی پس از دیگری به شهادت رسانیده اند امام حسین-علیه السلام- را با علم به اینکه نوه رسول خداست به شهادت رساندند. حضرت زهرا-سلام الله علیها – را با اینکه می دانستند خشمگین کردن او خشم رسول لله و خداوند را به دنبال دارد از حق خود محروم ساختند و در آخر به شهادت رساندند و ...

با آرزوی پیروزی و بهروزی

يکشنبه 24/6/1387 - 21:38 - 0 تشکر 57789

من فقط یه نکته درباره حدیث جابر بگم .این حدیث حتی در منابع اهل تسنن جزو احادیث متواتر است بطوریکه غیر قابل چشم پوشی بوده و علمای اهل تسنن دست به توجیه آن زده اند .حتی بعضی از آنها سعی بر شمارش خلافای بنی امیه و ... کرده اند در این میان بین آنها اختلافات بسیاری برای گنجاندن بعضی خلفا در بین این دوازده تن شده است . برای مثال تعدادی یزید را جزو این دوازده تن می آورند و تعدادی نمی آورند. این اختلافها خودش به نوعی حقانیت شیعه رو نشان میده.

دوشنبه 25/6/1387 - 16:10 - 0 تشکر 57981

 سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیزم

جناب صدرا از قرمایشاتتون استفاده کردیم . ممنون از حضورتون .
اینکه در مورد خلافت بلافصل علی ابن ابیطالب اسناد و روایات زیاد هست و متواتر بیان شده شکی نیست . از جمله خود مسئله غدیر (که این مورد رو احتمالا زیاد در موردش بحث میکنیم در اینده و قبلا هم بحث شده و خیلی از عناوین و توجیهاتی از طرف اهل تسنن بر اون وارد میشه ) ، حدیث ثقلین ، آیه تطهیر و ... اکثر اختلافات از بعد حضرت علی (ع) به دین تشیع وارد شده!! و این رو میخواییم حل کنیم که کجا و چطور از "ائمه" نام اورده شده در احادیث !  


در مورد جمله بعدیتون که فرمودید "در مورد اینکه گفته شد شیعه به73 فرقه تقسیم شده این سخن درست نیست زیرا در حدیثی که از پیامبر نقل می کنند مسلمین به73 فرقه تقسیم می شود  نه شیعه« ان امتی تفترق الی  ثلاثه و سبعین فرق کلهم فی نار الا واحده و هی فی الجنه» همانگونه که مشاهده می کنید کلمه امت آمده نه شیعه"
باید عرض کنم از حدیث زیباتون ممنون . چیزی که من چندین بار از این طرف و ان طرف و مکرر بهش رسیدم این بود که شیعیان 72 فرقه هستند که ازجمله اونها به اسماعیلیه ، زیدیه ، مولفه و...میشه نام برد
که سوال اصلی من این هست که این همه فرق شیعه چرا باید تشکیل بشند ؟

در مورد حدیث جابر؛ اگر این حدیث با تمام سندیتش ! به ما رسیده که چند صد سال بعد از اونها اومدیم! آیا برای اون زمان که به راوی حدیث هم نزدیک تر بودند ، نمیرسید ؟
ضمن اینکه میشه تنها به یک حدیث استناد کرد و بگیم مسئله خطیر امامت دروازده معصوم ، تنها با یک حدیث قابل بیان است ؟؟!!
پیامبری که خاتم باشد همه اینده را در پیش روی خود میبیند و طبعا تاکید زیادی روی این مسئله داشته .به نظر من صرف یک جدیث نبوده و بیان امامان دوازده معصوم بیش از یک مورد باید بیان میشده همان طور که خلافت امیرالمومنین چندین بار بیان شده!

