آن روز كه میثم تمّار را به بالاى دار بردند، چه گناهى داشت؟! حضرت سیّد الشّهدا چه گناه و جرم و غُرمى( بدهى و غرامت.) داشتند كه پیشنهاد آن حضرت را قبول نكردند و عمر سعد گفت:
« إِشْهَدُوا لى عِنْدَ الاْءَمیرِ أَنّى أَوَّلُ مَنْ رَمَى. » نزد امیر (عبیداللّه بن زیاد) گواهى دهید كه من اولین كسى بودم كه [به سوى حسین ـعلیهالسّلامـ] تیر پرتاب نمودم. 1 و سرانجام او را شهید كردند، و در نتیجه بعد از این جریان بَرّ و فاجر با یزید بد شدند و به او لعن و نفرین كردند.
آنان حضرت را « بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ »؛2 (یا جنگ و شمشیر و یا ذلت و خوارى) مخیّر نمودند و نزول بدون شرط و قید بر حكم و تسلیم ذلت بار را از آن حضرت خواستند: « أَنْ تَنْزِلَ عَلى حُكْمِ الاْءَمیرِ عُبَیْدِاللّه بنِ زِیادٍ. »؛3 (باید بر حكم عبیداللّه بن زیاد سر نهى.) یعنى تسلیم خفّت بار و بدون قید و شرط به گونهاى كه هرچه خواستند با آن حضرت بكنند، یا بكشند یا آزاد كنند؛ ولى حضرت راه سوم غیر از «سلّه» و «ذلّه» را پیشنهاد دادند، و آن رها كردن آن حضرت بود تا به سر حدّات برود و یا به همانجا كه آمده بود برگردد.15
بنابراین،
این سخن كه یزید در مجلس خود در پاسخ كسى كه گفت: « كان
أَمیَرُالْمُؤْمِنینَ [یعنى مُعاوِیَة] یَكْرَهُ هذا.» امیرمؤمنان معاویه
از شهادت و به قتل رساندن امام حسین ـعلیهالسّلامـ كراهت داشت. و یزید
در جواب او گفت:
« وَ اللّه، لَوْ خَرَجَ عَلَیْهِ، لَقَتَلَهُ.» به
خدا سوگند، اگر امام حسین ـعلیهالسّلامـ بر معاویه خروج مىكرد، قطعا
او را مىكشت. دروغ است، زیرا آن حضرت در طول ده سال علیه معاویه خروج
نكرد، و گرنه چرا پیشنهاد ترك مخاصمه را داد؟! آیا مگر آن حضرت بر تو خروج
كرد كه چنین مىگویى؟! 4
1- بحار الانوار، ج45، ص83؛ احتجاج، ج2، ص300؛ لهوف، ص97؛ مثیر الأحزان، ص54.
2- ر.ك: بحارالانوار، ج45، ص129 و 301؛ ارشاد، ج2، ص116؛ مثیرالاحزان، ص98؛ مناقب ابن شهر آشوب، 490، ص55.
3- بحار الانوار، ج44، ص389؛ اعلام الورى، ص235؛ ارشاد، ج2، ص86.
4- در محضر یک، ج1، ش 208