در آن روزگاران سیاه و وحشتبار، دشمنان، شیعه و خط سرخ آل علی و امامت و رهبری امامان معصوم(ع) را مزاحم تداوم سلطهگری خود میدیدند و همواره برای نابودی شیعه و آثار فرهنگی او تلاش میکردند؛ بنابراین امامان معصوم(ع) را به شهادت رساندند (در مورد شخصیت مورد بحث ما، نه تنها امام حسین(ع) را به شهادت رساندند، بلکه حتی فرزندان و خویشان و اصحاب و انصارش را از دم تیغ کین گذراندند.) و آثار ارزندة شیعه را نابود کردند؛ ضمن اینکه با فرمان و بخشنامه، همه، مخصوصاً کارگزاران حکومتی را بسیج کرده بودند که نام علی(ع) و امامان پس از او مطرح نباشد و آثار علوی گسترش نیابد؛ شیعیان نابود و تارومار و دانشمندان شیعه قتلعام شدند و آنگاه با زندان و چوبة دار و شمشیر و زنجیر، بدنها را به خاک و خون کشیدند و با تهمت و شایعه و جعل و تحریف، به فرهنگ و ایدئولوژی تشیع و آثار علوی هجوم آوردند. از یکطرف کتابخانههای دانشمندان شیعه را به آتش کشیدند و از طرفی، با پخش و نشر کتب و مقالات سراسر جعل و تحریف به افکار و عقاید مردم حملهور شدند و انحرافات و فرقهگرایی و گروهتراشی را دامن زدند. شاعران پارسیزبان شیعی، اگر بودهاند، از این محیط و جامعه جدا نبودهاند و از این رو مشکلات فراوانی در سر راه آنان قرار داشته که به برخی از آنها اشاره میشود:
برخی از مشکلات شیعیان از آغاز تا قرن چهارم
۱. شیعیان گاهی کتابها، آثار و اشعار علوی را از ترس پنهان میکردند.
۲. برخی از آثار در دل خروارها خاک دفن میشد و به تدریج از بین میرفت.
۳. شاید شیعیان، جرئت اظهار سرودهها و رواج آن را نداشتهاند (بر فرض سرودن اشعار پارسی).
۴. شاید بسیاری از کسانی که مادح و شاعر اهلبیت(ع) بودند، انکار میکردهاند.
۵. برای حفظ جان، برخی دانشمندان و شعرای شیعه به پنهانکاری و مخفی شدن و تقیه روی میآوردند.
۶. با مهاجرتهای غمبار و پیوسته، برای نجات جان زن و فرزندان شیعیان، آثار علوی نیز در بلاد پهناور آن روز پراکنده میشد.
۷. مرکزیتی برای جذب و جمعآوری آثار پراکندة علوی وجود نداشت و از طرفی این جمعآوریها پس از پراکندگی به سفرهای مداوم و امکانات اقتصادی فراوانی نیازمند بود که در آن روزگاران، با هجرت و سرگردانی و انزوا و فقر و تهیدستی شیعیان، ممکن نبود.
۸. شعرای خودفروختهای بودهاند که برای اندک صله و جایزهای، صدها بیت شعر در وصف پادشاهان و امرا میسرودهاند و در مقابل، شعرای پاکباختهای بودهاند که به جرم حقگویی و دفاع از تشیع سر میباختند و بر دار میشدند؛ پس نه تنها تشویق و ترغیبی بر شعرای حسینی نبوده است، بلکه تهدیدها و تکفیرهای دشمنان، آنان را مأیوس میساخته؛ همان شعرایی که در همه جا برای سر مبارکشان جایزه تعیین میگشت و چوبة دارشان همه جا برافراشته بود.
کوتاه سخن آنکه، دشمنان نه تنها اجازة کار فرهنگی و نشر آثار علوی را نمیدادند که اصل و اساس تشیع را مورد هجوم جدی قرار دادند و پس از آنکه شیعیان را تارومار نمودند و دانشمندان و ادیبان شیعه را به شهادت رساندند. آرام نگرفته، حتی به قبر حضرت ابیعبدالله الحسین(ع) نیز هجوم آوردند. متوکل دستور داد قبر امام حسین(ع) و منازل و بناهای اطراف را خراب کنند و پس از شخم زدن، گندم بکارند تا آثار ظاهری قبرها در کربلا از بین برود! و بخشنامه صادر کرد که زیارت کربلا ممنوع است.
ساختن مرثیة اهلبیت(ع)، [به ویژه مراثی سیدالشهدا(ع)] پس از این نیز در ادب فارسی گسترش پیدا کرد و بهویژه در عهد قاجار توسعه یافت (صفا، ۱۴۰۳، ج۱/۵، ص۶۲۴) و پس از آن به حد وفور بالنده شد و در عصر جمهوری اسلامی درخششی نوین و فروغی بیپایان یافت و کثرت شعرا و سرایندگان به حدی رسید که «لا یعدّ و لا یحصی» و ما نیز فقط به برخی از آنان اشاره میکنیم؛ چرا که تتبع و استقصای آثار معاصران، کاری عظیم و دشوار است؛ بهخصوص منابع آن در قلوب شیعیان و دور از دسترس محققان و مؤلفان باشد؛ پس باید زمانی بگذرد و آثارشان به منصة ظهور برسد تا بتوان دربارة آن سخن گفت.