دوست عزیزمون جناب
mymail

" این حدیث حتی در منابع اهل تسنن جزو احادیث متواتر است بطوریکه غیر قابل چشم پوشی بوده و علمای اهل تسنن دست به توجیه آن زده اند"
میشه نمونه اش رو از کتب اهل سنت برامون بیان کنید ؟ اگر بیان شده باشه ، توجیح اونها چی هست در این باره ؟
در مورد اختلافات اهل تسنن هم جمله جالبی بود ... وقتی این حد اختلاف باشد طبعا تشخیص حق بودنش هم رد میشه ! اما به نظر من بعضی مسایل در مذهب تشیع ، برخی از همین کچ نگری ها رو در پی داره !!!
به همین خاطر امیدوارم حل بشه !! 

آقا جان اگر قرار باشد من هم مثل ژول ورن دور دنيا را درهشتاد روز بچرخم ،
ترجيح ميدهم دور تو بچرخم
چون تو هم دنياي مني هم عقبي مني
چهارشنبه 27/6/1387 - 19:53 - 0 تشکر 58529

با سلام   با آرزوی قبولی عبادات شما در این ماه عزیز

 هر مذهبی یک رشته مسائلی دارد که اصول اولیه آن مذهب را تشکیل می دهد و مسائل دیگر در درجه دوم قرار می گیرند. اختلاف اهل مذهب در چگونگی مسائل و وقوع آنها با حفظ اصل مشترک «انشعاب» نامیده می شود.
انشعاب در تمامی ادیان و مذاهب وجود دارد مثلاً مسلمانان به دو دسته کلی شیعه و سنی تقسیم می شوند و اهل سنت هم به شعبی مانند مالکی ، حنفی، حنبلی، شافعی، مرجعه، خوارج، اشاعره، معتزله، مجسمه ، کرامیه و... تقسیم شده اند و شیعیان هم به گروه هایی منقسم گشتند، که هر یک نیز خود را به حق میدانند. 

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه        چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

مذهب شیعه در زمان سه امام اول هیچگونه انشعابی را نپذیرفت ولی پس از شهادت
امام حسین (ع) اکثریت به امامت امام سجاد(ع) قائل شدند و اقلیتی معروف به «کیسانیه» پسر سوم امام علی(ع) یعنی محمد ابن حنفیفه را امام دانسته و معتقد شدند که او همان مهدی موعود می باشد که بعد ها ظهور می کند( شاید علت این بوده که پیامبر گفته بود مهدی موعود(عج) همنام من است و ابن حنفیه هم همنام ایشان بود).    

پس از شهادت
امام سجاد(ع) اکثریت امامت امام باقر(ع) را قبول کردند به غیر از گروهی که گفتند زید شهید پسر دیگر امام سجاد(ع) امام است . آنها ملاک امامت را قیام مسلحانه علیه حکومت می دانستند و چون امام باقر (ع) اینگونه عمل نکرد او را امام نمی دانستند. این گره «زیدیه» نام داشتند.

پس از شهادت
امام باقر(ع) مردم به امام صادق (ع) و پس از ایشان هم اکثریت امامت امام کاظم(ع) را اتفاق کردند الا چند گروه . گروهی که «اسماعیلیه» نام گرفتند قائل به امامت اسماعیل فرزند بزرگتر امام صادق(ع) شدند چون آنها ملاک امامت در فرزندان امام را بزرگی آنها میدانستند و اسماعیل هم فرزند ارشد امام بود .

جالب است بدانید که اسماعیل در زمان امامت
امام صادق(ع)رحلت فرمودند. گروهی دیگر هم فرزند دیگر امام را که « عبد الله افطح» نام داشت و باز سنشان از امام کاظم(ع) بیشتر بود امام دانستند و برای امامت او هم دلیل جالبی داشتند .
روزی که
امام صادق (ع) به شهادت رسیدند ،منصور عباسی برای اینکه بداند جانشین ایشان چه کسی می باشد و او را هم به شهادت برساند دستور دارد که به خانه امام رفته و وصیت نامه ایشان را بخوانند و دردم سر جانشین او را بزنند تا بدین وسیله سلسله امامت به پایان برسد ، وقتی وصیت نامه خوانده شد با تعجب دیده شد که امام پنج نفر را به عنوان جانشین معرفی کرده ان که یکی از آنها خود خلیفه بود ، دیگری والی مدینه  یکی دیگر عبدالله افطح ، دیگری امام کاظم (ع)، ونفر آخر هم همسر ایشان حمیده.به این دلیل آنها عبد الله را امام می دانستند و به «فطحیه» شهرت یافتند.

بعد از شهادت
امام کاظم (ع) باز هم اکثریت امامت امام رضا (ع) را پذیرفتند الا گروه «واقفیه» که در امامت امام کاظم(ع) توقف کردند و قائل شدند که بعد ایشان دیگر امامی نیست .رهبران این گروه گروهی از فقها بودند که مردم به دستور امام سهم امام را به آنها می دادند که پس از شهادت امام برای اینکه وجوهات به دست آمده را به امام رضا(ع) ندهند قائل به چنین امری شدند و حب دنیا مانع از قبول امامت ایشان توسط آنها شد.پس همانطور که دیدید دلایل انشعاب زیاد بوده مانند تعریف نادرست از امامت،  سوء برداشت ، اجتهاد های خودسرانه, حب مال و دنیا و ...حدیث جابر همانطور که به ما رسیده به هم عصران او هم رسیده است و تنها با یک حدیث نمی شود امامت ائمه را اثبات کرد .

احادیث بسیاری وجود دارد حکه برای نمونه حدیثی که در کتاب کشف المراد آمده است را ذکر می کنم «
روی عن رسول الله (ص) متواتراً انه قال للحسین (ع) :« هذا ابنی امام ابن امام أخو امام ابو ائمة تسعه تاسعهم قائمهم»»که در این حدیث گفته شده که نه امام از فرزندان امام حسین(ع) هستند و نهمین آنها حضرت قائم(عج) می باشد.

احادیثی اینچنینی بسیار است که برای نمونه می توان به کتاب «کنز العمال» که از کتب حدیثی اهل سنت است مراجعه کنید.

در حدیثی از پیامبر آمده که «
لا یزال الدین منیعاً الی اثنی عشر خلیفة» نه بیشتر ونه کمتر یا حدیث معروف به سفینة که در آن اهل بیت را موجب نجات امت بر می داند« ألا إن مثل اهل بیتی فیکم مثل سفینة نوح فی قومه من رکب ها نجی و من تخلف عنها غرق» و در بیان دیگر اهل بیت را موجب وحدت و امان و دوری از اختلاف می دانند « النجوم امان لاهل الارض من الغرق و اهل بیتی امان  لامتی من الاختلاف» و در حدیث دیگر اهل بیت را همسنگ قرآن  می دانند« انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی ما إن تمسکتم بهما لن تضلوا ابداً و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» و در حدیث دیگری هم نام اهل بیت را بازگو می کند تا در آن اختلاف نشود.
باید توجه داشت که راه  اثبات امامت ائمه منحصر در نقل و حدیث نیست بلکه از راه  عقل و توجه به شرایط امامت هم می توان آن را اثبات کرد.                 

سه شنبه 2/7/1387 - 23:12 - 0 تشکر 60087

دوستان ابتدا اینو بگم ممنون میشم اگه فونت نوشته هاتون جوری نباشه که چشم رو اذیت کنه . یکم کوچکتر بنویسید بهتر میشه خوند. ممنون

سلام و عرض ادب خدمت دوستان خوبم
دوست عزیز جناب صدرا اون مواردی که فرمودید زیبا و خوب بود . در تکمیل صحبتهاتون که به فرق مختلف تشیع پرداختید ، فرمودید""مذهب شیعه در زمان سه امام اول هیچگونه انشعابی را نپذیرفت""

خب تحقیقاتی که من داشتم خلاف این رو ثابت میکنه ! حالا که شما در مورد انشعاب مختلف تشیع صحبت کردید ، من هم سعی میکنم کاملش کنم و باز دوستانی که مطالبی رو میدونند بفرمایند تا نتیجه گیری خوبی بشه و از این راه بریم سر اصل صحبتهامون و بیان اسامی امامان شیعه !!


از شهادت امام علی (ع) به بعد ، شیعیان دو فرقه شدند ! گروه اول " سبئیه" نام گذاری شدند و اینان اعتقاد داشتند علی (ع) کشته نشده و  نخواهد شد تا زمین را پر از عدل و داد کند !


فرقه دوم گروهی که از سبئیه جدا شدند و به امام حسن و امام حسین  و سایر مسلمانان پیوستند و با معاویه صلح کردند !


از بین فرقه " سبئیه"  فرقه های دیگری شکل گرفتند که چند موردش رو میگم خدمتتون . شخصی به نام عبد الله ین حرب الکندری فرقه ای شکل گرفت که "حربه " خوانده میشدند و قائل به این بودند که علی (ع) خدای عالمیان است و غیب شده و  چون خشمگین شده پنهان گشته و به زودی ظهور میکند

گروه دیگر "مفوصه" نام گرفتند که قائل به خلق علی و فرزندانش توسط خدا هستند. سپس خداوند خود کنار رفته و آفرینش جهان و تدبیر آن را به ایشان واگذاشت!!

گروه دیگر به "ثالوئیه" معروفند ( این عده که کلا عقایدشون به نظر من خنده دار بود!!! اینکه علی را پدر ! محمد را فرزند ! روح القدس را سلمان فارسی ! و عقاید دیگه که خیلی خنده دار بود واقعا !!)

گروه دیگه به "کیسانیه" ملقب شدند که ابتدا قائل به امامت امام حسن و پس از اینکه امام با معاویه بیعت کرد رو به سوی فرزند دیگر امام علی " محمد حنفیه " آوردند و سر دسته آنان مختاربن ابی عبیده ثقفی ملقب به کیسان بود . پس به "مختاریه" هم شهرت گرفتند !!

خب از این جا به بعد رو هم که جناب صدرا فرمودند و همین طور فرقه هایی که هر کدام از سردمداران آنها راهی رو برای خود و پیروانشان انتخاب کردند که اگه باز بشه میفهمیم تعداد کمی نبودند و هر کدام عقاید خاص خودشون رو ...!!
ادامه دارد ...

آقا جان اگر قرار باشد من هم مثل ژول ورن دور دنيا را درهشتاد روز بچرخم ،
ترجيح ميدهم دور تو بچرخم
چون تو هم دنياي مني هم عقبي مني
سه شنبه 2/7/1387 - 23:21 - 0 تشکر 60088

اما احادیث جناب صدرا ....
حدیثهای زیبایی رو جناب صدرا گفتند که دوست داشتم منابع اونها هم بیان میشد و اگر ذکر منبع اونها هم گفته مبشد که از کتب اهل سنت هست یا اهل تشیع خیلی بهتر بود 

ضمن اینکه جناب صدرا در اخر صحبتهاتون به موردی اشاره کردید .""راه  اثبات امامت ائمه منحصر در نقل و حدیث نیست بلکه از راه  عقل و توجه به شرایط امامت هم می توان آن را اثبات کرد"".


میشه خواهش کنم در مورد این جملتون بیشتر توضیح بدید . یعنی بگید چجوری از راه عقل چنین مسئله ای ممکن هست ؟!

چیزی که این در باره به ذهن من میرسه این هست که جریاناتی رو از هر یک از ائمه داریم که امامت هر کدام رو ثابت میکنه . یعنی در بین این اقشار مختلف همیشه شخصی بوده که متمایز از بقیه باشه ، نشانه هایی رو داشته باشه و اتفاقاتی در زمان او افتاده باشه که حکم میکنه امام بعدی ایشان هست و همان جانشین رسول خدا .

مثلا درزمان علی ابن موسی الرضا (ع) اتفاقات زیادی افتاده از جمله جلسه ایشان با مامون و کلیه دانشمندان آن زمان که همشون مجاب شده از آن مجلس بیرون اومدند!

یا در زمان امام صادق (ع) که ایشان به تربیت هزاران نفر از مسلمانان پرداخت و در اصل منبعی برای احادیث و روایتهای حقه شیعه شکل گرفت و همین طور امامان دیگر ... تا برسه حضرت بقیه الله(عج) که حضور و وجودشان را جریانات فراوان و ملاقاتهایی که صورت گرفته ، اثبات میکنه !

اگر بار در این مورد دوستان مطالبی رو میدونند حتما بقرماییند تا این مسئله اعتقادی کاملا برامون حل و فصل بشه . ممنون از همگی . با علی مدد

آقا جان اگر قرار باشد من هم مثل ژول ورن دور دنيا را درهشتاد روز بچرخم ،
ترجيح ميدهم دور تو بچرخم
چون تو هم دنياي مني هم عقبي مني
چهارشنبه 3/7/1387 - 0:41 - 0 تشکر 60114

به نام خدا
با سلام
 به نظر می رسد راه اثبات چنین مسأله ای عمدتا یکی کتاب ودیگری حدیث باشد. درکتاب الهی آیات متعددی وجود دارد که امامت وعصمت علی(ع) را به اثبات می رساند از جمله: (انما ولیکم الله ...)(انما یریدالله لیذهب...) و...وآیه مباهله که علی را نفس پیامبر(ص) معرفی می نماید واهل سنت نیز در کتب تفسیری خود نمی توانند منکر اینها شوند والا دچار تناقض گویی می شوند .می توانید به تفسیر کبیر فخر رازی ، روح المعانی آلوسی بغدادی ، المنارو...مراجعه نمایید. اکنون می پرسیم: اگر خداوند به امامت (که از نبوت مهمتراست) وعصمت کسی تصریح نموده باشد ، اگراو امام بعد از خود را که باز به صراحت قرآن وآیه (انما یریدالله لیذهب...) معصوم از هر گونه خطا وپلیدی است معرفی نماید، آیاقول او حجت نخواهد بود ؟وآیا این طریقی منطقی ومعقول در معرفی امامان 12گانه شیعه نخواهدبود؟
از طرف دیگر: همان روایاتی است که دوستانمان اشاره نمودند پس ، هم از طریق روایات وهم آیات قرآن مقدس می توانیم امامت امامان را به اثبات برسانیم ... واین نکته که چرا شیعیان به دسته های گوناگون تقسیم شده اند با وجودی که حق یکی بیشتر نیست؟ را عینا در خصوص مذاهب اسلامی نیز می توانیم تکرار نماییم...

حسيني
skhosaini@gmail.com

www.hosaini.blogfa.com



دوشنبه 8/7/1387 - 18:5 - 0 تشکر 61515

با سلام

منظورم از اینکه ما از راه عقل هم می توانیم به اثبات امامان (ع) بپردازیم این است که عقل یکسری معیارها را به انسان می دهد که بوسیله آنها می توان فرد شایسته خلافت را شناخت نه اینکه عقل به ما بدون واسطه بگید که مثلاً فلان شخص امام است .

عقل که فقط مدرکاتش امور کلی هستند و از پس جزئیات بر نمی آید توانایی این را دارد که یکسری از خصوصیات جانشین پیامبر از قبیل عصمت ، علم ، شجاعت ، توانایی ، ایمان و... را شناسایی کند و آن را با افراد تطبیق دهد یا بوسله بعضی از قیاسات منطقی بین برخی از آیات و روایات را جمع کند.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.